مترادف پستی : انحطاط، بی اعتباری، حضیض، حقارت، خواری، دنائت، ذلت، رذالت، زبونی، سفل، فرومایگی، لئامت، مذلت، هوان، نشیب، کوتاهی
پستی
مترادف پستی : انحطاط، بی اعتباری، حضیض، حقارت، خواری، دنائت، ذلت، رذالت، زبونی، سفل، فرومایگی، لئامت، مذلت، هوان، نشیب، کوتاهی
فارسی به انگلیسی
postal
meanness, towness
baseness, degradation, indecency, infamy, inferiority, insignificance, insignificancy, lowness, meanness, postal, smallness, turpitude, vileness, vulgarity
فارسی به عربی
برید , بریدی , تعاسة , عتلة
مترادف و متضاد
۱. انحطاط، بیاعتباری، حضیض
۲. حقارت، خواری، دنائت، ذلت، رذالت، زبونی، سفل، فرومایگی، لئامت، مذلت، هوان
۳. نشیب
۴. کوتاهی
انحطاط، بیاعتباری، حضیض
خواری، پستی، فروماندگی، فقر، کمیابی، بینوایی، تهی دستی، تندگستی، بی پولی
خواری، ذلت، پستی
تنزل، پستی، تنزل رتبه
خواری، پستی، خاتوله، فرومایگی، خبی
پستی، خاتوله، خست، خشک دستی، خبی، سفلگی، خسیسی
پستی، مادونی
پستی
پستی، ننگ، رسوایی، ابروریزی، بیشرفی، نکول
پستی، دلواپسی، خاتوله، فساد، دنایت ذاتی
پستی، خاتوله، فرومایگی، خبی، سفلگی
پستی، خاتوله، فرومایگی، جنایت، تبه کاری، شرارت، بد ذاتی
پستی
پستی، تحقیر، تواضع، فروتنی، حقارت، بی اهمیتی، خشوع، افتادگی
پستی
پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت
پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت
پستی، وابسته به پستخانه
پستی
حقارت، خواری، دنائت، ذلت، رذالت، زبونی، سفل، فرومایگی، لئامت، مذلت، هوان
نشیب
کوتاهی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- فرودی پایینی . ۲- حضیض سفل مقابل بالا بلندی . ۳- زمین پست مقابل بلندی . ۴- گودی. ۵- نشیب قنوع . ۶- کوتاهی کم ارتفاعی. ۷- انحطاط انخفاض . ۸- خواری زبونی بیاعتباری ذلت. ۹- نانجیبی پست فطرتی ناکسی رذالت دنائت خست . ۱٠- تنگ چشمی کوته نظری . یا به پستی افتادن . بیچاره و مفلوک شدن .
فرهنگ معین
(پَ )۱ - (اِ. ) نشیب ، گودی . ۲ - (حامص . ) انحطاط . ۳ - خواری ، ذلت . ۴ - نانجیبی ، رذالت . ۵ - تنگ چشمی ، کوته نظری .
لغت نامه دهخدا
پستی. [ پ َ ] ( حامص ) پائینی. فرود. سِفل. سُفل. سفح. حضیض. مقابل بالا و بالائی :
چو آگاه شد رستم نامجوی
ز پستی ببالا نهادند روی.
گریزان همی رفت پرخاشجوی.
بلندی و پستی و کندآوری.
به پستی نهدروی ، سرو بلند.
وز پست چو آتش بگراید سوی بالا.
تا در پس هر لیلی آینده نهاریست.
گه ز پستی برفروزد سوی بالا برشود.
وز پستی آردش به بلندی ده و چهار.
- امثال :
هر پستی یک بلندی دارد.
|| انحطاط. انخفاض. || نشیب. قنوع. ( منتهی الارب ). || گودی. لحج ،پستی و تک چاه و پستی وادی. ( منتهی الارب ). || کوتاهی. کم ارتفاعی. || همواری زمین. مسطح بودن. جای مسطح. || خواری. زبونی. ذلت. بی اعتباری :
ای درم از دست تو رسیده به پستی
زرّ ز بخشیدنت فتاده بخواری.
نکند مستی دانا نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی پستی پی.
چو آگاه شد رستم نامجوی
ز پستی ببالا نهادند روی.
فردوسی.
ز جنگش به پستی بپیچید [ گیو ] روی گریزان همی رفت پرخاشجوی.
فردوسی.
کمی و فزونی و نیک اختری بلندی و پستی و کندآوری.
فردوسی.
وگر خوار گیرد تن ارجمندبه پستی نهدروی ، سرو بلند.
فردوسی.
چون آب ز بالا بگراید سوی پستی وز پست چو آتش بگراید سوی بالا.
عنصری.
تا در بر هر پستی پیوسته بلندیست تا در پس هر لیلی آینده نهاریست.
فرخی.
گه ز بالا سوی پستی بازگردد سرنگون گه ز پستی برفروزد سوی بالا برشود.
فرخی.
آخر فزون شود که فزونی ز کاستی است وز پستی آردش به بلندی ده و چهار.
مسعودسعد.
هدهدة؛ فرود آوردن چیزی را از بلندی به پستی. ( منتهی الارب ).- امثال :
هر پستی یک بلندی دارد.
|| انحطاط. انخفاض. || نشیب. قنوع. ( منتهی الارب ). || گودی. لحج ،پستی و تک چاه و پستی وادی. ( منتهی الارب ). || کوتاهی. کم ارتفاعی. || همواری زمین. مسطح بودن. جای مسطح. || خواری. زبونی. ذلت. بی اعتباری :
ای درم از دست تو رسیده به پستی
زرّ ز بخشیدنت فتاده بخواری.
فرخی.
|| دنائت. رذالت. سفالت.خست. خساست. لاِ َّمت. پست فطرتی. نانجیبی. ناکسی. هیچ کسی. فرومایگی. دونی : نکند مستی دانا نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی پستی پی.
سنائی.
|| کوته نظری. تنگ چشمی.فرهنگ عمید
۱. کوتاهی.
۲. پایینی.
۳. (اسم ) سرازیری، نشیب.
۴. خواری، زبونی.
۵. ناکسی.
۲. پایینی.
۳. (اسم ) سرازیری، نشیب.
۴. خواری، زبونی.
۵. ناکسی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] پَستی به معنای فرومایگی یا نامرغوبی یا مقابل بلندی است. از پستی به مفهوم نخست، در باب های تجارت، نکاح و شهادات به مناسبت سخن رفته است و از پستی به مفهوم دوم، در باب زکات و تجارت سخن رفته است.
داد و ستد با اشخاص پَست (کسانی که از محاسبه ی چیز اندکی نیز فروگذار نمی کنند یا افرادی که در مواجهه با نیکی و بدی بی تفاوت هستند و یا اشخاصی که باکی ندارند چه سخنی بگویند یا در حق آنان چه سخنی گفته شود) مکروه است.
حکم کارهای پست
کارهای پست همچون حجامت، بافندگی، نگهبانی (سرایداری) و حمامی از مشاغل مکروه به شمار رفته و اشتغال و اجیر شدن برای این نوع کارها کراهت دارد.
تاثیر مشاغل پست
پستی شغل کسی موجب عدم پذیرش شهادت او یا ندادن زن توسط صاحبان مشاغل عالی به دارندگان مشاغل پست نمی شود.
حکم طعنه زدن به دیگری
...
داد و ستد با اشخاص پَست (کسانی که از محاسبه ی چیز اندکی نیز فروگذار نمی کنند یا افرادی که در مواجهه با نیکی و بدی بی تفاوت هستند و یا اشخاصی که باکی ندارند چه سخنی بگویند یا در حق آنان چه سخنی گفته شود) مکروه است.
حکم کارهای پست
کارهای پست همچون حجامت، بافندگی، نگهبانی (سرایداری) و حمامی از مشاغل مکروه به شمار رفته و اشتغال و اجیر شدن برای این نوع کارها کراهت دارد.
تاثیر مشاغل پست
پستی شغل کسی موجب عدم پذیرش شهادت او یا ندادن زن توسط صاحبان مشاغل عالی به دارندگان مشاغل پست نمی شود.
حکم طعنه زدن به دیگری
...
wikifeqh: پستی
جدول کلمات
دنایت
پیشنهاد کاربران
سفل
خفت
لیامت
مخالف پستی
انحطاط، بی اعتباری، حضیض، حقارت، خواری، دنائت، ذلت، رذالت، زبونی، سفل، فرومایگی، لئامت، مذلت، هوان، نشیب، کوتاهی
کلمات دیگر: