کلمه جو
صفحه اصلی

پنبه

فارسی به انگلیسی

cotton, cotton - wool

cotton


فارسی به عربی

قطن

فرهنگ اسم ها

اسم: پنبه (دختر) (فارسی) (تلفظ: panbe) (فارسی: پَنبه) (انگلیسی: panbeh)
معنی: نام نوعی گیاه

مترادف و متضاد

cotton (اسم)
پنبه، نخ، پارچه نخی

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی که از غوز. آن ریسمان و پارچه کنند قطن کرسوف . یا با پنب. دیگری ریسمان ساختن . کار دیگری کردن که برای خود او انتفاعی نباشد . یا با پنبه سر بریدن . با نرمی و ملایمت کار را از پیش بردن با نرمی و تدبیر آزار و اضرار را سبب شدن . یا پنبه از گوش برداشتن ( بیرون کردن بیرون کشیدن کشیدن بیرون آوردن بر آوردن ). ۱- هوشیار کردن بهوش آوردن متنبه ساختن. ۲- بهوش آمدن متنبه شدن هشیار شدن از غفلت رستن . یا پنبه به ( در ) گوش نهادن ( کردن افکندن ) غفلت داشتن تغافل کردن . یا پنبه شدن رشته . باطل و بیهوده شدن کار کرده .

فرهنگ معین

(پَ بِ ) (اِ. ) گیاهی علفی و یک ساله که از غوزة آن ریسمان و پارچه درست کنند. ،با ~ سر کسی را بریدن آهسته و نرم نرم کسی را بی آن که متوجه باشد به نابودی کشاندن .

لغت نامه دهخدا

پنبه. [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] ( ا ) گیاهی که از الیاف غوزه آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف. کُرسُف. کرفُس. کرسوف. قضم. قطب. بِرَس ْ. قُطْن. قُطُن . طُوط. قور. شحم الارض. رازقی. خرنف. ندف. دِعس. عَطب. عُطب. عُطُب. عطوب. ( منتهی الارب ) :
میغ ماننده پنبه است ورا باد نداف
هست سد کیس درونه که بدو پنبه زنند.
ابوالمؤید.
گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی
من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری.
حکاک.
و از این شهرها [ نمیاس ، هرکند، اورشین ، سمندر، اندرس. از هندوستان بناحیت دَهَم ] پنبه نیک خیزد و بسیار پنبه ایشان بر درخت بود و سالهای بسیار بر دهد ( ؟ ). ( حدود العالم ).
ازین [ دختران ] هر یکی پنبه بردی بسنگ
یکی دوکدانی ز چوب خدنگ...
نرفتی سخن گفتن از خواب و خورد
کزان پنبه شان بود ننگ و نبرد
شدندی شبانگه سوی خانه باز
شده پنبه شان ریسمان دراز.
فردوسی.
چو بنهاد بر نامه بر، مُهرشاه
بفرمود تا دوکدانی سیاه
بیارند با دوک و پنبه در اوی
نهاده بسی ناسزا رنگ و بوی.
فردوسی.
موی همچون پنبه روئی چون زریر
آمده با دو یتیم و دو اسیر.
عطار.
آتش می گرچه جهان برفروخت
پنبه قرابه ز آتش نسوخت.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
رومی ابریشم و روحیست دگر پنبه ز وصف
سومین روح بود پشم بگفتم یکبار.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 12 ).
در جوانیم موی شد سپید
دهر پنبه کرد چرخ هر چه رشت.
قاآنی.
فوف ؛ پاره های پنبه. خرفع؛ پنبه تباه بکار نیامدنی در غلاف خود. خِرفِع؛ پنبه زده شده بکمان. قطنة؛ پنبه پاره. فَرصَة؛ لتّه یا پنبه پاره و جز آن که زن حائض اندام خود را بدان پاک سازد. مُکْمهَل ؛ پنبه ٔدانه دار. قَصیم ؛ پنبه دیرینه. تزبید؛ پنبه زدن. حُرَیملة؛ درختی است که پنبه آن نهایت نرم و سبک باشدو در بالشهای سلاطین کنند. قَور؛ پنبه نو یا پنبه یک ساله. توضیع؛ جبه بردوختن بعد پنبه نهادن در آن. توشیع؛ باغنده ساختن پنبه را بعد زدن. فشغة؛ پنبه اندرون نی ( و آن چیزی است چون پنبه که در میان نی است ). هفو؛ بردن و جنبانیدن باد پشم و پنبه را. تجرید؛ پنبه بیرون آوردن از پنبه دانه. عُفازَة؛ بار پنبه. عُطبة؛ پاره پنبه. سَندوف ؛ پنبه زده. ( منتهی الارب ). نَدیف ؛ پنبه زده. ( دهار ). نواجد؛ پاره های پنبه بهم چسبیده. ( منتهی الارب ). پنبه از جمله نباتات صنعتی است. در ایران اقسام مختلفه زراعت پنبه میشود. بهترین جنس آن از مازندران ، کاشان ، محلات بدست می آید. موقع کشت آن اوایل اردی بهشت و پس از 25 یا30 روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود. حاصل غوزه های رسیده آن از آخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیده آن تمام برسند. در جغرافیای اقتصادی ایران تألیف کیهان آمده است : پنبه کشت بهاری است که مواظبت بسیار لازم دارد و متناوباً بعد از گندم یا جو باید کاشته شود. در نواحی جنوبی ایران بندرت بعد از محصول خشخاش میکارند. موقع کشت آن اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت و پس از بیست و پنج یا سی روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود ( مقدار آب لازم برای پنبه دو برابر گندم و خشخاش است ). حاصل غوزه های رسیده آن ازآخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیده آن تمام برسد. در ایران اقسام مختلفه پنبه زراعت میشود و در کرمان ، رفسنجان ، یزد، اسپاهان ، کاشان ، قم ، محلات ، کمره ، دلیجان ، ساوه ، زرند، تهران ، خوار، سمنان ، دامغان ، شاهرود، استراباد، سبزوار، نیشابور، ترشیز، مشهد، مازندران ، قزوین و تبریز عمل میاید. بهترین جنس آن از مازندران ، کاشان ، محلات بدست می آید. محصول کلیه پنبه در تمام نقاط ایران 11000000 من میباشد ... تخم پنبه امریکائی در تمام نقاط ایران عمل میاید ولی تخم پنبه ٔمصری بواسطه اینکه حرارت زیاد لازم دارد در مناطقی که حرارت و رطوبت بسیار باشد خوب بهره میدهد. اراضی خوزستان اگر با ترتیب صحیحی آبیاری شود معادل تمام محصول فعلی ایران پنبه خواهد داد و جنس آن نیز از بهترین جنس پنبه دنیا خواهد گردید. در نتیجه جنگ عمومی ، محصول پنبه ایران بکلی از بین رفته بود بطوری که در سنه 1299 هَ..ش صادرات پنبه ایران از ده میلیون من قبل از جنگ به 461000 من تنزل کرد ولی در سنوات بعد به زراعت پنبه اهمیت بسیار داده شد و رقم صادرات در سنه 1306 معادل 5475712 من ، در سنه 1307 مقدار 6500000 من بوده است.

پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) :
میغ ماننده ٔ پنبه است ورا باد نداف
هست سد کیس درونه که بدو پنبه زنند.

ابوالمؤید.


گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی
من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری .

حکاک .


و از این شهرها [ نمیاس ، هرکند، اورشین ، سمندر، اندرس . از هندوستان بناحیت دَهَم ] پنبه نیک خیزد و بسیار پنبه ٔ ایشان بر درخت بود و سالهای بسیار بر دهد (؟). (حدود العالم ).
ازین [ دختران ] هر یکی پنبه بردی بسنگ
یکی دوکدانی ز چوب خدنگ ...
نرفتی سخن گفتن از خواب و خورد
کزان پنبه شان بود ننگ و نبرد
شدندی شبانگه سوی خانه باز
شده پنبه شان ریسمان دراز.

فردوسی .


چو بنهاد بر نامه بر، مُهرشاه
بفرمود تا دوکدانی سیاه
بیارند با دوک و پنبه در اوی
نهاده بسی ناسزا رنگ و بوی .

فردوسی .


موی همچون پنبه روئی چون زریر
آمده با دو یتیم و دو اسیر.

عطار.


آتش می گرچه جهان برفروخت
پنبه ٔ قرابه ز آتش نسوخت .

امیرخسرو (از آنندراج ).


رومی ابریشم و روحیست دگر پنبه ز وصف
سومین روح بود پشم بگفتم یکبار.

نظام قاری (دیوان البسه ص 12).


در جوانیم موی شد سپید
دهر پنبه کرد چرخ هر چه رشت .

قاآنی .


فوف ؛ پاره های پنبه . خرفع؛ پنبه ٔ تباه بکار نیامدنی در غلاف خود. خِرفِع؛ پنبه ٔ زده شده بکمان . قطنة؛ پنبه پاره . فَرصَة؛ لتّه یا پنبه پاره و جز آن که زن حائض اندام خود را بدان پاک سازد. مُکْمهَل ؛ پنبه ٔدانه دار. قَصیم ؛ پنبه ٔ دیرینه . تزبید؛ پنبه زدن . حُرَیملة؛ درختی است که پنبه ٔ آن نهایت نرم و سبک باشدو در بالشهای سلاطین کنند. قَور؛ پنبه ٔ نو یا پنبه ٔ یک ساله . توضیع؛ جبه بردوختن بعد پنبه نهادن در آن . توشیع؛ باغنده ساختن پنبه را بعد زدن . فشغة؛ پنبه ٔ اندرون نی (و آن چیزی است چون پنبه که در میان نی است ). هفو؛ بردن و جنبانیدن باد پشم و پنبه را. تجرید؛ پنبه بیرون آوردن از پنبه دانه . عُفازَة؛ بار پنبه . عُطبة؛ پاره ٔ پنبه . سَندوف ؛ پنبه ٔ زده . (منتهی الارب ). نَدیف ؛ پنبه ٔ زده . (دهار). نواجد؛ پاره های پنبه ٔ بهم چسبیده . (منتهی الارب ). پنبه از جمله ٔ نباتات صنعتی است . در ایران اقسام مختلفه ٔ زراعت پنبه میشود. بهترین جنس آن از مازندران ، کاشان ، محلات بدست می آید. موقع کشت آن اوایل اردی بهشت و پس از 25 یا30 روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود. حاصل غوزه های رسیده ٔ آن از آخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیده ٔ آن تمام برسند. در جغرافیای اقتصادی ایران تألیف کیهان آمده است : پنبه کشت بهاری است که مواظبت بسیار لازم دارد و متناوباً بعد از گندم یا جو باید کاشته شود. در نواحی جنوبی ایران بندرت بعد از محصول خشخاش میکارند. موقع کشت آن اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت و پس از بیست و پنج یا سی روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود (مقدار آب لازم برای پنبه دو برابر گندم و خشخاش است ). حاصل غوزه های رسیده ٔ آن ازآخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیده ٔ آن تمام برسد. در ایران اقسام مختلفه ٔ پنبه زراعت میشود و در کرمان ، رفسنجان ، یزد، اسپاهان ، کاشان ، قم ، محلات ، کمره ، دلیجان ، ساوه ، زرند، تهران ، خوار، سمنان ، دامغان ، شاهرود، استراباد، سبزوار، نیشابور، ترشیز، مشهد، مازندران ، قزوین و تبریز عمل میاید. بهترین جنس آن از مازندران ، کاشان ، محلات بدست می آید. محصول کلیه ٔ پنبه در تمام نقاط ایران 11000000 من میباشد ... تخم پنبه ٔ امریکائی در تمام نقاط ایران عمل میاید ولی تخم پنبه ٔمصری بواسطه ٔ اینکه حرارت زیاد لازم دارد در مناطقی که حرارت و رطوبت بسیار باشد خوب بهره میدهد. اراضی خوزستان اگر با ترتیب صحیحی آبیاری شود معادل تمام محصول فعلی ایران پنبه خواهد داد و جنس آن نیز از بهترین جنس پنبه ٔ دنیا خواهد گردید. در نتیجه ٔ جنگ عمومی ، محصول پنبه ٔ ایران بکلی از بین رفته بود بطوری که در سنه ٔ 1299 هَ . .ش صادرات پنبه ٔ ایران از ده میلیون من قبل از جنگ به 461000 من تنزل کرد ولی در سنوات بعد به زراعت پنبه اهمیت بسیار داده شد و رقم صادرات در سنه ٔ 1306 معادل 5475712 من ، در سنه ٔ 1307 مقدار 6500000 من بوده است .
مملکت ایران استعداد عمل آوردن چهار برابر محصول فعلی پنبه را دارد و اگر در جور کردن تخم و ترتیب زراعت و پاک کردن و بستن عدل و غیره اقدامی بشود یکی از مهمترین صادرات مملکت را تشکیل میدهد. صدی هشتاد صادرات پنبه ٔ ایران بخاک روسیه است .
کرم خاردار و اهمیّت اقتصادی آن در زراعت پنبه : آفات فلاحتی از نقطه ٔ نظر تشکیلات عملی معمولاً به دو دسته تقسیم میشود: 1 - آفات محلی که از قدیم درداخله ٔ مملکت شیوع داشته . 2 - آفات خارجی که سابقاًدر مملکت وجود نداشته و از ممالک دیگر که محل نشو ونما و اقامتگاه دائمی آنهاست سرایت کرده است . در موضوع عملیات فلاحتی دنیا و خصوصاً در باب زراعت پنبه مکرر اتفاق افتاده است که آفت فلاحتی از مملکتی به مملکت دیگر سرایت کرده است و بروز آفات خارجی در نواحی جدید در صورتی که وضعیت آب و هوای نواحی مزبوره جهت نشو و نما و توسعه ٔ آن متناسب باشد معمولاً خسارات عمده را در نواحی مزبوره که جدیداً مبتلا شده است ایجاب کرده و در این گونه موارد حتماً لازم است بهر قیمتی که باشد اقدامات جدی برای دفع آفت مزبور چه از طرف دولت و چه از طرف اهالی محل بعمل آید. مثال برجسته ای که در این باب میتوان بیان کرد موضوع آفت انگور موسوم به فیلوکسرا است که از آمریکا به اروپا سرایت کرده و این حشره که از حیث جثه خیلی کوچک (یک میلیمتر) است بسرعت تاکستانهای اروپا را که مورد سرایت آن واقع شد معدوم ساخته و به زراعت انگور اروپا خسارت عمده وارد کرده است . فعلاً در آمریکا و آفریقا و هندوستان و آسیای صغیر و بلوچستان و بین النهرین و هندوچین و اسپانی و بعضی ممالک دیگر یک سلسله حشرات موذیه ٔ متشابهی وجود دارد که خسارت عمده به زراعت پنبه وارد کرده ضمناً ممالک دیگر را که هنوز به آفت مزبور مبتلا نشده است به سرایت خود تهدید میکند. بروز این آفت ممکن است در ممالک مزبور نیز در آتیه سکته ٔ مهمی به توسعه ٔ طبیعی زراعت پنبه واردسازد. حشره ٔ نوک دراز ، کرم پشت گلی را در آمریکا و کرم پشت گلی و همچنین کرم خاردار را در مصر و هندوستان میتوان از این قبیل آفات محسوب داشت . از این به بعد ما توجه خود را به موضوع کرم خاردار تمرکز خواهیم داد چه ممکن است انتشار آن در ایران توسعه یافته و اسباب خسارت بسیاری گردد.
اولین دفعه که کرم خاردار در ایران مشاهده شد در سنه ٔ 1927م . بوسیله ٔ متخصص حشره شناس شوروی موسوم به م . م . سیازف بوده و مشارالیه آفت مزبور را در نواحی بم و کرمان و رفسنجان کشف کرده است . از سنه ٔ1930 کرم مزبور بمقدار خیلی کم در سایر نقاط ایران نیز دیده شده است . اهالی از وجود آفت مزبور بکلی بی اطلاع و تصور میکنند خساراتی که بوسیله ٔ کرم خاردار وارد میشود نتیجه ٔ تأثیرات آب و هوا و قارچهای دودی رنگ و شاید هم میکروبهای طفیلی میباشد در صورتی که علت اصلی آفت مزبور همان کرم خاردار است که فوقاً ذکر شد. کرم خاردار از نقطه ٔ نظر اقتصادی جهت زراعت اهمیت فوق العاده ای را حائز است و بموجب مطبوعات و کتب خارجه کرم خاردار یکی از مهمترین آفات سه گانه ٔ زراعت پنبه است (حشره ٔ نوک دراز و کرم پشت گلی دو آفت مهم دیگرمیباشند) و بر حسب اطلاعاتی که در دست است در هندوستان کرم خاردار از10% الی 70% غوزه های پنبه را فاسد میکند و میگویند در مصر خسارتی که از کرم خاردار واردمیشود تا 25% محصول میرسد و در سنواتی که این آفت شیوع کلّی داشته باشد تا به سه چهارم محصول هم ممکن است خسارت وارد شود. بوسیله ٔ کرم خاردار هم به اقسام پنبه ٔ محلی و هم به اقسام پنبه ٔ تخم آمریکا صدمه وارد میشود.
خلاصه ٔ اطلاعات راجع بمراحل نشو و نمای کرم خاردار: پروانه ٔ کرم خاردار که طول پرهای باز آن 22 میلیمتر بوده و طول بدن آن تا 9 میلیمتر میرسد رنگ پرهای جلوی آن سبز گلابی رنگ و گاهی زرد و قهوه ای رنگ است و علت سبزی رنگ آن بواسطه ٔ این است که کرم مزبور در اواخر تابستان و پائیز تولید میشود و پرهای عقبی آن سفیدرنگ و حاشیه ٔ پرهای مزبور تیره رنگ است . تخمهای پروانه ٔ مزبور مدور است و ساختمان مخصوص دارد و اندازه ٔ آن ها پنج دهم میلیمتر است . رنگ تخمها بدواً کبود آسمانی است و بعد به آسمانی سربی رنگ و سربی مبدل میشود.کرمهای خاردار تا 15 میلیمتر طول یافته و رنگ آنها سبز زیتونی و قهوه ای قرمزرنگ است و خالهای تیره رنگی دارد. روی بدن کرم مزبور برآمدگیهای کوتاه ضخیمی (مانند خار) است که شکل مخصوص کرم خاردار نتیجه ٔ وجود آنها است ، شفیره های کرم خاردار از 9 الی 11/50 میلیمتر طول داشته و تبدیل کرم خاردار به شفیره بوسیله ٔ پیله های ضخیم مانند ابریشم که بشکل کرجی کوچک و دارای سکانی است صورت میگیرد و رنگ پیله های مزبور سفید و یا قهوه ای رنگ روشن است . طریقه ٔ زندگی کرم خاردار در ایران تقریباً هیچ مطالعه نشده است ولی در ضمن عملیات آتیه باید توجه مخصوص بتعیین وصف حال و زندگی کرم خاردار مبذول گردد و در جلوگیری آن اقدامات علمی و عملی بشود. در باب شرح حال کرم خاردار در ایران میتوان اطلاعات خیلی مختصری را بیان نمود. کرم خاردار در اواسط ماههای شهریور و مهرماه به زراعت پنبه بطور محسوس صدمه میزند. مرحله ٔ شفیره ٔ کرم مزبور 17 الی 22 روز طول میکشد. تا به حال مشاهده نشده است که از کرم مزبور جز به غوزه های پنبه بقسمتهای دیگر بوته ٔ نبات یعنی بساقه های جوان آن صدمه وارد آید. بموجب اطلاعاتی که از نشریات خارجه بدست آمده میتوان نتایج ذیل را اخذ کرد: پروانه ٔ کرم خاردار در موقع شب پرواز کرده وروزها در مزارع پنبه و پائین علفهای هرز و غیره پنهان میشود. پروانه های مزبور پس از رسیدن بحدّ بلوغ درطول مدّت 4 الی 5 شب متوالی بر روی غنچه ٔ گل و غوزه و سایر قسمتهای بوته تخم میگذارد و تخم گذاری پروانه های مذکور بیشتر روی گیاه پنبه و بامیه و کنف و سایرنباتات متعلق به خانواده ٔ پنیرک صورت میگیرد. عمر آن پروانه ها قریب بیک ماه است و هریک از 140 الی 230 تخم میگذارد. از تخمهای مزبور پس از مدت 3 الی 12 روز (به تفاوت اوضاع آب و هوای و درجه ٔ حرارت و رطوبت آن ) کرم تولید میشود و در طول مدّت یک سال از حشره ٔ مزبور 4 الی 5 نسل تولید میگردد. کرم های مزبور غوزه های پنبه را سوراخ کرده بدان داخل میشوند و خود را به تخمهای پنبه رسانده و از پنبه دانه های سالم تغذیه می کنند و کرمهای مزبور پس از دخول به غوزه الیاف پنبه را فاسد می کنند بقسمی که الیاف مزبور در اثر عملیات مضره ٔ آنها یا بکلی و یا تاحدی از حیز انتفاع اقتصادی می افتد تخمهائی که صدمه دیده است الیاف پنبه ٔ اطراف آن مرده و فاسد میشود و بوسیله ٔ سوراخهای فوق الذکر که کرم خاردار بداخل غوزه کنده است قارچهای دوده و شاید هم بعضی میکربهای دیگر داخل شده و سایر قسمتهای الیاف پنبه را نیز که در غوزه ٔ مزبور سالم مانده است بکلی فاسد میکند. بطوری که در نشریات مربوطه تذکر داده شده است در ممالک خارجه کرم خاردار نه تنها به غوزه ٔ پنبه بلکه به شاخه های جوان آن نیز صدمه میزند بدین ترتیب که ساقه ٔ جوان را سوراخ کرده و در اثر آن شاخه های جوان خشک شده و از بین میرود و علاوه بر این نیز اظهار شده است که کرمهای مزبور غنچه های گل پنبه را نیز سوراخ میکنند و غنچه های مزبور بالمآل سیاه و خشک میشود. طول مدت زندگی کرم خاردار از 15 الی 28 روز است و جریان نشو و نمای شفیره ٔ آن از 10 الی 52 روز طول میکشد. مبارزه با کرم خاردار و دفع آن عمل بسیار مشکلی است و حتی در ممالکی که کرم مزبور شیوع کلی داشته و وصف حال و شرح زندگانی آن مورد مطالعه واقع شده هنوز ترتیبات اساسی جهت دفع آن بدست نیامده است و علّت آن این است که آفت مزبور در موسمی که مضر است یعنی در موقعی که تشکیل کرم خاردار میباشد زندگی مستوری داشته و بدین سبب استعمال مقادیر زیاد مواد شیمیائی جهت دفع آن میسر نیست . در ممالک مذکور عملیات دفع کرم خاردار بوسیله ٔ معدوم ساختن آن در محل اقامتگاه زمستانی صورت میگیرد بدین معنی که جبراً اهالی را به جمعآوری و سوزاندن باقی مانده های مزارع پنبه ملزم نموده و یا اقدامات دیگر فلاحتی (از قبیل ایجاد مزارع مخصوص جهت جلب کرم مزبور و یا شخم زدن مزارع پنبه ) بعمل می آورند. موضوع جمعآوری و سوزاندن غوزه های آفت زده توصیه میشود. برای جلوگیری از توسعه ٔ کرم خاردار در ایران و برای اینکه در زراعت پنبه از آفت مزبور کاسته شود لازم است که پنبه کاران و اشخاص ذینفع اقدامات ساده ٔ ذیل را بموقع اجراء بگذارند: 1 - مزارع پنبه که از حیث فلاحت دارای اهمیتی است از روی کمال دقت معاینه شده و تفحصّات مخصوص در مزارع نمونه که جهت تجربه ٔ اقسام مختلفه ٔ پنبه است بعمل آید. 2 - معاینه ٔ مزبور در مزارع مختلفه صورت گیرد (از حیث ارتفاع و نوع زمین و آبیاری و نوع پنبه که زراعت شده است و غیره ). 3 - در موقع معاینه باید حتی الامکان قسمت عمده ٔ سطح مزارع پنبه کاری را مورد معاینه قرار داد تا اینکه مساحت وسیعی از مزرعه ٔمزبور تحت معاینه و تفحص قرار گیرد. 4 - باید غوزه های آفت زده را جمعآوری کرده و سوزاند. 5 - در موقع معاینه ٔ مزارع پنبه باید هر یک از بوته های پنبه که معاینه میشود تمام غوزه های آن را یکایک و بدقت معاینه کرد. 6 - باید از تعداد بوته های پنبه که معاینه شده است و همچنین از تعداد بوته هائی که از آفت مزبور خسارت دیده و نیز از غوزه های آفت زده ٔ آن با دقت تمام ثبت برداشت و ضمناً باید حدّ متوسط تعداد کلیه ٔ غوزه های مزرعه ٔ مزبوره را معین کرد. 7 - باید کلیه ٔ مزارع پنبه خصوصاً مزارعی را که دوچار آفت کرم خاردار شده است پس از جمعآوری محصول با دقت تمام آتش زده و بوسیله ٔ شخم زیر و رو کرد. 8 - باید موضوع جلب کرم خارداررا بوسیله ٔ زراعت نباتات دیگری که بیشتر به آنها مایل باشد امتحان و نوع این نباتات را معین کرد. اگر چه هنوز معلوم نیست اوضاع طبیعی ایران تا چه اندازه توسعه و نشو و نمای مقدار زیادی از آفت مزبور را تقویت کرده و یا مانع خواهد شد و اگر چه در اثر تفحصات وعملیات اکتشافی میتوان گفت که فعلاً توسعه ٔ کرم خاردار در ایران هنوز بسیار جزئی و غیر مهم است ولی در هر حال موضوع ذیل بنفع زارعین پنبه خواهد بود که در بدو امر و در ابتدای توسعه ٔ آفت مزبور همه گونه اقدامات مربوطه جهت جلوگیری از توسعه و سرایت آن از محلی بمحل دیگر بعمل آید. سوزاندن غوزه های آفت زده و آتش زدن حتمی مزارع آفت زده و از کلیه ٔ نباتات آن پس از جمعآوری محصول و زیر و رو کردن مزارع بوسیله ٔ شخم اقداماتی است که بوسیله ٔ آنها ممکن است مزارع پنبه را جهت سنوات آتیه بحد معتنابهی از این آفت مصون داشت . درخاتمه ما توجه زارعین ذینفع پنبه کار را بدین نکته جلب می کنیم که اجرای اقدامات و عملیات دفع این آفت پنبه نهایت ضرورت را داشته و باید بموقع خود عملی گردد- انتهی .
- امثال :
سگ ِ سفید ضرر پنبه فروش است .
- آتش و پنبه ؛ دو چیز مخالف و متضاد و گردنیامدنی .
- با پنبه ٔ دیگری ریسمان ساختن ؛ یعنی کار دیگری کردن که برای خود او انتفاعی نباشد. (آنندراج ).
- با پنبه سر بریدن ؛ با نرمی و تدبیر آزار و اضرار را سبب شدن .
- پنبه آب ؛ دوغاب رقیق گچ که پنبه ٔ آغشته ٔ بدان را بر روی گچ دیوار و سقف کشند تا سپید و هموار وتازه شود.
- پنبه از گوش بیرون کردن یا پنبه از گوش برکشیدن یا پنبه از گوش برداشتن یا پنبه از گوش بیرون آوردن یا پنبه از گوش برآوردن ؛ ترک غفلت . ترک تغافل . هوشیار گشتن یا هوشیار ساختن . بهوش آمدن یا بهوش آوردن . متنبه شدن و متنبه ساختن . ترک آرزوئی گفتن : اگر بفرمائی نزدیک وی روم و پنبه از گوش وی بیرون کنم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 368).
شو پنبه ٔ جهل بر کش از گوش
بشنو سخنی بطعم شکر.

ناصرخسرو.


ز پنبه شد بناگوشت کفن پوش
هنوز این پنبه بیرون ناری از گوش .

نظامی .


- پنبه ای ؛ منسوب به پنبه . از پنبه . قُطنی : الیجه ٔ پنبه ای .
- پنبه به ریش کس گذاشتن ؛ یعنی بفن و تدبیر کار از دست او گرفتن .
- پنبه بگوش فرونهادن و پنبه در گوش کردن و نهادن و افکندن ؛ کنایه از غفلت داشتن و سخن ناشنودن باشد. (آنندراج ). تغافل کردن :
پنبه اندر گوش خود باید نهاد
تا جز از ذکر تو دیگر نشنود.

ضیاءالدین (از آنندراج )


اگر بصحبت عرفی به سهو بنشینی
بگوش پنبه فرونه که سر بسر لاف است .

عرفی (از آنندراج ).


- پنبه ٔ طبی ؛ پنبه ٔ هیدروفیل .
- سرخاب پنبه ای ؛ نوعی پنبه ٔ بسرخاب سیر آغشته که گلگونه از آن کنند.
- سیب پنبه ای ؛ قسمی سیب بهاره ٔ نرم و پیش رس .
- مِثل ِ پنبه ؛ سخت سپید و نرم : نانی یا ریشی مثل پنبه .

فرهنگ عمید

گیاهی با ساقۀ ستبر و کوتاه و شاخه های نازک و برگ های درشت و گل های زرد یا سرخ رنگ که پس از رسیدن، شکافته می شود و از میان آن دانه هایی بیرون می آید که اطراف آن ها را تارهای سفید فراگرفته است.
* پنبه کردن: (مصدر متعدی )
۱. رشته ای را باز کردن و به صورت پنبه درآوردن.
۲. [مجاز] پراکنده کردن، متفرق ساختن: پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو: مجمع الفرس: پنبه کردن ).
۳. [مجاز] نرم کردن.
۴. [مجاز] عاجز کردن.
* پنبهٴ کوهی:
۱. پنبۀ نسوز.
۲. نام تجارتی هریک از اقسام مختلف سیلیکات های معدنی منیزیم که به شکل رگه هایی در بعضی سنگ ها یافت می شود.

گیاهی با ساقۀ ستبر و کوتاه و شاخه‌های نازک و برگ‌های درشت و گل‌های زرد یا سرخ‌رنگ که پس از رسیدن، شکافته می‌شود و از میان آن دانه‌هایی بیرون می‌آید که اطراف آن‌ها را تارهای سفید فراگرفته است.
⟨ پنبه کردن: (مصدر متعدی)
۱. رشته‌ای را باز کردن و به‌صورت پنبه درآوردن.
۲. [مجاز] پراکنده کردن؛ متفرق ساختن: ◻︎ پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو: مجمع‌الفرس: پنبه کردن).
۳. [مجاز] نرم کردن.
۴. [مجاز] عاجز کردن.
⟨ پنبهٴ کوهی:
۱. پنبۀ نسوز.
۲. نام تجارتی هریک از اقسام مختلف سیلیکات‌های معدنی منیزیم که به شکل رگه‌هایی در بعضی سنگ‌ها یافت می‌شود.


دانشنامه عمومی

پنبه (به فارسی شرقی: پخته)(به عربی قُطُن که کاتن انگلیسی از همان است) یک نوع محصول کشاورزی است که از الیاف پوشانندهٔ دانهٔ گیاه پنبه (با نام علمی Gossypium) به دست می آید. پنبه تشکیل شده از الیافی نرم و پف دار است که درون کپسولی به دور تخم های گیاه پنبه می روید. این الیاف از سلولز تشکیل شده اند و به دلیل ویژگی پوشانندگی، می توانند تخم های گیاه را با خود به مناطق دور ببرند و به گسترش گیاه کمک کنند.
صنعت نساجی
روغن پنبه دانه
الیاف طبیعی
نخ
کشاورزی
سلولز
گیاه پنبه بومی مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری سراسر جهان شامل قاره آمریکا، آفریقا، و هند است. بیشترین تنوع پنبه های وحشی نخست در مکزیک، و سپس در استرالیا و آفریقا یافت می شود. پنبه توسط ساکنان هر دو بر قدیم و بر جدید اهلی شد. بخش هایی از الیاف پنبه در کاوش های باستان شناسانه مربوط به ۵۰۰۰ پیش از میلاد در مکزیک و تمدن دره سند (پاکستان امروزی) پیدا شده اند.
این محصول که به دلیل مبادلات وسیع تجاری اش «طلای سفید» لقب گرفته است از اهمیت اقتصادی فراوانی برخوردار است. این گیاه در تولید نخ و پارچه به کار برده می شود. برای این منظور، الیاف آن را به شکل گسترده و رشته رشته درآورده تا دراز و پیچیده در هم شوند. نخ پدید آمده سپس برای تولید پارچه به کار گرفته می شود. اگرچه این روش از دیرباز تاکنون مرسوم بوده است، این تنها اختراع دستگاه پنبه ریسی بود که هزینه تولید پارچه از این راه را پایین آورد و باعث بهره گیری گسترده از پنبه شد به گونه ای که امروزه پرکاربردترین الیاف به کار رفته در صنعت پوشاک است.
تخمین زده می شود که هم اکنون ۲۵ میلیون تن پنبه در هر سال تولید می شود. این میزان برابر با سطح زیر کشت ۲٫۵ درصد از زمین های کشاورزی روی زمین است. هم اکنون هند با تولید بیش از ۶ میلیون تن پنبه در سال بزرگترین تولیدکننده پنبه در جهان است و پس از آن چین و ایالات متحده آمریکا با اختلاف زیاد از سایر کشورها در جایگاه دوم و سوم قرار دارند.

دانشنامه آزاد فارسی

گیاهی با نام علمی Gossypium herbaceum، از خانوادۀ کتان. از تارهای غوزۀ آن در ریسندگی و بافندگی استفاده می کنند. این تارها بذر یا میوۀ رسیده را کاملاً دربر می گیرند. در کارخانه، تارهای چسبیده به بذر را جدا کرده و در صنایع نساجی مصرف می کنند. از بذر پنبه برای تهیۀ روغن و غذای دام استفاده می کنند. رنگ دانۀ مخصوص پنبه، با نام گوسیپول، را با اعمال برخی تغییرات برای جلوگیری از بارداری به کار می برند. تاریخچۀ استفاده از پنبه در ایران احتمالاً به دورۀ هخامنشیان برمی گردد. هرات، نیشابور، ری، طبرستان، آمل، جبال، اصفهان، شوشتر، خوزستان، توَّز و آذربایجان از مراکز مهم تولید پنبه در دورۀ اسلامی بوده اند. در شاهنامۀ فردوسی، و سفرنامه های مارکوپولو و شاردن، اشاراتی به پنبه و کشتزارهای وسیع آن دیده می شود. در اوایل قرن ۱۳ش، کمپانی هند شرقی بریتانیا در مقابل کالاهایی مثل شکر، ادویه، و رنگ و روغن، پنبۀ خام را از ایران به هند صادر می کرد. کانون های اصلی کشت پنبه در ایران، بیشتر در شمال کشور است. برای تهیۀ پنبه، پس از به دست آمدن محصول پنبه ابتدا آن را پاک می کنند که به این عمل «حلاجی» می گویند؛ سپس، تارهای پنبه را، که به صورت فتیله و بدون تاب است، به شکل «نخ» یعنی رشتۀ نازک و بلندی می ریسند که بتوان از آن برای تاروپود فرش یا پارچه بهره گرفت. برای مشخص کردن میزان نازکی یا کلفتی نخ، آن را با شماره مشخص می کنند. به عبارت دیگر، نمرۀ نخ نمایندۀ میزان ظرافت و ضخامت رشتۀ مورد نظر است. نمرۀ نخ در نظام متری براساس معیارهای استاندارد عبارت است از (فرمول ۱) یعنی درازای پرز، تقسیم بر وزن آن. به رشته های نخ پنبه، و نیز پشم و ابریشم، که به صورت گلوله درآمده و معادل یک دوم بقچه باشد، «کلاف» گویند. به عبارت دیگر، بیست کلاف مساوی با یک «بقچه» است.فرمول ۱:
وزن هر کلاف دست ریسی ۲۲۵ تا ۲۵۰ گرم و درنتیجه وزن هر بقچه در حدود ۶۰ سیر یا۱.۵ مَن (۴.۵ کیلو) است و کلاف کارخانه نخ ریسی، ۱۵۰ گرم وزن دارد. نخ ماشینی از نخ دست ریس ظریف تر و به همین علت گران تر است و آن را معمولاً برای تاروپود نازک و ظریف قالی و قالیچه های شهری به کار می برند که شمارۀ بیست آن بیش از گونه های دیگر کاربرد دارد. جنگ های داخلی امریکا در اوایل دهۀ ۱۸۶۰، و مناسبات ایران و روسیه باعث بهبود وضعیت تجارت پنبه در ایران شد. در ۱۳۱۲ش، دولت ایران قانون انحصار پنبه را تصویب کرد، اما در ۱۳۲۴ش، این انحصار لغو شد. پس از آن، مؤسسات تخصصی به تولید پنبه پرداختند. در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، ایران نخستین تولیدکنندۀ پنبه جهان شد، اما در سال های بعد، به سبب رونق بیشتر تولید نفت و برخی سیاست های غلط دیگر، از توجه به این مادۀ مهم کاسته شد. در ایران بیش از ۲۰۰ کارخانۀ بزرگ نساجی وجود دارد که ازجمله فعالیت های آن تولید نخ متناسب برای تار قالی است. این کارخانه ها در ۱۳۴۹، در تهران، اتحادیه ای با نام «صنایع نساجی پنبه ای و الیاف مصنوعی ایران» تشکیل دادند. مزارع پنبه نزدیک به ۵۰ درصد از سموم شیمیایی مبارزه با آفات را مصرف می کنند، در حالی که سهم پنبه در تولیدات کشاورزی جهانی فقط پنج درصد است. در ۱۹۹۲، اولین پنبۀ دستکاری شدۀ ژنتیکی در امریکا تهیه شد. در ۱۹۹۵، مهندسان ژنتیک در استرالیا نوعی پنبه تولید کردند که حاوی ژنی از باکتری های خاک بود. این ژن پروتئینی تولید می کند که خاصیت آفت کش دارد و کرم غوزه و جوانۀ پنبه را ازبین می برد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پنبه: گیاهی معروف است.
ازپنبه به مناسبت در باب های طهارت، صلاة و حج، سخن رفته است.
احکام پنبه
۱)پوشیدن لباس پنبه ای ونیز نماز خواندن در آن استحباب دارد.
۲)مستحب است لباس احرام و کفن از جنس پنبه باشد.
۳)سجده بر پنبه وپارچه ی تهیّه شده از آن بنابر مشهور- جز در حال ضرورت- جایز نیست.
۴)هرچند سجده بر کاغذ صحیح است، لیکن در جواز سجده بر کاغذ ی که از پنبه- وهر چیزی که سجده بر آن صحیح نیست- ساخته شده باشد، اختلاف است.


گویش اصفهانی

تکیه ای: pamba
طاری: pamba / čola
طامه ای: pamba
طرقی: pamba / čolla
کشه ای: pamba / čolla
نطنزی: pamba


پیشنهاد کاربران

نخ پنبه درجدول به معنی گلول میباشد.

پنبهَ به پارسی دری و پَختهَ به پارسی خراسانی و پنبخ به پارسی پهلوی اذری و پنبگ به پارسی پهلوی ساسانی

درود ُ سپاس
واژه پنبه از دو تکواژ "پن" به چم بسته و " به" به چم خوب، نیک
غوزه پنبه یا وش که همان تخمدان این گیاه است از آنکه دارای این بار سودمند و باارزش است، دارای این نام گشته؛ پنبه = بسته خوب


کلمات دیگر: