دیلمان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
حدود العالم چنین نویسد ناحیتی بسیار است . با زبانها و صورتهای مختلف که بناحیت دیالم باز مشرق این ناحیت خراسان است .
لغت نامه دهخدا
دیلمان . [ دَ ل َ ](اِخ ) (از: دیلم + ان ، پسوند مکان ). مکان دیلمها سراسر گیلان را در قدیم دیلمان و دیلمستان نامیده اند.
دیلمان . [ دَ ل َ ] (اِخ ) از قراء اصفهان در ناحیه ٔ جرجان است . (از معجم البلدان ).
دیلمان . [ دَ ل َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان دیلمان بخش سیاه کل دیلمان شهرستان لاهیجان در 48 هزارگزی جنوب سیاهکل 18 هزارگزی باختر امام و 17 فرسخی شمال باختر قزوین در ارتفاع 1500گزی واقع است با هوای سردسیر و سالم و آب قصبه از دو چشمه و رودخانه ٔ پاشوران است و سکنه ٔ دائمی آن زمستان در حدود پنجاه خانوارو تابستان به دو هزار نفر میرسد زبان ساکنین محلی گیلکی و فارسی است شغل عمده ٔ سکنه زراعت ، کسب و گله داری است زمستان اکثر سکنه به سیاهکل و نقاط دیگر گیلان میروند. بقایای ابنیه ٔ قدیمی در اطراف قصبه از قبیل آجر و سوفال و مجاری تحت الارضی و غیره ثابت مینماید که در زمانهای قدیم آباد و پر جمعیت بوده است . مراتعو چمن زارهای اطراف دیلمان قابل اهمیت است . راه آن بهر طرف مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
دیلمان. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) حدود العالم چنین نویسد: ناحیتی بسیار است. با زبانها و صورتهای مختلف که بناحیت دیالم باز [ خوانند ] مشرق این ناحیت خراسان است و جنوبش شهرهای جبال است و مغربش حدود آذربایجان است و شمالش دریای خزران است. ( حدود العالم ). بمعنی دیلم است که شهر باشد از گیلان. ( برهان ). نام شهری است از گیلان که موی مردم آنجا مجعد باشد و اکثر و اغلب حربه ایشان زوبین بود. ( فرهنگ جهانگیری ) :
سپاهی بیامد ز هر کشوری
ز گیلان واز دیلمان لشکری.
چو دیلمان زره پوش شاه و ترکانش
به تیر و زوبین بر پیل ساخته خنگال
درست گویی شیران آهنین چرمند
همی جهانند از پنجه آهنین چنگال.
چو باد یافته از دست دیلمان زوبین.
دیلمان. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان دیلمان بخش سیاه کل دیلمان شهرستان لاهیجان در 48 هزارگزی جنوب سیاهکل 18 هزارگزی باختر امام و 17 فرسخی شمال باختر قزوین در ارتفاع 1500گزی واقع است با هوای سردسیر و سالم و آب قصبه از دو چشمه و رودخانه پاشوران است و سکنه دائمی آن زمستان در حدود پنجاه خانوارو تابستان به دو هزار نفر میرسد زبان ساکنین محلی گیلکی و فارسی است شغل عمده سکنه زراعت ، کسب و گله داری است زمستان اکثر سکنه به سیاهکل و نقاط دیگر گیلان میروند. بقایای ابنیه قدیمی در اطراف قصبه از قبیل آجر و سوفال و مجاری تحت الارضی و غیره ثابت مینماید که در زمانهای قدیم آباد و پر جمعیت بوده است. مراتعو چمن زارهای اطراف دیلمان قابل اهمیت است. راه آن بهر طرف مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
سپاهی بیامد ز هر کشوری
ز گیلان واز دیلمان لشکری .
فردوسی .
رجوع به دیلم و نیز رجوع به تاریخ سیستان ص 223، 224، نزهةالقلوب ص 162، قاموس الاعلام ، تاریخ رشیدی ص 164، عیون الانباء ص 17 ج 2، مازندران و استرآباد رابینو، تاریخ بخارای نرشخی ص 116 تاریخ ایران باستان ص 1492، 1491 ج 2 شود. || ج ِ دیلم به معنی فردی از قوم دیلم . سپاهیان اهل دیلم :
چو دیلمان زره پوش شاه و ترکانش
به تیر و زوبین بر پیل ساخته خنگال
درست گویی شیران آهنین چرمند
همی جهانند از پنجه ٔ آهنین چنگال .
عسجدی .
قریب سی سپر بزر وسیم دیلمان و سپرکشان در پیش او [ حاجب غازی ] می کشیدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 133). دیلمان و همه ٔ بزرگان درگاه و ولایت داران و حجاب با کلاههای دوشاخ و کمر زر بودند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 290). از سرهنگان و دیلمان و دیگر اصناف که با وی نامزد بودند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 272).
چو باد یافته از دست دیلمان زوبین .
مسعودسعد.
دیلمان . [ دَ ل َ ] (اِخ ) نام دهستانی است از بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان محدود از شمال به دهستان سیاهکل از جنوب و باختر به دهستان عمارلو از خاور به دهستان سمام . منطقه دهستان کوهستانی با شیب ملایم و محصور به ارتفاعات منشعبه از کوه درفک هوای آن سردسیر خوش آب و هوا و قسمت عمده ٔ اراضی آن مستور از چمن و مراتع و چشمه سارهای متعدد مناظر زیبا و هوای نشاطانگیز دهستان خاصه در فصل بهار بسیار جالب توجه و یکی از نقاط ییلاقی بسیار خوب کشور بشمار میرود سرچشمه رودخانه ٔ چاک رود که به پلرود متصل میشود از ارتفاعات شمال ، باختر و جنوبی این دهستان است مرکز دهستان قصبه قدیمی دیلمان و قراء مهم آن عبارت است از: اسپیلی که در یک هزارگزی شمال دیلمان واقع مرکز بخشداری و خوانین نشین دهستان بوده دارای ساختمانهای مهم وزیباست قریه آسیا برکه در 9 هزارگزی باختر دیلمان است و مرکزیت دارد. جمع قراء دهستان 134 آبادی بزرگ وکوچک و صدها مرتع. جمعیت آن در حدود 9 هزار نفر است . زمستان قسمت عمده ٔ سکنه اولاً برای تأمین معاش در ثانی برای استفاده از هوای معتدل گیلان به سیاهکل و نقاط دیگر شهرستان لاهیجان می روند و گله داران بخش سیاهکل در بهار و تابستان به نواحی مختلف دیلمان آمده بااجاره نمودن مراتع چند ماهی در این دهستان ساکن می شوند و سپس مراجعت مینمایند. شغل عمده ٔ سکنه ٔ دهستان زراعت ، گله داری و کسب است . لبنیات دهستان از حیث مرغوبیت در منطقه گیلان بی نظیر است . مهمترین مراتع دهستان عبارت است از: مراتع خلش کوه و سنگ سره و سیاخانی و حیدرسرا و اربستان - شیعه کن . راه به دهستان از هر سمت مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
دانشنامه عمومی
بخش خورگام
بخش عمارلو
بخش اشکور
دیلمان (به گیلکی: دیلٚمؤن) شهری است در شهرستان سیاهکل استان گیلان که در شمال ایران واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا ۲۲۰۰–۲۵۰۰می باشد.نام دیلمان ترکیبی است از سه پاره واژه دیل و ام و ان. دیل به معنی جایی است که در آن دام نگه می دارند و ام پسوند نمایشگر ارتفاع و بلندی است و ان پسوند مکان. در نتیجه معنی این ترکیب جای بلند نگهدارندگاه دام است و در حقیقت دیلمان سرزمین بلندی است که در آن دامداری می گردد. این منطقه تا قرن پنجم هجری دیلم نامیده می شد و از قرن پنجم در متون نام دیلمان دیده می شود و اگر پیش تر از این نام استفاده شده بیانگر جمع اهل دیلم بوده است.
«دیل» به معنای میان و درون که همان دل باشد و «لم» به معنای بیشه و جنگل است؛ بنابراین کلمه دیلم به روی هم به معنی دل جنگل یا بیشه را دارد. (البته لم به معنای بوتهٔ تمشک نیز هست)
براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت دیلمان برابر با ۵٬۲۷۰ نفر بوده است.
رمضانی، صفرعلی (۵ اردیبهشت ۱۳۹۱). «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو». روزنامه اعتماد. ص. ۹. دریافت شده در ۵ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطه نورمگز.نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (رده)
فخرالدینی، فرهاد (۱۳۹۴). تجزیه و تحلیل و شرح ردیف موسیقی ایران. تهران: نشر معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۶۵-۰۹۸-۰.
محسن پور، احمد؛ اشرفی، جهانگیر (۱۳۶۹). «موسیقی محلی گیلان». کلک (۱۱ و ۱۲): ۳۶۱-۳۶۶. دریافت شده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطه نورمگز.
گوشهٔ دیلمان در موسیقی منطقهٔ گیلان رایج بوده است. در ردیف موسیقی ایرانی این گوشه اصالتاً جزئی از آواز دشتی (که ریشه در منطقهٔ دشتستان در جنوب ایران دارد) نبوده و برای نمونه در ردیف میرزاعبدالله و ردیف آقاحسینقلی نامی از آن برده نشده است. افزودن این گوشه به ردیف آواز افشاری توسط ابوالحسن صبا انجام شد و بعداً در ردیف آوازی عبدالله دوامی نیز (به نقل از محمود کریمی جزو آواز افشاری قرار گرفت.
از غلامحسین بنان به عنوان یکی از کسانی که گوشهٔ دیلمان را شناساند و متداول کرد نام برده شده است.
گوشهٔ دیلمان در اوج آواز دشتی اجرا می شود و روی درجات هفتم و هشتم شور متمرکز است و نهایتاً به درجهٔ پنجم شور (نت شاهد دشتی) فرود می آید.