کلار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کلار. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کیوی است که در بخش سنجید شهرستان هروآباد واقع است و 159 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کلار. [ ] ( اِخ ) شهرکی است به خراسان از گوزگانان خرم و آبادان و با درختان بسیار و آبهای روان و نعمتی فراخ. ( حدود العالم ).
کلار. [ ک َ ] ( اِخ ) شهری بوده در کوهستان ملک تبرستان در میانه آن و آمل سه منزل و از آنجا تا ری دومنزل و از ثغور مازندران. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شهرکی است از ناحیت طبرستان و بر حدی است میان دیلمان خاصه و طبرستان و اندر کوه است. ( از حدود العالم ): فیفتح السهل و الاجبال مقتحما من الکلارالی الجرجان فالجلد. ( سید زیدی صاحب مازندران ، از آنندراج ). و رجوع به سفرنامه مازندران رابینو شود.
کلار. [ ک َ ] ( اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی جنوب بیدشهر. ( فارسنامه ناصری ).
کلار. [ ک َل ْ لا ]( اِخ ) دیهی بزرگ و با شهرک کورد ناحیتی است از کوره اصطخر فارس و جمله غله بوم است و هوای آن سرد سیر است بغایت و آبها روان است و منبع رود کر از آنجاست وآبادان است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 123 ). و رجوع به نزهة القلوب مقاله سوم چ اروپا ص 124 و 218 شود.
کلار. [ ک َ ] (اِ) غوک و وزق را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء).
کلار. [ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی جنوب بیدشهر. (فارسنامه ٔ ناصری ).
کلار. [ ک َل ْ لا ](اِخ ) دیهی بزرگ و با شهرک کورد ناحیتی است از کوره ٔ اصطخر فارس و جمله غله بوم است و هوای آن سرد سیر است بغایت و آبها روان است و منبع رود کر از آنجاست وآبادان است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 123). و رجوع به نزهة القلوب مقاله ٔ سوم چ اروپا ص 124 و 218 شود.
کلار. [ ] (اِخ ) شهرکی است به خراسان از گوزگانان خرم و آبادان و با درختان بسیار و آبهای روان و نعمتی فراخ . (حدود العالم ).
کلار. [ ک َ ] (اِخ ) شهری بوده در کوهستان ملک تبرستان در میانه ٔ آن و آمل سه منزل و از آنجا تا ری دومنزل و از ثغور مازندران . (انجمن آرا) (آنندراج ). شهرکی است از ناحیت طبرستان و بر حدی است میان دیلمان خاصه و طبرستان و اندر کوه است . (از حدود العالم ): فیفتح السهل و الاجبال مقتحما من الکلارالی الجرجان فالجلد. (سید زیدی صاحب مازندران ، از آنندراج ). و رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو شود.
دانشنامه عمومی
As Sulaymaniyah Governorate بازدید: نوابر ۲۰۰۹.
جایگاه و بلندا
۳۴°۳۷′۳۳″شمالی ۴۵°۱۸′۳۱″شرقی / ۳۴٫۶۲۵۸°شمالی ۴۵٫۳۰۸۶°شرقی / 34.6258; 45.3086
سلیمانیه
کِلار یا کَلار شهری است در کردستان عراق بر کنار رود سیروان (به عربی:دیاله).این شهر در بخش مرکزی شهرستان کلار استان سلیمانیه واقع شده است. کلار یکی از مراکز پاشاهای جاف بوده است.
در شهرستان خلخال دو روستا وجود دارد ۱) روستای کالار ۲) غفورآباد (کالار) که در آن امامزاده معرفی بنام سید ابوالقاسم از نوادگان موسی کاظم می باشد
گویش مازنی
موج و طغیان شدید آب
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
تیره ها
کلار
کاید
کلوری*کلهری*
کیوران ( گوران. گهوران )
حیدری
جافر ( زافر. جعفر. زفران )
ایل حسنکیفا لر بختیاری یکی از ایلات قوم
بزرگ لر است
این ایل در گذشته از 14 طایفه بزرگ تشکیل شده بود
شامل::
شوهان
آسترکی
کشکی
جلکی
کردلی بزرگ
کردلی کوچک
بجنوی *بجنوردی*
شاقی ( شاکی. شقاقی )
مهرانی
خندقی
. .
. .
. .
. .
. .
. .
منطقه حسن کیف مازندران
شهر کلاردشت مازندران
شهر جلکان*جلکی*لر بختیاری
طایفه آسترکی لر بختیاری
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه شاکی بختیاروند
کوه کلار بختیاری
شهر حسن کیف ترکیه
جزیره بختی*بحتیار*
جنگجویانی که پشت به جنگ نمی کردند و پیش روی می کردند
معنی ساد*صاد*::گراز وحشی