کلمه جو
صفحه اصلی

کتان

فارسی به انگلیسی

duck, linen, cotton, flax

linen, flax


cotton


فارسی به عربی

قماش الکتان , هراء

مترادف و متضاد

bombast (اسم)
جنس پنبه ای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی

linen (اسم)
کتان، پارچه کتانی، جامه زبر

wild flax (اسم)
کتان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گیاهی است از تیر. کتانیان که یکی از تیره های نزدیک به سدا بیان است . برخی از گونه های این گیاه بصورت درختچه نیز در میایند . برگها یش متناوب و کامل و باریک و بشکل سر نیزه است . گلها یش دارای تقسیمات ۵ تایی و زرد یا آبی سفید است . گل کتان صبح زود شکفته میگردد و بعد از ظهر مجددا بسته میشود . گل آذینش خوشه یی است . میوه اش بشکل کپسول است و حامل ده دان. بیضی شکل صاف قهوه یی رنگ میباشد . ساق. کتان دارای الیافی است که از آنها در نساجی استفاده میکنند و پارچه های براق و مرغوب از آنها میکنند مینمایند . از دان. کتان روغنی میگیرند که در هوا زود خشک میشود و در نقاشی مورد استعمال دارد و بنام روغن بزرک در بازار عرضه میگردد . کتان از گیاهان بومی نواحی بحر الرومی و قفقاز و خاور نزدیک و خاور میانه است و از بیش از ۵ هزار سال قبل الیافش مورد استفاد. بشر قرار گرفته است . این گیاه بیشتر در آب و هوای معتدل و مرطوب میروید ( سواحل بحر خزر در ایران بهترین نقطه جهت پرورش کتان است ) . در حدود ۱٠٠ گونه از این گیاه شناخته شده است فارق ملسج کتان معمولی . یا کتان ابریشم نما . یا کتان زند جدید . گیاهی است از تیر. سوسنی ها که گیاهی زیبا و پایا و دارای ریشه های ستبر و محتوی اندوخته های گیاهی و برگها ی منشعب از ریشه است . مجموع. برگها منظر. باد بزن را دارند . گلها یش زرد رنگ و نسبه درشت است . درازای برگها ی این گیاه گاهی تا ۲ متر هم میرسد . از برگها ی آن الیاف بسیار ظریفی حاصل میشود که در تهی. منسوجات ظریف بکار میرود ولی عیب الیاف این گیاه آن است که بسیار زود فاسد میشوند و بنابر این منسوجات حاصل از آنها کم مقاومت و بی دوام است . بطور یکه از نام این گیاه پیدا است خاص جزایر زند جدید است کتان ابریشم نما کتان زیلند الجدیده . یا کتان معمولی . یا کتان وحشی . ۲ - نوعی پارچه که از کتان سازند بدین معنی که ساقه های کتان را در آب می خیسانند و از آن رشته های سفید ی حاصل میکنند و آنها را بافته پارچه کتانی بدست میاورند . یا کتان مثقالی . نوعی کتان بغایت نازک و لطیف : [ ز کتان مثقالی خانه بافت زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف ] . ( نظامی )
مخفف که تان

سرده‌ای از کتانیان با حدود 200 گونه که در نواحی معتدل و نیمه‌حارّه می‌رویند


سرده‌ای از کتانیان شامل گیاهان علفی یا بوته‌ای یک‌ساله یا دوساله یا چندساله با برگ‌های سر‌نیزه‌ای باریک غالباً متناوب و به‌ندرت متقابل و با حاشیۀ صاف و بی‌دُم‌برگ با رگبرگ‌های موازی و گل‌آذین گرزن یا سنبله با گل‌‌های دارای 5 گلبرگ و کاسبرگ و پنج پرچم و میوۀ پوشینه‌ای و دانه‌های پهن با تزیینات سطحی لانه‌زنبوری


فرهنگ معین

(کَ یا کِ تّ ) [ ع . ] (اِ. ) گیاهیست با ساقه های باریک و بلند و برگ های باریک و نوک تیز و گل هایی به رنگ آبی یا سفید. از دانه های این گیاه روغن گرفته می شود و از الیاف آن برای بافت پارچه استفاده می شود.

لغت نامه دهخدا

کتان . [ ک ِ ] (موصول + ضمیر) مخفف که تان . مرکب از «که » + «تان » (ضمیر شخصی متصل دوم شخص جمع که حالت مفعولی و اضافه پیدا می کند :
بی علم بر عمل چو خران می چراروید
زیرا کتان زجهل هوی مقتدا شده ست .

ناصرخسرو.


نگر کتان نکند غره عهد و پیمانش
که او وفا نکند هیچ عهد و پیمان را.

ناصرخسرو.



کتان . [ ک ُت ْ تا ] (ع اِ) جانورکی است سرخ و گزنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


کتان . [ ک َت ْ تا / ک َ ] (ع اِ) نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی است و پوست وی را همچون پنبه ریسند و جامه اش معتدل است در گرمی و سردی و خشکی و به اندام نچسبد و رافع حرارت و باعث تقلیل خوی است . (از منتهی الارب ). اعشی الف آن را بضرورت حذف کرده و (کتن ) آورده است . (از اقرب الموارد). نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی و قبه های او قریب به جوزی و پر از تخم و پوست او را مانند پنبه تابیده لباس ترتیب می دهند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بوته ٔ معروفی است که بنی نوع بشر با زحمت فوق العاده فواید کلیه از آن برده اند کتان نازک و لطیف مصر که از این گیاه ساخته می شد از حیث خوبی و لطافت در نوشتجات مقدسه مذکور است . (قاموس کتاب مقدس ). کتان از تیره ٔ کتانیان می باشد و گلهای آبی رنگ آن پنج قسمتی و دارای پنج کاس برگ و ده پرچم و تخمدان پنج خانه است که هر یک دارای رشته های بافتنی بسیار مفید است و دانه های آن دارای ماده ٔ لعابی و روغنی مخصوص است که بسرعت در هوا خشک می شود و در نقاشی به نام روغن بزرک به کار می رود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 215). گیاهی است از تیره ٔ کتانیان که یکی از تیره های نزدیک به سدابیان است . برخی از گونه های این گیاه بصورت درختچه نیز در می آیند. برگهایش متناوب و کامل و باریک و بشکل سر نیزه است . گلهایش دارای تقسیمات پنج تایی و زردیا آبی سفید است . گل کتان صبح زود شکفته می گردد و بعد از ظهر بسته می شود. گل آذینش خوشه یی است . میوه اش بشکل کپسول است و حامل ده دانه ٔ بیضی شکل صاف قهوه یی رنگ میباشد. ساقه ٔ کتان دارای الیافی است که از آنها در نساجی استفاده می کنند و پارچه های براق و مرغوب از آنها تهیه می نمایند. از دانه ٔ کتان روغنی میگیرندکه در هوا زود خشک می شود و در نقاشی مورد استعمال دارد و به نام روغن بزرک در بازار عرضه میگردد. کتان از گیاهان بومی نواحی بحرالرومی و قفقاز و خاور نزدیک و خاور میانه است و از بیش از 5 هزار سال قبل الیافش مورد استفاده ٔ بشر قرار گرفته است این گیاه بیشتر در آب و هوای مرطوب می روید (سواحل بحر خزر در ایران بهترین نقطه جهت پرورش کتان است ). در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده است . (فرهنگ فارسی معین ).
- کتان ابریشم نما؛ کتان زلاند جدید. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتان زلاند جدید شود.
- کتان زلاند جدید ؛کتان ابریشم نما. گیاهی است از تیره ٔ سوسنی ها که زیبا و پایا و دارای ریشه های ستبر و محتوی اندوخته های گیاهی و برگهای منشعب از ریشه است . مجموعه ٔ برگها منظره بادبزن را دارند. گلهایش زرد رنگ و نسبةً درشت است . درازی برگهای این گیاه گاهی تا دو متر هم می رسد. از برگهای آن الیاف بسیار ظریفی حاصل می شود که در تهیه ٔ منسوجات ظریف بکار می رود ولی عیب الیاف این گیاه آن است که بسیار زود فاسد می شود و بنابراین منسوجات حاصل از آنها کم مقاومت و بی دوام است بطوری که از نام این گیاه پیداست خاص جزایر زلاند جدید است . (فرهنگ فارسی معین ). || نوعی از جامه باشد که آن را از علف بافند طبیعت آن سرد و خشک است و پوشیدنش نشف رطوبت و عرق از بدن می کند. گویند اگر کسی خواهد که بدن او لاغر شود در زمستان جامه ٔ کتان نو پوشد و در تابستان جامه ٔ کتان شسته و اگر خواهد که لاغر نشود بر عکس یعنی در زمستان جامه ٔ کتان شسته بپوشد و در تابستان نو. (برهان ). نوعی از جامه باریک که از پوست گیاهی بافند. (غیاث اللغات ). جامه ای است معروف که شاعران پاره شدن آن به سبب نور ماه گفته اند و بعضی گویند که مکرر آزموده شده که این معنی را اصل نیست و بعضی گویند که جامه ٔ مذکور را از پوست ساق درخت کتان بافند چنانکه در شرح نصاب نوشته شده است که در بعضی بلاد پوست ساق درخت کشیده و ریشه ریشه کرده مثل پشم و پنبه ریسند و از آن جامه می بافند و آن جامه در مهتاب قوت ندارد. (آنندراج ). نوعی پارچه که از کتان سازندبدین معنی که ساقه های کتان را در آب می خیسانند و ازآن رشته های سفید حاصل می کنند و آنها را بافته پارچه های کتان بدست می آورند. (فرهنگ فارسی معین ) : و از بصره نعلین خیزد و فوطه های نیک و جامه های کتان . (حدود العالم ). و جامه ٔ ایشان (صقلابیان ) بیشتر کتان است . (حدود العالم ).
ز کتان و ابریشم و موی و قز
قصب کرد پر مایه دیبا و خز.

فردوسی .


ز کین او دل دشمن چنان شود که شود
ز نور ماه درخشنده جامه ٔ کتان .

فرخی .


و این سینیز شهرکی است نزدیک ساحل دریا و کتان بسیار باشد و از آنها جامه ٔ سینیزی خیزد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ).
از ماه درفش تو مه چرخ
سوزان چو ز مه کتان ببینم .

خاقانی .


اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد.
وگر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب .

سعدی .


ترا که گفت که برقع برافکن ای فتان
که ماه روی تو ما را بسوخت چون کتان .

سعدی .


گر در نظرت بسوخت سعدی
مه را چه غم از هلاک کتان .

سعدی .


فکر کتان چه کنی چون به زمستان برسی
پوستین را چه کنی غم چو رسد فصل بهار.

نظام قاری .


نگشت مخفی و پوشیده این که بی حجت
جفای ماه ز کتان بعدل کردی دور.

نظام قاری .


صاحبی را که ز کتان هوس کیسه است
کیسه از سیم بپرداز بگو در بازار.

نظام قاری (دیوان ص 13).


- رنگ کتان ؛ رنگ شکری . (ناظم الاطباء).
- کتان مثقالی ؛ نوعی از کتان بغایت نازک و لطیف . (از آنندراج ) :
ز کتان مثقالی خانه باف
زده کوهه برکوهه چون کوه قاف .

نظامی (از آنندراج ).


|| دانه ای را نیز گویند که از آن روغن چراغ گیرند و بعضی گویند به این معنی بکسر اول باشد و بی تشدید (برهان ). تخمی است که روغن چراغ از آن حاصل کنند و به هندی السی نامند. (آنندراج ). ابن السکیت گوید که بفتح کاف بود و به کسر کاف خطاست و گوید او را زیز هم گویند و عمرو از پدر خود روایت کند که او را شریع گویند و مشانه و اصطبه دانه را گویند که به شبه سنگ در میان کتان بود. ابن الاعرابی گوید شریع، کتان نیکو را گویند. و بپارسی تخم کتان بود و دربعض مواضع کوش دانگ گویند. و گفته اند بعض تخم او رابذر گویند و به کسر و به فتح افصح باشد. و سغد و سمرقند و فرغانه زغیر گویند و زغیره هم گویند و به هندی الس گویند. (از ترجمه ٔ صیدنه ). بَزرَک . کشدانک . تخم کتان . یانه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بزرک شود. || چغزلاوه . (منتهی الارب ). رجوع به چغزلاوه و چغزاوه شود. || سیل آورد. کف آب . (منتهی الارب ).

کتان. [ ک َت ْ تا / ک َ ] ( ع اِ ) نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی است و پوست وی را همچون پنبه ریسند و جامه اش معتدل است در گرمی و سردی و خشکی و به اندام نچسبد و رافع حرارت و باعث تقلیل خوی است. ( از منتهی الارب ). اعشی الف آن را بضرورت حذف کرده و ( کتن ) آورده است. ( از اقرب الموارد ). نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی و قبه های او قریب به جوزی و پر از تخم و پوست او را مانند پنبه تابیده لباس ترتیب می دهند. ( تحفه حکیم مؤمن ). بوته معروفی است که بنی نوع بشر با زحمت فوق العاده فواید کلیه از آن برده اند کتان نازک و لطیف مصر که از این گیاه ساخته می شد از حیث خوبی و لطافت در نوشتجات مقدسه مذکور است. ( قاموس کتاب مقدس ). کتان از تیره کتانیان می باشد و گلهای آبی رنگ آن پنج قسمتی و دارای پنج کاس برگ و ده پرچم و تخمدان پنج خانه است که هر یک دارای رشته های بافتنی بسیار مفید است و دانه های آن دارای ماده لعابی و روغنی مخصوص است که بسرعت در هوا خشک می شود و در نقاشی به نام روغن بزرک به کار می رود. ( گیاه شناسی گل گلاب ص 215 ). گیاهی است از تیره کتانیان که یکی از تیره های نزدیک به سدابیان است. برخی از گونه های این گیاه بصورت درختچه نیز در می آیند. برگهایش متناوب و کامل و باریک و بشکل سر نیزه است. گلهایش دارای تقسیمات پنج تایی و زردیا آبی سفید است. گل کتان صبح زود شکفته می گردد و بعد از ظهر بسته می شود. گل آذینش خوشه یی است. میوه اش بشکل کپسول است و حامل ده دانه بیضی شکل صاف قهوه یی رنگ میباشد. ساقه کتان دارای الیافی است که از آنها در نساجی استفاده می کنند و پارچه های براق و مرغوب از آنها تهیه می نمایند. از دانه کتان روغنی میگیرندکه در هوا زود خشک می شود و در نقاشی مورد استعمال دارد و به نام روغن بزرک در بازار عرضه میگردد. کتان از گیاهان بومی نواحی بحرالرومی و قفقاز و خاور نزدیک و خاور میانه است و از بیش از 5 هزار سال قبل الیافش مورد استفاده بشر قرار گرفته است این گیاه بیشتر در آب و هوای مرطوب می روید ( سواحل بحر خزر در ایران بهترین نقطه جهت پرورش کتان است ). در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده است. ( فرهنگ فارسی معین ).
- کتان ابریشم نما؛ کتان زلاند جدید. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتان زلاند جدید شود.
- کتان زلاند جدید ؛کتان ابریشم نما. گیاهی است از تیره سوسنی ها که زیبا و پایا و دارای ریشه های ستبر و محتوی اندوخته های گیاهی و برگهای منشعب از ریشه است. مجموعه برگها منظره بادبزن را دارند. گلهایش زرد رنگ و نسبةً درشت است. درازی برگهای این گیاه گاهی تا دو متر هم می رسد. از برگهای آن الیاف بسیار ظریفی حاصل می شود که در تهیه منسوجات ظریف بکار می رود ولی عیب الیاف این گیاه آن است که بسیار زود فاسد می شود و بنابراین منسوجات حاصل از آنها کم مقاومت و بی دوام است بطوری که از نام این گیاه پیداست خاص جزایر زلاند جدید است. ( فرهنگ فارسی معین ). || نوعی از جامه باشد که آن را از علف بافند طبیعت آن سرد و خشک است و پوشیدنش نشف رطوبت و عرق از بدن می کند. گویند اگر کسی خواهد که بدن او لاغر شود در زمستان جامه کتان نو پوشد و در تابستان جامه کتان شسته و اگر خواهد که لاغر نشود بر عکس یعنی در زمستان جامه کتان شسته بپوشد و در تابستان نو. ( برهان ). نوعی از جامه باریک که از پوست گیاهی بافند. ( غیاث اللغات ). جامه ای است معروف که شاعران پاره شدن آن به سبب نور ماه گفته اند و بعضی گویند که مکرر آزموده شده که این معنی را اصل نیست و بعضی گویند که جامه مذکور را از پوست ساق درخت کتان بافند چنانکه در شرح نصاب نوشته شده است که در بعضی بلاد پوست ساق درخت کشیده و ریشه ریشه کرده مثل پشم و پنبه ریسند و از آن جامه می بافند و آن جامه در مهتاب قوت ندارد. ( آنندراج ). نوعی پارچه که از کتان سازندبدین معنی که ساقه های کتان را در آب می خیسانند و ازآن رشته های سفید حاصل می کنند و آنها را بافته پارچه های کتان بدست می آورند. ( فرهنگ فارسی معین ) : و از بصره نعلین خیزد و فوطه های نیک و جامه های کتان. ( حدود العالم ). و جامه ایشان ( صقلابیان ) بیشتر کتان است. ( حدود العالم ).

فرهنگ عمید

گیاهی یک ساله با گل های آبی یا سفید و ساقه های بلند و باریک که از تخم آن روغن و از ساقۀ آن الیاف به دست می آورند.

دانشنامه عمومی

پنبه.


گیاه کتان، بَزرَگ (با نام علمی: Linum Usitatissimum) به معنی «مفیدترین» از دسته گیاهان گلدار، رده دولپه ای ها، راسته مالپیگی سانان، تیره کتانیان، سرده کتان می باشد.کتان اصالتاً متعلق به سرزمین های ساحل مدیترانه شرقی تا کشور هندوستان می باشد و احتمالاً برای نخستین بار در منطقه هلال حاصلخیز توسط کشاورزان پرورش یافت. گیاه کتان به شکل گسترده ای در اتیوپی و مصر باستان کشت می گردید. در کشور گرجستان، در غارهایی که متعلق به دوران ماقبل تاریخ است، کتان های خشک شده ای کشف شده است که مربوط به ۳۰ هزار سال پیش از میلاد است. کانادا، چین، روسیه، هند، انگلستان، آمریکا، اتیوپی، قزاقستان، اوکراین و آرژانتین به ترتیب ده کشور برتر تولیدکننده کتان در جهان هستند.الیاف کتان در چندین حالت و شکل مختلف
مغز گردو و بذر کتان دارای بیشترین اندازه اسید چرب امگا ۳ در میان مواد غذایی گیاهی هستند.
الیاف کتان از ساقهٔ گیاهی به همین نام (به انگلیسی فلکس) استخراج می شوند. کتان به عنوان یک گیاه زینتی در باغ رشد می کند. الیاف کتان بیشتر از پارچه کتانی کاربرد دارد.کشت این گیاه به طور سالیانه انجام می گیرد و حداکثر رشد طولی آن در حدود ۱۲۰ سانتی متر است و قطر ساقهٔ آن ۱/۸ تا ۱/۱۶ اینچ است. قسمت بالای ساقه دارای شاخه های متعددی است و در روی این شاخه ها، گل هایی به رنگ های سفید، قرمز، بنفش ولاجوردی و آبی دیده می شود. کیفیت الیاف به مرغوبیت زمین و شرایط جوّی بستگی دارد. این گیاه در هوای نسبتاً سرد و رطوبی و وجود باران نسبتاً زیاد بهتر به عمل می آید. تخم کتان در ماه های اردیبهشت و خرداد کاشته می شود و مدت رشد آن سه ماه است.پرورش عمده کتان درکشورهای کانادا، چین، روسیه، هند، انگلستان و آمریکا است. ساختمان شیمیایی الیاف کتان مانند پنبه، سلولزی است ولی با وجود شباهت زیاد بین آنها، ساختمان ملکولی کتان از سه جهت از پنبه متفاوت است:
۱-ساختمان داخلی: دیاگرام اشعه ایکس نشان می دهد که آرایش مولکولی در ساختمان در ساختمان داخلی الیاف به مراتب بیشتر از پنبه و افزایش کریستالینیتی در ساختمان داخلی باعث شده است که خصوصیات آن با پنبه متفاوت باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

کَتان (flax)
کَتان
کَتان
کَتان
گروهی از گیاهان خانوادۀ کتانیان۱، از جنس۲ لینوم Linum. گونۀ زراعی آن لینوم L. usitatissimum است. تاریخچه زراعت کتان به ۱۰هزار تا ۱۵هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد. از ساقۀ این گیاه الیاف کتان و از دانۀ آن روغن بزرک به دست می آورند. روغن بزرک در نقاشی و پرداخت چوب کاربرد دارد. بلندی ساقۀ آن به ۶۰ سانتی متر می رسد و برگ هایش کوچک و گل هایش آبی رنگ است. پس از استخراج روغن، از تفالۀ دانۀ کتان خوراک دام تهیه می کنند. ساقۀ گیاه را پس از برداشت در آب می خیسانند، خشک می کنند، به صورت گلوله درمی آورند، و الیاف را از مغز چوب جدا می کنند، سپس، الیاف بلند را می بافند و از آن ها نخ به دست می آورند که استحکام آن دو برابر استحکام پنبه است و برای توری بافی مناسب تر است. از الیاف کوتاه کتان برای تولید کاغذ استفاده می کنند. تولید سالانۀ کتان در جهان به ۶۰هزار تن می رسد. تولیدات کتان در روسیه، اوکراین، بلاروس، و لاتویا (لتونی)۳ نزدیک به ۵۰ درصد تولید سالانۀ جهانی است. تولیدکنندگان دیگر عبارت اند از هلند، ایرلند شمالی، و بلژیک. ایران از قدیم الایام از مراکز بزرگ کتان بافی بوده است، چنان که کازرون را دمیاط عجم می گفته اند و آن را با مراکز بزرگ کتان بافی در مصر مقایسه می کرده اند. آریایی ها علاقه ای به پوشیدن لباس هایی با منشأ حیوانی نداشته اند. از این رو، لباس های کتانی بین آن ها رواج فراوان داشته است. در تابوتی متعلق به یکی از بزرگان ایلامی در قرن ۸پ م، در حفاری های ناحیۀ ارجان، در نزدیک بهبهان، مقداری پارچۀ طرح دار کتان به دست آمده است. براساس برخی عقاید خرافی، لباس کتانی در نور مهتاب پاره می شود. این عقیده حتّی به اشعار شاعران کشور راه یافته است.
LinaceaegenusLatvia

فرهنگستان زبان و ادب

{Linum, flax} [گیاهان دارویی] سرده ای از کتانیان شامل گیاهان علفی یا بوته ای یک ساله یا دوساله یا چندساله با برگ های سر نیزه ای باریک غالباً متناوب و به ندرت متقابل و با حاشیۀ صاف و بی دُم برگ با رگبرگ های موازی و گل آذین گرزن یا سنبله با گل های دارای 5 گلبرگ و ک...

پیشنهاد کاربران

گیاهی است که از ساقه ی الیاف آن در نساجی استفاده می کنند 👩🏻‍✈️👩🏻‍✈️

در پراسی " بزرک bazrak " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

سیر رسیدن لغت کتان به ایران . در اصل قُطِن در زبان عربی به معنای پنبه به زبان انگلیسی راه یافته و بهcoton با تلفظ کَا تِن مشهور شده و بعد ماهم لفظ انگلیسی را به کَتَان وارد زبان فارسی کرده ایم.

واژه ی " کتان " از زبان سامی ( عربی وعبری ) علاوه بر زبان فارسی وارد زبان های اروپایی نیز شده است . و با تغییر لهجه و معنی در زبان های غربی در ریخت " تونیک " دوباره به زبان فارسی بازگشته است . و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی نیز کاربرد دارد .


کلمات دیگر: