کلمه جو
صفحه اصلی

انجیر


مترادف انجیر : تین، انجیربن، سوراخ

فارسی به انگلیسی

fig

فارسی به عربی

تینة

مترادف و متضاد

انجیربن


سوراخ


fig (اسم)
ارایش، انجیر، چیز بی بها، صف ارایی

۱. تین
۲. انجیربن
۳. سوراخ


فرهنگ فارسی

انجیل، انگیر: میوهای شیرین وگوشتدار، درون آن پرازدانه های بسیارریز، پس ازرسیدن شیرین وزردرنگ می شود، به خوبی هضم می شود
( اسم ) ۱ - سوراخ . ۲ - سوراخ دبر.

فرهنگ معین

( اَ ) (اِ. ) = انجیل : تین ، درختی از تیرة گزنه ها و جزو دستة توت ها دارای میوه ای شیرین و گوشت دار با ویتامین های A ، B ، C و بر خلاف توت یک پایه است و گل های نر و ماده اش بر روی یک درخت است . و انواع مختلفی دارد.

لغت نامه دهخدا

انجیر. [ اَ ] ( اِ ) درختی از تیره گزنه ها جزو دسته توتها که بلندیش تا 12 متر میرسد و برخلاف توت یک پایه است و گلهای نر و ماده اش بر روی یک درخت است. ( فرهنگ فارسی معین ). از محصولات بومی ولایت کاری که از آنجا بسایر ممالک کره ارض برده شده ( کاری از ممالک قدیم آسیای صغیر است ). ( از ناظم الاطباء ). بلندی درخت انجیر به 12 متر میرسد و در نواحی معتدل و گرم بهتر میروید گلهای نر یا ماده آن در داخل جسمی مانند کوزه قرار گرفته و پس از آمیزش دانه های خشکی میسازد که بوسیله بندی بدیواره درونی انجیر متصل میشود و این دیواره بتدریج در خود مواد غذایی و قندی جمع میکند و میرسد و اگر آمیزش انجام نگیرد انجیر شیرین نمیشود و پژمرده شده از درخت میافتد. ( از گیاه شناسی گل گلاب ص 270 ). انجیر درختی است که به بلندی 6 تا 8 مترو قطر 0/80 متر میرسد گرزن آن انبوه است. از سرما زود گزند می بیند و در جاهایی که زمستان آن به 12 درجه برسد پایداری نمیکند. درخت انجیر در هر خاکی میرویدخوب جست میدهد و ارزش آن در جنگل بواسطه فراوانی برگهای آن است که پوشش مرده خاک جنگل را زیاد میکند. چوب آن برای سوخت خوب است. ( از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 247 ). بری و بستانی میباشد و هریک آن نر و ماده و بری آن غیر جمیز و برگ و بارش کوچکتر و در تنکابن دیوانجیر نامند باسمیت و بسیار گرم و تند و محلل قوی و ضماد آن در رفع خال و ثآلیل نافع و شیر او در افعال قویتر از شیر بستانیست. ( از تحفه حکیم مؤمن ذیل تین ). انجیر ریجاب کرمانشاهان در هیچ جای دیگر یافت نشود. ( یادداشت مؤلف ). انجیر مکرراً در کتاب مقدس وارد شده است و درخت معروفی است که در فلسطین و سوریه و سایر جاها میروید. میوه اش شبیه به آلو و خود درخت ده الی بیست قدم از سطح زمین مرتفع میشود و شاخهایش باطراف پراکنده میگردد و متقدمین وقتی را زمان امن و سلامتی میشمردند که هرکس در زیر درخت انجیر خود فارغ البال و بی تشویش بنشیند. یکی از خصایص غریب این درخت آنکه میوه اش قبل از ظهور برگ ظاهر میشود و چون درختی برگش ظاهر میشد و از میوه اثری پیدا نبود آن سال امید باروری از آن درخت نمی داشتند. و ظهور برگ نشان نزدیکی فصل تابستان بود. و هرگاه ضرری بدرخت انجیرمیرسید بطوری که میوه اش ریخته یا درختش معیوب میشد،آنرا نشان درد و بلاهای هولناک میدانستند. ( از قاموس کتاب مقدس ). تین. ( منتهی الارب ) ( دهار ) :

انجیر. [ اَ ] (اِ) درختی از تیره ٔ گزنه ها جزو دسته ٔ توتها که بلندیش تا 12 متر میرسد و برخلاف توت یک پایه است و گلهای نر و ماده اش بر روی یک درخت است . (فرهنگ فارسی معین ). از محصولات بومی ولایت کاری که از آنجا بسایر ممالک کره ٔ ارض برده شده (کاری از ممالک قدیم آسیای صغیر است ). (از ناظم الاطباء). بلندی درخت انجیر به 12 متر میرسد و در نواحی معتدل و گرم بهتر میروید گلهای نر یا ماده ٔ آن در داخل جسمی مانند کوزه قرار گرفته و پس از آمیزش دانه های خشکی میسازد که بوسیله بندی بدیواره ٔ درونی انجیر متصل میشود و این دیواره بتدریج در خود مواد غذایی و قندی جمع میکند و میرسد و اگر آمیزش انجام نگیرد انجیر شیرین نمیشود و پژمرده شده از درخت میافتد. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 270). انجیر درختی است که به بلندی 6 تا 8 مترو قطر 0/80 متر میرسد گرزن آن انبوه است . از سرما زود گزند می بیند و در جاهایی که زمستان آن به 12 درجه برسد پایداری نمیکند. درخت انجیر در هر خاکی میرویدخوب جست میدهد و ارزش آن در جنگل بواسطه ٔ فراوانی برگهای آن است که پوشش مرده خاک جنگل را زیاد میکند. چوب آن برای سوخت خوب است . (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 247). بری و بستانی میباشد و هریک آن نر و ماده و بری آن غیر جمیز و برگ و بارش کوچکتر و در تنکابن دیوانجیر نامند باسمیت و بسیار گرم و تند و محلل قوی و ضماد آن در رفع خال و ثآلیل نافع و شیر او در افعال قویتر از شیر بستانیست . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ذیل تین ). انجیر ریجاب کرمانشاهان در هیچ جای دیگر یافت نشود. (یادداشت مؤلف ). انجیر مکرراً در کتاب مقدس وارد شده است و درخت معروفی است که در فلسطین و سوریه و سایر جاها میروید. میوه اش شبیه به آلو و خود درخت ده الی بیست قدم از سطح زمین مرتفع میشود و شاخهایش باطراف پراکنده میگردد و متقدمین وقتی را زمان امن و سلامتی میشمردند که هرکس در زیر درخت انجیر خود فارغ البال و بی تشویش بنشیند. یکی از خصایص غریب این درخت آنکه میوه اش قبل از ظهور برگ ظاهر میشود و چون درختی برگش ظاهر میشد و از میوه اثری پیدا نبود آن سال امید باروری از آن درخت نمی داشتند. و ظهور برگ نشان نزدیکی فصل تابستان بود. و هرگاه ضرری بدرخت انجیرمیرسید بطوری که میوه اش ریخته یا درختش معیوب میشد،آنرا نشان درد و بلاهای هولناک میدانستند. (از قاموس کتاب مقدس ). تین . (منتهی الارب ) (دهار) :
پیشم آمد بامدادان آن نگارین از کروخ
با دو رخ از باده لعل و با دو چشم از سحر شوخ
آستین بگرفتمش گفتم بمهمان من آی
مر مرا گفتا به تازی مورد انجیر و کلوخ .

رودکی .


برگ انجیر بر تنش بستند
سبز از آن گشت منظر تیغش .

خاقانی .


سفره ٔ انجیر شدی صفروار
گر همه مرغی بدی انجیرخوار.

نظامی .


مگس بر خوان حلوا کی کند پشت
به انجیری غرابی چون کندپشت .

نظامی .


حشو انجیر چو حلواگر استاد که او
حب خشخاش کند در عسل شهد بکار.

سعدی .


در این باغ اگر لاله و گل چنی
نخواهی شدن مرغ انجیر عشق .

اوحدی .


- انجیربادی ؛ باد انجیر. رجوع به باد انجیرشود.
- انجیرخشکه ؛ یا انجیر خشک ، در تداول عامه انجیر که خشک کنند، بمنظور خشکبار.
- انجیر کوهی ؛حماط. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). تین جبلی . (یادداشت مؤلف ).
- بیدانجیر ؛ کرچک . رجوع به کرچک شود.
- شاه انجیر ؛ انجیر وزیری . رجوع به انجیر وزیری شود.
- امثال :
بس کن که هرمرغ ای پسر کی خوش خورد انجیر تر
شد طعمه ٔ طوطی شکر زان زاغ را چامین خر.

مولوی .


تو ای صعوه ٔ دانه چین در زمین
یکی سوی کام و گلویت ببین
برون رو از این باغ و ایدر مایست
که ژاژ تو در خورد انجیر نیست .

ادیب .


دانه ٔ هر مرغ اندازه ٔ وی است
طعمه ٔ هر مرغ انجیری کیست .

مولوی .


طعمه ٔ هر مرغکی انجیر نیست .

مولوی (از امثال و حکم دهخدا ج 2 ص 1071).


مرغ این انجیر نیست . (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1526) :
باز تو نیست باز این پرواز
مرغ تو نیست مرغ این انجیر.

معزی .


برو که فکرت تو نیست مرد این دعوی
برو که خاطر تو نیست مرغ این انجیر.

انوری .


مرغان دارد زمانه لیکن
مرغ ارزن نه مرغ انجیر.

اخسیکتی .


مرغی که انجیر میخورد نوکش کج است . (امثال و حکم مؤلف ج 2 ص 1701).
نیست هرکس بدین لقب لایق
نیست هر مرغ در خور انجیر.

سوزنی .


هر کجا مرغیست کی انجیر خورد .

عطار.


و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن ، قاموس کتاب مقدس ، تین ، انجیر آدم ، انجیر بستی ، انجیر بغدادی ، انجیرپزان ، انجیر حلوانی ، انجیر خرما، انجیرخوار، انجیرخواره ، انجیرخور، انجیر دشتی ، انجیرستان ، انجیرفام ، انجیرفروش ،انجیر فرنگ ، انجیر فرنگی ، انجیر وزیری و انجیر هندی شود.
|| (اِخ ) نام جوی آبیست در هرات و آنرا جوی انجیل هم گویند. (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). جوی انجیر در هرات از وسط باغ زاغان عبور میکند. (از شعوری ج 1 ورق 107 ب ).

انجیر. [ اَ ] (اِ) سوراخ . (برهان قاطع). هر سوراخی (عموماً). (ناظم الاطباء). سوراخ (مطلقاً). (فرهنگ فارسی معین ).
- انجیر کردن ؛ سوراخ کردن :
زبیدش گربه بید انجیرکرده
سرشکش تخم بیدانجیر خورده .

نظامی (خسرو و شیرین ص 85).


|| سوراخ کون . (برهان قاطع). سوراخ کون (خصوصاً). (ناظم الاطباء). سوراخ دبر (خصوصاً). (فرهنگ فارسی معین ) :
انجیر تو چون بخارش افتد
بستن نتوان ترا بزنجیر.

سوزنی .



فرهنگ عمید

۱. میوه ای درشت، شیرین، و گوشت دار به رنگ های زرد و قرمز که درون آن پر از دانه های ریز است.
۲. درخت این میوه از تیرۀ انجیریان، با برگ های شکاف دار، و پوست خاکستری که در اقسام متعدد وجود دارد.
سوراخ.

۱. میوه‌ای درشت، شیرین، و گوشت‌دار به رنگ‌های زرد و قرمز که درون آن پر از دانه‌های ریز است.
۲. درخت این میوه از تیرۀ انجیریان، با برگ‌های شکاف‌دار، و پوست خاکستری که در اقسام متعدد وجود دارد.


دانشنامه عمومی

انجیر خوراکی، انجیر، شال انجیر (نام علمی: Ficus carica) سرده انجیر دارای ۶۰۰ گونه می باشد که اغلب انواع آن وحشی یا زینتی هستند مانند درخت معروف به درخت کاتوچو (فیکوس الاستیکا) که هم زینتی است و هم صنعتی. فیکوس بنگالنسیس و فیکوس رلیگیوزا انواع زینتی این گیاه می باشند که در تزئینات و به عنوان گیاه آپارتمانی مصرف زیاد دارند.
زغالک: گروهی از بیماری های قارچی که باعث لکه های سیاه و قهوه ای بر روی برگ ها می شود و در نهایت باعث زرد شدن و افتادن برگ می شود. با قارچ کش درمان می شود.
زنگ زدگی انجیر: روی برگ ها لکه های مسی رنگی شکل می گیرد که به مرور بزرگ تر می شود. ممکن است برگ ها ریزش کنند. زنگ زدگی انجیر را می توان با قارچ کش های پایه-مسی درمان کرد.
موزاییکی شدن انجیر: این آفت توسط نوعی ویروس شکل میگیرد که باعث تشکیل طرح هایی موزاییکی شکل بر روی برگ ها می شود. این ویروس توسط هیره ها(مایت ها) منتقل می شود و تنها راه درمان آن استفاده از هیره کش هاست.
اِندوسپسیس: این قارچ توسط زنبور انجیر که وارد میوه سبز شده تا تخم گذاری کند منتقل می شود. وقتی زنبور داخل انجیر می میرد، قارچ داخل بدن آن رشد می کند. درخت باید نابود شده و خاک اطراف با قارچ کش سمپاشی شود. تا ۱۲ ماه نباید به جای آن درخت دیگری کاشت.
اسپرگیلوسیس: نوعی قارچ است گوشت داخل انجیر سبز و سپس پودر شود. اگر درمان نشود میوه های رسیده فاسد می شوند و برگ های درخت میریزد. درمان آن مانند اندوسپسیس است.
آفات های حشره ای: حشره ها می توانند مانند قارچ ها و ویروس ها برای درخت مضر باشند. این افت ها شامل گونه های مختلفی از سوسک ها، هیره عنکبوتی، مگس سرکه و نماتدها می باشند.
انواعی که در باغبانی از نظر مصرف میوه آن مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از فیکوس کاریکا، فیکوس پالماتا و فیکوس پودوکاریکا. فیکوس کاریکا همان انجیر معمولی است که به عنوان میوه مورد استفاده قرار می گیرد؛ ولی فیکوس پالماتا و فیکوس پودوکاریکا بیشتر برای تلقیح انواع انجیر خوراکی کاشته می شوند.
وطن اصلی درخت انجیر در دنیای قدیم یعنی اروپا- آسیا در نواحی مدیترانه و در ایران روستای سمنگان یا سمغان می باشد که روستای سمغان مهد انجیر در ایران می باشد و به همین جهت آن را جزء میوه های مناطق نیمه گرم طبقه بندی می کنند. درخت انجیر به ویژه نوع خود رو یا کوهستانی آن که به انجیر کوهی نامور است بسیار قدیمی است. یکی از رویشگاه های انجیر خودرو یا کوهی قهستان و جنوب خراسان و منطقه زیبد است. آثار این درخت در آخر عهد دوم (کرتاسه) دیده شده و در عهد چهارم در اطراف دریای مدیترانه مورد کشت قرار گرفته است. در مصر از ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح کاشت درخت انجیر مرسوم بوده است. در حال حاضر بزرگترین انجیرستان دیم جهان در استان فارس و در شهرستان استهبان قرار دارد.
یهودیان قدیم نیز درخت انجیر را می شناخته اند و از یک نوع انجیر که فیکوس سیکوروس می باشد در تورات یاد شده است. یونانیان قدیم نوع اصلاح شده این درخت را تحت نام انجیر آتیک (Attic) می شناخته اند و رومیها این درخت را با معتقدات مذهبی خود مخلوط کرده آن را نشانه سعادت و پیشرفت و ترقی روزافزون می دانسته اند. در قرآن نیز، به این میوه سوگند یاد شده و سوره ای به نام این میوه نام گذاری شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

انجیر (fig)
گروهی از درختان، از خانواده توت (موراسه)، جنس توت، شامل انواع پرورشی فیکوس کاریکا. مبدأ آن ها آسیای جنوب غربی است. انجیر هر سال دو یا سه بار محصول می دهد، ملین است، و قند فراوان دارد. میوه دهی فیکوس کاریکا در طبیعت وابسته به حشره ای است که آن را گرده افشانیمی کند. این حشره انگل گل های انجیر است و در آن ها تخم گذاری می کند. درخت مَکْرِ زن، فیکوس بنگالنسیس، میوه ای می آورد که برای خوردن مطلوب نیست و ریشه هایش از شاخه ها آویزان می شوند. بودایی ها زیر درخت انجیر معابد یا انجیر مقدس، F. religiosa، آیین هایی مذهبی برپا می کنند. انجیر به فراوانی در مناطق جنوبی اروپا می روید. در امریکا، فقط انجیر خفه کننده، فیکوس آئورآ'، یافت می شود که پیش از کامل شدن سیستم ریشه به دور سایر درختان می پیچد و در واقع رورُستاست. گاهی چند درخت از این نوع به دور هم می پیچند و درخت واحدی را تشکیل می دهند. شواهد تاریخی نشان می دهد که مردم دوران های قدیم درخت انجیر را به خوبی می شناخته و از آن استفاده می کرده اند. در تورات چنین آمده است که اشعیای نبی در ۷۰۴پ م پادشاهی به نام حزقیا را که به اولسر حاد مبتلا بود با ضماد انجیر مداوا کرد. یونانیان و رومیان به این درخت احترام می گذاشتند. مصریان نیز بسیار به آن علاقه مند بودند. مردم برخی نواحی، مخصوصاً کارگران یونانی، از آن برای تقویت خود استفاده می کردند. امروزه از شیرابۀ درخت انجیر برای رفع برخی امراض جلدی، از قبیل زگیل و میخچه، و از برگ و مخصوصاً میوۀ آن به منزلۀ ملیّن استفاده می کنند. عرقی که از میوۀ انجیر گرفته می شود، بسیار مورد توجه اعراب است.
'

نقل قول ها

انجیر (نام علمی: Ficus carica) سرده انجیر دارای ۶۰۰ گونه می باشد که اغلب انواع آن وحشی یا زینتی هستند مانند درخت معروف به درخت کاتوچو (فیکوس الاستیکا) که هم زینتی است و هم صنعتی. فیکوس بنگالنسیس و فیکوس رلیگیوزا انواع زینتی این گیاه می باشند که در تزئینات و به عنوان گیاه آپارتمانی مصرف زیاد دارند.
• نشانه شناسی:انجیربُن نیز مانند درخت زیتون و تاک، از درختانی است که نماد فراوانی و برکت است. لکن انجیربن در وجه منفیِ خود همان انجیربُن خشکیده است که نماد درخت بدی است...»• «انجیربن نماد علم دین است.... این نماد را در عهد قدیم و جدید بازمی یابیم...در عرفان اسلامی، انجیربن با درخت زیتون مرتبط است و دوگانگی طبایع گوناگون را نشان می دهد.»• «انجیربن نماد جاودانگی و فهم برتر است: انجیربن درخت مورد علاقه ی بودا بود و او دوست می داشت زیر این درخت بنشیند و به شاگردانش تعلیم بدهد.»• «انجیر برای چینیان مانند بید نماد جاودانگی است لکن نماد عمر طولانی نیست زیرا برای آنان جاودانگی فقط از طریق درک و شناخت میسر است.» -> ژان شوالیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] معادل عربی انجیر، «تین» است واژه تین در شعر کهن عربی به کار رفته و پیش از اسلام در عربستان رواج داشته است. شاید به همین جهت برخی واژه پژوهان قرآنی، این کلمه را عربی دانسته اند با این حال آرتور جفری آن را واژه ای غیر عربی معرفی کرده که احتمالا از زبان آرامی گرفته شده است.
در زبان عبری به آن «تینه» گفته می شود.
تاریخچه انجیر
این درخت از تیره گزنه و جزو دسته توتهاست که زیستگاه اصلی آن سوریه ، فلسطین و مصر دانسته شده و برخی آیات سوره تین را بهترین دلیل بر این دانسته اند که زیستگاه اصلی آن طور سینا بوده است.
انجیر در مصر باستان
در مصر باستان انجیر را مقدس می داشتند و بر دیوار معابد و مقابرِ فراعنه، تصاویری از آن رسم می کردند در مقبره هایی با قدمت ۴۰۰۰سال پیش از میلاد، انجیرهایی خشک شده که ظاهراً برای تغذیه ذخیره شده بوده، یافت شده است طبق گزارش تورات ، یهود هنگامی را زمانِ امن و سلامتی می شمردند که هرکس زیر درخت انجیر خود، فارغ البال، بنشیند و هرگاه آسیبی به درخت انجیر می رسید آن را نشان درد و بلاهای هولناک می دانستند ؛ چنان که بودائیان در برابر این درخت سوگند یاد می کردند و خواسته هایشان را می طلبیدند.
منافع انجیر
...

[ویکی فقه] انجیر (قرآن). انجیر درختی از تیره گزنه ها و از دسته توت ها است که بلندی آن تا ۱۲ متر می رسد و بر خلاف توت یک پایه است و گل های نر و ماده اش بر روی یک درخت است. مقصود از انجیر در این مدخل، اعم از درخت و میوه انجیر است.
خداوند در قرآن با قسم خوردن به انجیر آنرا میوه ای ارزشمند و با اهمیت معرفی فرموده است: «والتین والزیتون» قسم به انجیر و زیتون (یا قسم به سرزمین شام و بیت المقدس). (از سوگند خدا به انجیر، اهمیت این میوه استفاده می شود.) بعضی از مفسرین گفته اند: مراد از کلمه تین ، انجیر، و زیتون دو میوه معروف است، که خدای تعالی به آنها سوگند یاد کرده، به خاطر اینکه در آنها فواید بسیار زیادی و خواص و منافعی سراغ داشته. ولی بعضی دیگر گفته اند: منظور از تین، کوهستانی است که دمشق بر بلندی آن واقع شده، و منظور از زیتون کوهستانی است که بیت المقدس بر بالای یکی از کوه هایش بنا شده، و اطلاق نام دو میوه انجیر و زیتون بر این دو کوه شاید برای این بوده که این دو میوه در این دو منطقه می روید، و سوگند خوردن به این دو منطقه هم شاید به خاطر این بوده که عده بسیاری از انبیا در این دو نقطه مبعوث شده اند. بعضی نیز تین را اشاره به دوران آدم دانسته اند، چرا که لباسی که آدم و حوا در بهشت پوشیدند از برگ درختان انجیر بود، و زیتون را اشاره به دوران نوح می دانند، زیرا در آخرین مراحل طوفان نوح کبوتری را رها کرد تا درباره پیدا شدن خشکی از زیر آب جستجو کند او با شاخه زیتونی بازگشت، و نوح فهمید که طوفان پایان گرفته و خشکی از زیر آب ظاهر شده است (لذا شاخه زیتون رمز صلح و امنیت است).بعضی نیز تین را اشاره به مسجد نوح که بر کوه جودی بنا شد می دانند و زیتون را اشاره به بیت المقدس. ولی ظاهر آیه در بدو نظر همان دو میوه معروف است، اما با توجه به سوگندهای بعد مناسب دو کوه یا دو مرکز مقدس و مورد احترام می باشد. لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم می خوانیم که خداوند از میان شهرها چهار شهر را برگزید، و در باره آنها فرمود: و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین : تین مدینه است و زیتون بیت المقدس و طور سینین کوفه و هذا البلد الامین مکه است.
تغذیه با انجیر
انجیر، خوردنی همراه عزیر علیه السلام یا ارمیا علیه السلام بود: «او کالذی مر علی قریة وهی خاویة علی عروشها... فانظر الی طعامک.... » یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود... نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود... . ( امیر مؤمنان علیه السلام در ضمن بیان تاریخ عزیر علیه السلام فرموده است: ... مشکی که در آن انجیر بود و کوزه ای که در آن آب انگور قرار داشت همراه وی بود).
← معنای خاویه
شخص مزبور پیامبری بوده که از خانه خود بیرون آمده، تا به محلی دور از شهر خودش سفر کند، به دلیل اینکه الاغی برای سوار شدن همراه داشته، و طعامی و آبی با خود برداشته، تا با آن سد جوع و عطش کند، همینکه به راه افتاده تا به مقصد خود برود در بین راه به قریه ای رسیده که قرآن کریم آنرا قریه خراب توصیف فرموده، و وی مقصدش آنجا نبوده بلکه گذارش به آن محل افتاده، و قریه نظرش را جلب کرده، لذا ایستاده و در سرنوشت آن به تفکر پرداخت، و از آنچه دید عبرت گرفت، که چگونه اهلش نابود شده اند و استخوانهای پوسیده آنها در پیش رویش ریخته است.
← احیاء اموات
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: enǰil
طاری: enǰil
طامه ای: anǰil
طرقی: enǰil
کشه ای: enǰil
نطنزی: enǰil


واژه نامه بختیاریکا

کَرَنجیر؛ لیفِه؛ کَرِّه

جدول کلمات

تین

پیشنهاد کاربران

42. امروزه انجیر ( Ficus carica ) را در دره رود یانگ تسه چون درختچه های نامنظم می کارند و میوه آن بسیار کوچکتر و پست تر از گونه های ایرانی است. 1 بر پایه آنچه در Pen ts‛ao kanmu آمده، زیستگاه آن یان ـ چو ( Yan - čou ) ( منطقه یانگ تسه پائین ) و یون ـ نان است. لی شی ـ چن در ادامه می گوید این گیاه در روزگار وی در چه ـ کیان ( Če - kian ) ، کیان ـ سو ( Kian - su ) ، هو ـ پی ( Hu - pei ) ، هو ـ نان ( Hu - nan ) ، فو ـ کی ین ( Fu - kien ) و کوان ـ تون ( Kwan - tun ) ( ) با قلمه زنی کشت می شده است. نکته اخیر بسیار مهم است از آنرو که نشان می دهد چینی ها از شیوه گرده افشانی بکمک گلهای انجیر خودرو بی خبر مانده اند و در کتابهای آنها هم نیامده است. انجیر بومی چین نیست، اما با وجود اینکه در منابع چینی هیچ اطلاعاتی درباره زمان و چگونگی ورود آن به چین به چشم نمی خورد، بس روشن است که این گیاه از ایران و هند وارد چین شده و این رویداد پیش از دوره تانگ نبوده است.
نامهای زیر برای انجیر به دست ما رسیده است:
( 1 ) a - ži پو ـ سه ( ایرانی ) ( žir ) *a - žit ( یا ayi، *a - yik ) ، 2 که همبرابر است با صورتی فارسی بدون n که هنوز هم در hežīr یا ezir کردی هست. قرائت دیگری به صورت tsan هست که نمی توان همچون واترز3 و هیرت4 از آغاز رد کرد. در Pen ts‛ao kan mu5 آمده که باید این نویسه را čeu، *dzu و *tsu و *ts‛u تلفظ کرد ( که گویا سفرنگی است کهن ) طوری که *adzu، *atsu، *ats‛u به دست آید. حاصل با صورت فارسی باستانی*aju همبرابر است. در هر صورت، آوانگاشتهای چینی، به هر صورتی هم که آنها را بپذیریم، برخلاف ادعای هیرت، هیچ ربطی به انجیر، anjīr فارسی امروزی ندارد بلکه از دوره ای کهن تر یعنی فارسی میانه است.
( 2 ) yin - ži، 1 ( r ) *an - žit. این واژه، برخلاف ادعای هیرت، "ظاهراً آوانگاشت واژه هندوستانی انجیر ( añjir ) " نیست، بلکه آوانگاشت anjīr یا enjīr فارسی امروزی است و واژه هندوستانی ( و نیز añjīra سنسکریت ) از زبان فارسی وام گرفته شده اند؛ injir در فارسی تخاری، intsir در زبان افغانی، و indžaru در زبان روسی.
( 3 ) ti - ni یا ti - čen یا ( *ti - tsen، *ti - ten ) در زبان فو ـ لین؛ که گونه آخری را برخلاف نظر هیرت نباید حتماً مردود دانست. نک tittu آشوری ( بر گرفته از *tintu ) ؛ tīn در فنیقی؛ ti‛nu ، te‛ēnāh در عبری؛2 tīn ، tine ، tima در عربی؛ ts‛īntā ، tēnta ، tena در آرامی؛ tin در پهلوی ( وام واژه سامی ) . گفته اند که خاستگاه این نام سامی جنوب خاوری عربستان بوده است که به نظر گیاه شناسان خاستگاه کشت انجیر را نیز باید در همان جا جست؛ اما با توجه به واژه آشوری و دیرندگی انجیر در آشور، 3 این نظریه متحمل به نظر نمی رسد. تردیدی نیست که آوانگاشت چینی با نامی سامی همخوانی دارد؛ آرامی بودن این نام، که هیرت بر آن اصرار می ورزد تا نظریه اش را مبنی بر آرامی بودنِ زبانِ فو ـ لین اثبات کند، جای تردید دارد. بر عکس، آوانگاشت ti - ni به صورتهای عربی، فنیقی و عبری بسیار نزدیکتر است. 4
( 4 ) ( یا بهتر، ) yu - t‛an - po، *u - dan - pat ( par ) ، *u - dan - bar برابر با udambara سنسکریت ( Ficus glomerata ) . 5 به گفته لی شی ـ چن این نام در کوان ـ تون متداول است.
( 5 ) wu hwa kwo ( ’’میوه بی گل‘‘ ) ، 6 ičijiku در ژاپنی. این پندار نادرست که درخت انجیر شکوفه نمی کند، بر خلاف تصور هیرت، منحصر به آلبرتوس ماگنوس ( Albertus Magnus ) نیست بلکه ریشه در عهد باستان دارد و در آثار ارسطو و پلینی دیده می شود. 1 خاستگاه این نظر نادرست این است که گلهای انجیر، بر خلاف بیشتر درختان میوه، به چشم نمی آیند و در درون میوه و روی رویه درونی آن پنهان می شوند. اگر انجیری را که به یک سوم رشدش رسیده باشد بشکافیم، گلها را در اوج شکفتگی می بینیم. 2
در نجد ایران پراکندگی انجیر رسمی ( Ficus carica ) به اندازه انار است. نوع rupestris آن در کوههای کهگیلویه یافت می شود؛ و گونه دیگر آن، Ficus johannis در افغانستان[!] بین طبس ( Tebbes ) و هرات و نیز در بلوچستان می روید. در بخشهای کوهستانی توروس در ارمنستان و در زمینهای جلگه ای ایران، انجیر کاری از مدتها پیش پیشرفت بسیار کرده است. کشت این درخت در جهت خاور تا به خراسان، هرات، افغانستان و نیز مرو و خیوه گسترش یافته است. در این هم تردیدی نیست که انجیر در ایران ساسانی کشت می شده، زیرا در نوشته های پهلوی از آن سخن رفته است ( نک: ص. 192 ) و شاهد رسمی این واقعیت را در سالنامه دودمان لیانگ توان یافت که udambara را به پو ـ سه ( ایران ) نسبت داده و شکوفه های آن را دل انگیز شمرده است. 5 همان طور که گفته شد، در هند این نام به Ficus glomerata اشاره دارد؛ اما البته در چین ظاهراً Ficus carica ]انجیر رسمی [ را نیز به همین نام می نامند. هوان تسان6 ( Hüan Tsan ) udambara را درشمار میوه های هند برده است.
استرابو7 گوید در هیرکانیه ( Hyrcania ) ( در باکتریا ) هر درخت انجیر سالانه شصت مدیمنی ( medimni ) ( برابر با یک و نیم بوشل ]پیمانه ای حدوداً برابر با 54 لیتر یا دوازده گالن[ ) محصول می آورد. به گفته هرودوت، 8 کروسئوس به این بهانه از لشکرکشی علیه کورش درگذشت که ایرانیان حتی شراب نمی نوشند و نوشیدنیشان تنها آب است و انجیر هم برای خوردن ندارند. البته این افسانه ای است بدور از هر گونه ارزش تاریخی، زیرا روشن است که در ایران کهن هم شراب بود هم انگور. بر پایه داستان سیاسی دیگری از یونانیان، خشایار شاه که روزانه همراه خوراک انجیر سرزمین آتیک می خورد هرروز به یاد می آورد سرزمینی که این میوه از آن خیزد هنوز از آن وی نیست. یافته اخیر در مورد وجود انجیر در بابل باستان ما را به این نتیجه می رساند که انجیر در ایران باستان نیز شناخته بود و خورده می شد.
به هیچ روی نمی توان با اطمینان گفت که انجیر کِی و چگونه از ایران به چین رفت. در کتاب yu yan tsa tsu درباره انتقال انجیر به چین چیزی گفته نشده و تنها در باز نمود درخت آمده است که در فو ـ لین و ایران یافت می شود. 1 هرچه باشد . . .

انجیر باید بشه feeg

فامیلی من انجیری است معنایش رامی خواستم

انجیر واژه ای ایرانی
که ترکان و مغولان هم این واژه را از ایرانیان گرفته و استفاده میکنند

در زبانهای ایرانی
کردی . . . . هژیر
پارسی. . . انجیر

انجیر بر وزن زنجیر. . ( انجیر یین قوشیون دیمدیکی ایری اولار ) تورکی است. یک زبان هیچوقت از یک لهجه وام نمی گیرد. قابل توجه شما

ان بیوک اسگر بیزیم اسگر. . ان و هر کلمه ایی ان داشته باشد تورکی است. مثل انگشتر، انگور، انبر، انگبین، انجیر بر وزن زنجیر، انگوت، انجیل، اناین، ان تی قه، انگیزه، انبر ( عنبر ) ، انسان، انگی نار، انگ، انگین. . .

تین، انجیربن، سوراخ



کلمات دیگر: