کلمه جو
صفحه اصلی

بهمن جادویه

لغت نامه دهخدا

بهمن جادویه. [ ب َ م َ ن ِ ی َ ] ( اِخ ) رجوع به فرو الحاجب و ذوالحاجبین و رجوع به مجمل التواریخ ص 97، 269، 275 و 276 شود.

دانشنامه عمومی

بهمن جاذویه یا بهمن جادویه یا به عربی بهمن زازویه یا بهمن ذوالحاجب به معنی بهمن دراز ابرو یا بهمن مردانشاه در دههٔ ۶۳۰ میلادی در اواخر دوران ساسانی و در طی حملهٔ اعراب به ایران فرمانده سپاه ایران در منطقه سواد (عراق) بود. شهرت او بیشتر بخاطر فرماندهی در جنگ پل است. جنگ پل تنها جنگ در رشته جنگ های صدر اسلام مابین ایران و مسلمانان بود که به پیروزی قاطع ایرانیان منجر شد.
جنگ پل
جنگ حیره
جنگ قادسیه
خالد بن ولید بین سال های ۶۳۲ تا ۶۳۳ میلادی در طی جنگ هایی توانست حیره پایتخت لخمی ها را تصرف کند. پس از تصرف حیره ابوبکر او را به شام روانه کرد و مثنی بن حارث شیبانی در عراق جایگزین او شد. با عزیمت خالد بیشتر شهرها و آبادی هایی که بتاراج عرب رفته بودند یا تن به پرداخت جزیه و خراج داده بودند، باز از فرمان اعراب سر فرو پیچیدند. رستم فرخزاد که در این زمان کسب قدرت کرده بود، دهقانان سواد را به دفع اعراب واداشت و به هر آبادی کسی را فرستاد تا مردم را بر عرب بشوراند. در سال ۶۳۴ میلادی بهمن جاذویه توسط رستم فرخزاد از تیسفون به همراه سپاه و فیلان جنگی به سواد اعزام شد؛ از آن سوی ابوعبیدبن مسعود ثقفی نیز در کرانهٔ غربی فرات در جایی به نام مروحه لشکرگاه زد. در آن محل بر روی فرات پلی واقع بود ابوعبید با لشکر خویش از آن پل گذشت و در طی جنگی سخت ابوعبید با حدود چهار هزار نفر از لشکریانش در این جنگ که جنگ پل نامیده می شود، کشته شدند و گروه باقی مانده فرار کردند. همچنین مثنی بن حارث شیبانی در این جنگ زخمی شد و چندی بعد در اثر همین زخم فوت کرد. بهمن جادویه می خواست تا فراریان را دنبال کند لیکن خبر رسید که در تیسفون باز اختلاف پدید آمده است از این رو بهمن راه تیسفون را در پیش گرفت. طبق روایاتی پس از این شکست سنگین عمر بن خطاب تا یکسال دیگر نام عراق را نمی آورد.
در سال ۶۳۷ میلادی میلادی در جنگ قادسیه به وقوع پیوست. در روز دوم لشکر امدادی اعراب که از شام رسیده بود، وارد میدان شد و نبردهای تن به تن بین پهلوانان دو سپاه صورت گرفت. هنگام مبارزه سه نفر از سرداران ایرانی که بهمن جادویه هم یکی از آنان بود، کشته شدند.
برخی از مورخان نام او را مردانشاه و لقبش را ذوالحاجب آورده، و گفته اند: چون ابروان انبوهش را می بست تا بر چشمانش فرو نیفتند، به ذوالحاجب ملقب شد. اما این دلیل چندان قانع کننده نیست، زیرا ظاهراً در همان دوره کسان دیگری هم به ذوالحاجب و ذوالحاجبین نام بُردار بوده اند. نولدکه نوشته است که احتمالاً علت اینکه به چندین نفر لقب ذوالحاجب تعلق گرفته شاید به سبب مقام و عنوانی بوده است که در دستگاه ساسانیان داشته اند. نیز در اینکه مردانشاه و ذوالحاجب نام و لقب بهمن بوده است، با تکیه بر روایات مورخان مسلمان می توان تردید کرد، زیرا نه تنها طبری هیچ گاه او را مردانشاه نخوانده است، بلکه در برخی از گزارش ها مردانشاه و ذوالحاجب به مثابۀ دوتن اما معاصر و همراه هم، مطرح شده اند. در بعضی از روایت ها نیز مردانشاه را ذوالحاجب یا ذوالحاجبین، ولی او را غیر از بهمن جاویه دانسته اند. همچنین طبری در روایتی مربوط به جنگ نهاوند آورده است که چون ذوالحاجب کشته شد، بهمن جادویه جای او را گرفت. باید توجه داشت که در گزارش های مربوط به فرماندهان و سپاهیانی که لقب ذولحجاب داشته اند، خلط دیده می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

بَهمن جادویه
سردار ایرانی در پایان عهد ساسانی. مهم ترین رویدادی که نام بهمن جادویه در آن آمده، نبرد جِسر یا قُسُ النّاطِف، نزدیک کوفۀ کنونی، در رمضان ۱۳ق/نوامبر ۶۳۴م است. در این پیکار، بهمن به فرمان رستم فرّخ زاد، سپهسالار ایران، به جنگ لشکریان عرب رفت و به روایتی دِرفش کاویان و چندین فیل به همراه برد. دو سپاه در دو سوی فرات فرود آمدند. سرانجام، پس از نبردی سخت، سردار سپاه عرب، ابوعبید ثَقَفی (پدر مختار ثقفی) کشته شد، و ایرانیان پلی را که بر روی فرات بود، قطع کردندو بسیاری از لشکریان عرب را کشتند، ولی اعراب سرانجام پل را درست کردند و خود را از معرکه رهانیدند. بهمن جادویه می خواست سپاه فراری را دنبال کند، اما خبر رسید که در دربار تیسفون اختلاف روی داده است. بهمن نیز سپاه عرب را رها کرد و به تختگاه ساسانی بازگشت. سرنوشت بهمن جادویه، به ویژه از آن جا که ظاهراً مورخان شخصیت وی را با سرداران دیگر ساسانی اشتباه کرده اند، مشخص نیست.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بهمن جادویه، از سرداران مشهور ساسانی در آستانه ورود اسلام به ایران می باشد.
آگاهی های اندک درباره احوال او منحصر به مطالبی است که مورخان عصر اسلامی، تنها درباره پیکارهایش با مسلمانان آورده اند. این اندک هم خالی از خلط و اشتباه نیست. پیش از همه، بحث درباره نام و لقب این سردار می تواند توجه برانگیز باشد؛ چه، برخی از مورخان نام او را مردان شاه و لقبش را ذوالحاجب آورده، و گفته اند: چون ابروان انبوهش را می بست تا بر چشمانش فرو نیفتند، به ذوالحاجب ملقب شد. اما این دلیل چندان قانع کننده نیست، زیرا ظاهراً در همان دوره کسان دیگری هم به ذوالحاجب و ذوالحاجبین نام بُردار بوده اند که شاید به سبب مقام و عنوانی بوده است که در دستگاه ساسانیان داشته اند.
← تحقیق تاریخی
به هرحال، نخستین بار در حوادث سال ۱۲ق/۶۳۳م در پیکار ولجه از بهمن به عنوان فرمانده یک سپاه ایرانی یاد شده است که به دستور شاه به مدد اندرزغر (گویا: اندرزگر) رفت و ظاهراً به میدان جنگ نرسید. در همین سال، در پی اتحاد مسیحیان سواد و ایرانیان برضد عرب ها، بهمن جادویه که در قُسیانا بود، از سوی اردشیر دستور یافت که برای جنگ به اُلیس رَوَد، اما او جابان را به آن جا گسیل کرد و خود برای اظهار وفاداری و تجدید عهد به نزد اردشیر رفت. به هر روی، بهمن به پیکار نرسید و جابان شکست خورد. از این روایات و برخی گزارش های دیگر درباره جنگ های منطقه سواد عراق پیداست که وی نسبت به بسیاری از امیران و حاکمان ایرانی این منطقه برتری و فرماندهی داشته است.
شهرت در پیکار جسر
شهرت بهمن جادویه در تاریخ این دوره به سبب پیکار جسر است که به جنگ قَرقس، قُسّ الناطف و مَروحه نیز نام بردار است. در رمضان ۱۳/نوامبر۶۳۴، پس از سقوط باروسما و جنگ سقاطیه در کسکر، بهمن جادویه به دستور رستم فرخزاد، سپاه به جنگ عرب ها برد. وجود درفش کاویان در این لشکرکشی، نشانه بلندپایگی بهمن و اهمیتی است که ایرانیان برای این جنگ قائل بوده اند. بهمن بریک سوی کرانه فرات، و ابوعبید ثقفی و مثنی بن حارثه بر دیگر سو در محلی به نام مروحه فرود آمدند. بهمن آن ها را مخیر گردانید که برای پیکار به این سوی آیند، یا خود به آن سوی رَوَد. عرب ها از فرات عبور کردند و پس از جنگی شدید، به سختی شکست خوردند (پایان همان ماه). ابوعبید به قتل رسید و مثنیٰ زخمی برداشت که بعداً بر اثر آن مُرد. بهمن برای آن که کار مهاجمان را یکسره کند، خواست به تعقیب آن ها بپردازد، ولی از مداین خبر رسید که میان ایرانیان پارتی و پارسی تفرقه افتاده است و پارسی ها بر ضد رستم هم داستان شده اند. بهمن نیز عرب ها را رها کرد و به مداین بازگشت.
واقعه اغواث
...

پیشنهاد کاربران

بهمن جادویه یکی از سرداران بزرگ ساسانی ک اعراب را در دوران اسلام و ابوبکر در جنگ پل شکست سختی ب انان وارد کرد


کلمات دیگر: