کلمه جو
صفحه اصلی

اجیر


مترادف اجیر : جیره خوار، خودفروخته، مزدبگیر، مزدور، اسیر، گرفتار

برابر پارسی : مزدور، مزد بگیر، دست نشانده

فارسی به انگلیسی

hired, mercenary, hireling, hired (worker), mercanary

hired (worker), mercenary


hireling


فرهنگ اسم ها

اسم: آجیر (پسر) (فارسی) (تلفظ: ajir) (فارسی: آجیر) (انگلیسی: ajir)
معنی: محتاط، کوشا، آژیر، در گویش خراسان به معنی محتاط

مترادف و متضاد

hireling (صفت)
خود فروش، مزدور، اجیر

جیره‌خوار، خودفروخته، مزدبگیر، مزدور


اسیر، گرفتار


۱. جیرهخوار، خودفروخته، مزدبگیر، مزدور
۲. اسیر، گرفتار


فرهنگ فارسی

مزدور، مزدگیر، کسی که باگرفتن دستمزدبرای دیگری کاربکند
( صفت ) مزدور مزد بگیر شخصی که بانجام رسانیدن کاری را متعهد میشود در برابر مزدی .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (ص . ) مزدور، مزد بگیر.

لغت نامه دهخدا

اجیر. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) مزدور. ( غیاث ) ( مؤید ). پیشیار. مزدبگیر. شخصی که انجام عملی را متعهد میشود در برابر مزدی.
- اجیر خاص ؛ اجیری که متعهد میشود عملی را شخصاً در مدت معین انجام دهد. اجیر خاص حق ندارد که برای شخص دیگری غیر از مستأجر عملی را انجام دهد، و در صورت تخلف مستأجر حق خواهد داشت که عقد اجاره را فسخ و یاتعهد اجیر را لغو و اجرةالمثل عمل انجام نشده را مطالبه و یا به اخذ منافع حاصل از عمل اجیر قناعت نماید.
- اجیر شدن ؛ مزدور شدن.
- اجیر کردن ؛ مزدورکردن. بمزدوری گرفتن. مزد کردن. رجوع به مزد کردن شود.
- اجیر مطلق ؛ اجیری که انجام عملی را متعهد میشود در مدت معین ، ولی بدون تعهد مباشرت یا با تعهد اجیر، ولی بدون تعیین مدت یابدون هیچیک از آنها. اجیر مطلق بر خلاف اجیر خاص میتواند عملی را غیر از عمل تعهدشده انجام دهد، مگر در صورتی که عمل مزبور منافی با عمل تعهدشده باشد که دراین مورد ممنوع است.
مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اجیر، فعیل بمعنی فاعل است ، یعنی دریافت کننده اجرت. و چنین کس را مستأجر بفتح جیم نیز مینامند و اجیر در اصطلاح شرع بر دو گونه باشد: یکی اجیر مشترک ، در این صورت صیغه مشترک را مصدر میمی منظور دارند و بصورت اضافه تلفظ کنند. و گاهی همان کلمه را صفت منظور و کلمه مرکب را بصورت صفت و موصوف خوانند. و این قسم اجیر اجیری است که پیمان و قرارداد را روی عمل و کار مخصوص او می بندند. و در این صورت معقودعلیه عمل خواهد بود و اجیر استحقاق اجرت خواهد یافت و چنین اجیری مجاز است که برای دیگران نیز کار کند و بهمین جهة او را مشترک نامند. مانند قصار و غیره. دیگری اجیر خاص باشد، و او آن کس است که پیمان را بطور مطلق روی منافع او می بندند. و او استحقاق دریافت اجرت پیدا خواهد کرد، در صورتی که در مدت عقد پیمان اجاره خود را تسلیم مستأجر کند ولو آنکه برای او کاری هم صورت ندهد. و همچنین اجیر را اجیر وَحْد بسکون حاء مهمله نیز نامند و از وَحد، وحدت خواهند. یا اجیر وَحَد بفتح حاء خوانند و از وَحد، واحد در نظر گیرند، یعنی اجیر یگانه مستأجر. بنابراین اجیر مشترک در هر دو صورت ترکیب اضافی باشد. ( خلاصه ٔآنچه در جامعالرموز و غیر آن از شروح مختصر الوقایه است ). ج ، اُجَراء.

اجیر. [ اَ ] ( اِخ ) یا اجیرالأجیر. سمعانی در انساب آرد: ماعرفت بهذا الوصف احداً الا فی تاریخ نسف من جمیع ابی العباس المستغفری قال اجیرالأجیر غیر منسوب الیه کان اجیر طفیل بن زید التمیمی فی بیته ادرک محمدبن اسماعیل البخاری حین قدم نسف روی عنه ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف حکایات عن طفیل بن زید منها ما وجدت بخط ابی یعلی علی ظهر کتاب الجامع الذی کان عنده بخط جمادبن شرات ( ؟ ) شاکر سمعت اجیرالأجیر یقول سمعت جدّک طفیل بن زید یقول قلت لمحمدبن اسماعیل کان البیکندی محمدبن سلام یقول ینبغی ثلاث تسبیحات فی الصلوة یعنی فی الرکوع والسجود فقال محمد عندی حیث اذا وضع رأسه للسجود و استمکن جاز.

اجیر. [ اَ ] (اِخ ) یا اجیرالأجیر. سمعانی در انساب آرد: ماعرفت بهذا الوصف احداً الا فی تاریخ نسف من جمیع ابی العباس المستغفری قال اجیرالأجیر غیر منسوب الیه کان اجیر طفیل بن زید التمیمی فی بیته ادرک محمدبن اسماعیل البخاری حین قدم نسف روی عنه ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف حکایات عن طفیل بن زید منها ما وجدت بخط ابی یعلی علی ظهر کتاب الجامع الذی کان عنده بخط جمادبن شرات (؟) شاکر سمعت اجیرالأجیر یقول سمعت جدّک طفیل بن زید یقول قلت لمحمدبن اسماعیل کان البیکندی محمدبن سلام یقول ینبغی ثلاث تسبیحات فی الصلوة یعنی فی الرکوع والسجود فقال محمد عندی حیث اذا وضع رأسه للسجود و استمکن جاز.


اجیر. [ اَ ] (ع ص ، اِ) مزدور. (غیاث ) (مؤید). پیشیار. مزدبگیر. شخصی که انجام عملی را متعهد میشود در برابر مزدی .
- اجیر خاص ؛ اجیری که متعهد میشود عملی را شخصاً در مدت معین انجام دهد. اجیر خاص حق ندارد که برای شخص دیگری غیر از مستأجر عملی را انجام دهد، و در صورت تخلف مستأجر حق خواهد داشت که عقد اجاره را فسخ و یاتعهد اجیر را لغو و اجرةالمثل عمل انجام نشده را مطالبه و یا به اخذ منافع حاصل از عمل اجیر قناعت نماید.
- اجیر شدن ؛ مزدور شدن .
- اجیر کردن ؛ مزدورکردن . بمزدوری گرفتن . مزد کردن . رجوع به مزد کردن شود.
- اجیر مطلق ؛ اجیری که انجام عملی را متعهد میشود در مدت معین ، ولی بدون تعهد مباشرت یا با تعهد اجیر، ولی بدون تعیین مدت یابدون هیچیک از آنها. اجیر مطلق بر خلاف اجیر خاص میتواند عملی را غیر از عمل تعهدشده انجام دهد، مگر در صورتی که عمل مزبور منافی با عمل تعهدشده باشد که دراین مورد ممنوع است .
مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اجیر، فعیل بمعنی فاعل است ، یعنی دریافت کننده ٔ اجرت . و چنین کس را مستأجر بفتح جیم نیز مینامند و اجیر در اصطلاح شرع بر دو گونه باشد: یکی اجیر مشترک ، در این صورت صیغه ٔ مشترک را مصدر میمی منظور دارند و بصورت اضافه تلفظ کنند. و گاهی همان کلمه را صفت منظور و کلمه ٔ مرکب را بصورت صفت و موصوف خوانند. و این قسم اجیر اجیری است که پیمان و قرارداد را روی عمل و کار مخصوص او می بندند. و در این صورت معقودعلیه عمل خواهد بود و اجیر استحقاق اجرت خواهد یافت و چنین اجیری مجاز است که برای دیگران نیز کار کند و بهمین جهة او را مشترک نامند. مانند قصار و غیره . دیگری اجیر خاص باشد، و او آن کس است که پیمان را بطور مطلق روی منافع او می بندند. و او استحقاق دریافت اجرت پیدا خواهد کرد، در صورتی که در مدت عقد پیمان اجاره خود را تسلیم مستأجر کند ولو آنکه برای او کاری هم صورت ندهد. و همچنین اجیر را اجیر وَحْد بسکون حاء مهمله نیز نامند و از وَحد، وحدت خواهند. یا اجیر وَحَد بفتح حاء خوانند و از وَحد، واحد در نظر گیرند، یعنی اجیر یگانه ٔ مستأجر. بنابراین اجیر مشترک در هر دو صورت ترکیب اضافی باشد. (خلاصه ٔآنچه در جامعالرموز و غیر آن از شروح مختصر الوقایه است ). ج ، اُجَراء.


فرهنگ عمید

کسی که با گرفتن دستمزد برای دیگری کار می کند، مزدور، مزدگیر.

دانشنامه عمومی

کسی که از خواب برخاسته و دیگر میلی به خواب ندارد


فرهنگ فارسی ساره

مزدور، دست نشانده، مزد بگیر


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به کسی که خود را برای انجام کاری مانند بنّایی و خیّاطی اجاره می دهد، اجیر گفته می شود. از این رو، این عنوان، به اجارۀ اعمال اختصاص دارد و در باب اجاره از آن سخن رفته است.
اجیر در لغت به معنی مزد گیر است.
یعنی کسی که با گرفتن دستمزد برای دیگری کار می کند.
و در اصطلاح فقهاء عبارتست از:
«الانسان الذی یُؤجر نفسه أویوجرهُ غیره للاشفاع من عمله و علی هذا یختص الاجیر بإجارة الاَعمال » انسانی است که خودش را اجاره می دهد یا غیر از خودش او را اجاره می کند تا از عمل او نفع ببرد بنابراین عنوان أجیر اختصاص به اجاره ی اعمال دارد، نه اعیان.

جایگاه اجیر در باب اجاره
اجیر در باب اجاره از آن جهت بحث می شود که تمام شرایطی که در اجاره اعیان مثل خانه و ماشین و زمین لازم است (مثل اینکه متعاقدین بالغ باشند – عاقل باشند – منغعت حلال و مقصوده باشد اجرت باید مختص باشد. زمان معلوم باشد)؛ همه اینها در اجاره اشخاص لازم است. مثلاً اگر کسی، شخصی را اجیر کند تا برایش در امر قاچاق شراب، کار کند این اجاره باطل است و اجرت نیز حرام می باشد یا اگر زمان مشخص نباشد. اینجا اجاره باطل است.

انواع اجیر
اجیر بر دو نوع است.

← اجیر خاص
...

گویش مازنی

( آجیر ) /aajir/ آگاه هوشیار به هوش زیرک

واژه نامه بختیاریکا

وا داشتِه

جدول کلمات

مزدور

پیشنهاد کاربران

در بعضی از شهرهای خراسان مثل مشهد و تربت و سبزوار و گناباد و . . .
از این لغت برای مواقعی که خواب از سر کسی پریده یا کسی که تازه از خواب بیدار شده و دیگر نیازی به خواب بیشتر ندارد استفاده می کنند

اجیر در پارسی: به چم بیدار، از ریشه ی پارسی هژیر آژیر و هوژیر است.

کسی که خدمت و کار خود را در عوض مزد معامله میکند.

اجیر به معنی کار کردن برای دستمزد ولی چهار بجه صبح یکی بهم اجیر گفت خیلی سرم بد خورد از خواب پریدم.

این کلمه بصورت آجیر ajir در گویش منطقه تربت جام به معنای کسی که از خواب بیدار شده به کار می رود و به کسی که خواب ش سبک باشه آجیر خواب می گویند


کلمات دیگر: