کلمه جو
صفحه اصلی

اسفزار

لغت نامه دهخدا

اسفزار. [ اَ / اِ ف َ / ف ِ ] ( اِخ ) شهری از نواحی سیستان از جهت هرات و بدان منسوبست ابوالقاسم منصوربن احمدبن الفضل بن نصربن عصام الاسفزاری المنهاجی. ( معجم البلدان ). اسفزار شهری وسط است وچند پاره دیه توابع دارد و باغستان بسیار و میوه و انگور و انار آن فراوان باشد و در صورالاقالیم گوید اهل آنجا سنی شافعی مذهب اند و در دین متعصب. ( نزهة القلوب چ بریل 1331 هَ. ق. مقاله 3 ص 152 و 178 ). در زمان سلجوقیان این قصبه سمت مرکز ایالتی را داشت و شهاب الدین غوری ، برادرزاده خود غیاث الدین محمود را بولایت این ناحیت منصوب ساخته بود و مسقطالرأس بعض مشاهیر است. ( قاموس الاعلام ترکی ). از توابع شهر هرات است ، بیست پاره قریه آباد دارد و مسکن جماعت ابدالی ازقوم افاغنه است. ( انجمن آرای ناصری ). رجوع بتاریخ بیهقی چ ادیب ص 120 و فهرست لباب الالباب ج 1 و فهرست تاریخ سیستان و فهرست ذیل جامع التواریخ رشیدی و فهرست ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 195 ، 197 و فهرست تاریخ مغول ص 367 ، 377 ، 378 و رجوع به اسبزار شود.

دانشنامه عمومی

شیندند: شهری در جنوب ولایت هرات افغانستان
اسفزار (روستا): روستایی در بخش مود شهرستان سربیشه

دانشنامه آزاد فارسی

اَسْفِزار
شهر و ولایتی در غرب افغانستان، در خراسان قدیم، در ۱۲۰کیلومتری جنوب هرات. مرکزش شهر اسفزار است و دیگر شهرهای آن عبارت اند از ادرسکر، کواران، کوشک، و کواشان. نام کنونی آن سبزوار است و برای تمییز از سبزوار ایران آن را سبزوار هرات نیز نامیده اند. این سرزمین از نواحی مرتفع و حاصل خیز افغانستان به شمار می آید. بعضی از طوایف اسحاق زئی در ناحیۀ اسفزار سکونت دارند. نام شهر اسفزار در سال های اخیر به شیندند تغییر یافته است. اسفزار تا جدایی قطعی افغانستان از کشور ایران، در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، بخشی از قلمرو ایران بود. این ناحیه در جنگ های حکمرانان افغانی تحت الحمایۀ انگلیس با دولت قاجاریه، آسیب هایی جدی دید.


کلمات دیگر: