بادیان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
رشته کوهی در خونسار
لغت نامه دهخدا
بادیان .(اِ) از تیره ٔ ماگنولیاسه . منبتش چین ، هند، فیلیپین ، ژاپن و آمریکای شمالیست . قسمت قابل مصرف ، میوه و ماده ٔ مؤثره ، اسانس . رجوع به کارآموزی داروسازی ص 200 شود. اسم تازی رازیانج است و بفارسی رازیانه گویند. (فهرست مخزن الادویه ).
بادیان . (اِخ ) رشته کوهی است در مغرب خونسار که از جنوب شرقی بکوههای دالان و حوازدان و سفیدکوه و قمشه متصل گردیده و پس از آن در همان امتداد کوه دمبالار و کوههای بوانات کشیده شده قله ٔمرتفع آن در جنوب آباده موسوم به بل 4320 گز است .
نیست مرا وقت ضعیفی هنوز
بشکندش این شکر و بادیان.
بادیان. ( اِخ ) رشته کوهی است در مغرب خونسار که از جنوب شرقی بکوههای دالان و حوازدان و سفیدکوه و قمشه متصل گردیده و پس از آن در همان امتداد کوه دمبالار و کوههای بوانات کشیده شده قله ٔمرتفع آن در جنوب آباده موسوم به بل 4320 گز است.
بادیان.( اِ ) از تیره ماگنولیاسه . منبتش چین ، هند، فیلیپین ، ژاپن و آمریکای شمالیست. قسمت قابل مصرف ، میوه و ماده مؤثره ، اسانس. رجوع به کارآموزی داروسازی ص 200 شود. اسم تازی رازیانج است و بفارسی رازیانه گویند. ( فهرست مخزن الادویه ).
نیست مرا وقت ضعیفی هنوز
بشکندش این شکر و بادیان .
ناصرخسرو.
[ تر آن ] گرم است بدرجه ٔ دوم و خشک بدرجه ٔ اول و خشک [ آن ] گرم و تر باشد سده را بگشاید و ادرار کند و رطوبتها را بگدازد و بادها را بشکند و آب او اندر چشم کشند چشم را روشن کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
فرهنگ عمید
* بادیان ختایی: (زیست شناسی ) میوۀ درختی بومیِ شرق آسیا و شبیه آلش با گل های زرد که میوه اش مصرف دارویی دارد.
* بادیان رومی: (زیست شناسی ) = انیسون
گیاهی خوشبو با گلهای زرد چتری که دانههای ریز و معطر آن بهعنوان چاشنی غذا و دارو مصرف میشود؛ رازیان؛ رازیانه؛ رازیانج؛ رازیام؛ بادتخم؛ والان.
〈 بادیان ختایی: (زیستشناسی) میوۀ درختی بومیِ شرق آسیا و شبیه آلش با گلهای زرد که میوهاش مصرف دارویی دارد.
〈 بادیان رومی: (زیستشناسی) = انیسون
دانشنامه عمومی
رازیانه، نوعی گیاه دارویی
بادیان رومی، نوعی گیاه دارویی
قبادیان، شهری در تاجیکستان
دانشنامه اسلامی
در برخی از مآخذ داروپزشکی اسلامی، مانند الاغراض الطّبیّة جرجانی، تحفه حکیم مؤمن و مخزن الادویة عقیلی علوی شیرازی، بادیان مترادف رازیانه/رازیانَج دانسته شده است؛ اما اخوینی بخاری (متوفی ح۳۷۳) در هدایة المتعلمین فی الطب، کهن ترین کتاب طبی شناخته شده به فارسی، بادیان (یا ریشه یا تخم آن) و رازیانه (و تخم آن) را دو گیاه متفاوت ذکر کرده است.
بادیان رومی (انیسون)
اگر بادیان را به معنی رازیانه بپذیریم، اصطلاح فارسی «بادیان رومی» که در برخی از مآخذ متأخّر برای انیسون ذکر کرده اند، با توجه به دو اصطلاح قدیم عربی مترادف با انیسون، توجیه پذیر است، یعنی دو اصطلاح «الرازیانج الشامی» (لفظاً، «رازیانه شامی»)؛ و «الرازیانج الرّومی» (لفظاً، «رازیانه رومی»)؛ (بزر الرازیانج الرومی یا انیسون (لفظاً، تخم رازیانه رومی).
بادیان و انیسون هر دو از خانواده چتریان اند و تخم آن ها از حیث شکل و بو و خواص، بسیار شبیه به هم و لذا قابل اشتباه با یکدیگر است. (رجوع کنید به واژة فرانسوی badiane و انگلیسی badian هر دو مأخوذ از بادیانِ فارسی ، که به هر دو معنی به کار رفته اند؛ و انطاکی ، در تذکرة أولی الا لباب، انیسون را مترادف الرازیانج الرومی، و رازیانج را معادل انیسون دانسته است.
← بادیان خَتایی
۱. ↑ اسماعیل بن حسن جرجانی، الاغراض الطّبیّه، ج۱، ص۵۵۹، چاپ عکسی نسخة مکتوب در ۷۸۹، تهران ۱۳۴۵ ش. ۲. ↑ مؤمن بن محمد زمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، ج۱، ص۱۴۴، تهران (۱۳۶۰ ش). ۳. ↑ محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، ج۱، ص۲۱۷، کلکته ۱۸۴۴. ۴. ↑ فهرست، ذیل «بادیان» و «رازیانه»، ربیع بن احمد اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین فی الطب، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش. ۵. ↑ محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، ج۱، ص۹۱۱، کلکته ۱۸۴۴. ۶. ↑ دائرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل همین واژه، تهران ۱۳۴۵ ش. ۷. ↑ ابومَعاذ جَوانْکانی یا جَوارْکانی، محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۷۷، الصّیدنة فی الطب، چاپ عباس زریاب، تهران ۱۳۷۰ ش. ۸. ↑ ابن سینا، القانون فی الطب، ج۱، ص۲۴۳، ج ۳، بولاق ۱۲۹۴. ۹. ↑ ابن میمون، شرح اسماءالعقّار، چاپ و شرح ماکس مایرهوف، قاهره ۱۹۴۰. ۱۰. ↑ داوود بن عمر انطاکی، تذکرة أولی الا لباب، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، قاهره ۱۳۰۸ـ ۱۳۰۹. ۱۱. ↑ داوود بن عمر انطاکی، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، تذکرة أولی الا لباب، قاهره ۱۳۰۸ـ ۱۳۰۹. ۱۲. ↑ ، داوود بن عمر انطاکی، ج۱، ص۱۴۴، تذکرة أولی الا لباب، قاهره ۱۳۰۸ـ ۱۳۰۹. ۱۳. ↑ ادوارد غالب، الموسوعة فی علوم الطبیعة، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۶۶. ۱۴. ↑ محمدحسین بن محمدهادی عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، ج۱، ص۲۰۱، کلکته ۱۸۴۴.
منابع
...