کلمه جو
صفحه اصلی

ادلب

فرهنگ فارسی

کرسی قضائی است بهمین اسم در لوائ حلب

لغت نامه دهخدا

ادلب. [ اِ؟ ] ( اِخ ) کرسی قضائی است بهمین اسم در لواء حلب. قضاء ادلب مشتمل بر نواحی اریحا و سرمین و معرة مصرین و 104 قریه است که دارای خانه های بسیارند. و قصبه ادلب در مغرب حلب و بمسافت 12 ساعته راه از آنست و هوائی نیک دارد و در بن کوهی واقع شده است بنام جبل الروایة و جبل الاربعین و آن کوه مرتفعی است مشهور بجودت هواء و پاکی آب. اهم تجارت آن که با حلب و حمص و حماه دارد صابون و زیتون و حصیر است و عدد نفوس آن 14000 تن و زمین آن بسیارگیاه و پردرخت است مخصوصاً بدانجا درخت زیتون بسیار بعمل آید و زراعت آن گندم و دوسر و ذرت و عدس و جُلبان و پنبه و میوه های آن خربزه و قثاء بری و خیار و خیارتره و بادام و انگور و انجیر و پسته و وشنه و غیر آنست و در این قضاء بعض آثار قدیمه و مدفن های شریفه است و عدد سکنه آن در حدود 50000 است که تقریباً 1000 تن آن مسیحی و یهود و باقی مسلمانان باشند. ( ضمیمه معجم البلدان ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

دانشنامه عمومی

اِدلِب (به عربی: إدلب) یکی از شهرهای کشور سوریه و مرکز استان ادلب است. این شهر در شمال باختری سوریه و در ۶۰ کیلومتری شهر حلب واقع شده است.
عفرین
شهر ادلب از دیدگاه تاریخی اهمیت دارد و در این منطقه، شمار زیادی «شهرهای مرده» و تپه های باستانی وجود دارد. شهر باستانی ابلا که زمانی پایتخت یک پادشاهی نیرومند بود نیز در این منطقه واقع شده است.
جمعیت این شهر در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی ۱۶۴٫۹۸۳ نفر بود که بیشتر آن ها عرب و شمار کمی نیز ترکمن و ارمنی بودند. بیشتر مردم این شهر سنی مذهب هستند و اقلیتی از مسیحیان و دروزی ها نیز در آن ساکنند.
ادلب در منطقه ای بسیار حاصلخیز قرار دارد که در آن پنبه، حبوبات، زیتون، انجیر، انگور، گوجه فرنگی، کنجد، گندم و بادام تولید می شود.


کلمات دیگر: