کلمه جو
صفحه اصلی

دیلمستان

فرهنگ فارسی

محلی از توابع سلماس ( آذربایجان ) که امروزه دیلمقان ( ه.م. ) گویند.
مکان دیلمها .

لغت نامه دهخدا

دیلمستان . [ دَ ل َ م ِ ] (اِخ ) قریه ای است در نزدیکی شهرزور و فاصله ٔ میان این دو محل نه فرسخ است . دیالمه در حمله های خود در این مکان اردو می زدند. (از معجم البلدان ).


دیلمستان . [ دَ ل َ م ِ / م ْ س ِ ] (اِخ ) (از: دیلم + ستان ، پسوند مکان ) مکان دیلمها. سرزمین دیلم ها. رجوع به سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 14 و دیلم شود.


دیلمستان. [ دَ ل َ م ِ / م ْ س ِ ] ( اِخ ) ( از: دیلم + ستان ، پسوند مکان ) مکان دیلمها. سرزمین دیلم ها. رجوع به سفرنامه ناصرخسرو ص 14 و دیلم شود.

دیلمستان. [ دَ ل َ م ِ ] ( اِخ ) قریه ای است در نزدیکی شهرزور و فاصله میان این دو محل نه فرسخ است. دیالمه در حمله های خود در این مکان اردو می زدند. ( از معجم البلدان ).

دانشنامه عمومی

دیلمستان نام تمام پهنه های گیلان در سده های بعد از اسلام تا سده های هفتم، هشتم و نهم هجری، که با افول قدرت دیلمیان، و برآمدن تدریجی گیلها همراه بود، است.
منطقه دیلمان گاهی به مناطق وسیعتری اطلاق شده است برای مثال در تاریخ یمینی عنوان شده:"در قرن چهارم و پنجم در لشکر محمود غزنوی چند هزار نفر از رزمندگان دیلمی بودند که از طرف آل زیار برای کمک به سلطان غزنوی فرستاده می شدند، همراه با پنجاه هزار دینار باج سالیانه.
در زمان باستان دیلمستان به مناطق کوهستانی گیلان کنونی اطلاق می گشته است اما گاهی این واژه به تمام گیلان یا حتی کل کرانه جنوبی دریای خزر اطلاق می شده است.
این نیرو از جرجان، تبرستان، قومس (بسطام وسمنان) و دامغان تأمین می شدند که کلاً این مناطق به عنوان دیلم می شناختند و سربازان اعزامی از این مناطق به غزنه را به عنوان سربازان دیلم می شناختند.".
مطلبی دیگری از کتاب حدود العالم من المشرق إلی مغرب به تألیف ۳۷۲ ه‍.ق که در کتاب «مازندران در تاریخ» نیز بدان اشاره شده است به گونه ای دیلمان را تعریف می کند که تداعی کننده منطقه تنکابن تا سیاهکل امروزی می باشد: «دیلمان میان تبرستان و کوهستان (جبال) و گیلان است. مردمان آن دو گروه هستند:یک گروه بر کران دریا باشند. گروه دیگر در کوهستان ها، و گروهی هم میان آن دو؛ این منطقه دیلمان که بر کران دریا است ده ناحیه است، چون:لنزا، واریوا، لنگا، مرد، چالک رود، کرک رود، دیناررود، جودا هنجان (جواهرده نتهیجان)، رودبار، هوسم (رودسر).


کلمات دیگر: