کلمه جو
صفحه اصلی

اکراه


مترادف اکراه : اجبار، انزجار، بی میلی، کراهت، ناخواست، نفرت

متضاد اکراه : رغبت

برابر پارسی : بیزاری، بی زاری، دل نخواهی، ناخوش داشت، واداشت

فارسی به انگلیسی

disinclination, distaste, reluctance, repulsion, unwillingness, dislike, duress, durese

reluctance, dislike, durese


disinclination, distaste, reluctance, repulsion, unwillingness


فارسی به عربی

حقد

مترادف و متضاد

hate (اسم)
تنفر، نفرت، ستیز، دشمنی، غل، اکراه

grudge (اسم)
بیزاری، کینه، بی میلی، غبطه، غرض، لج، اکراه

reluctance (اسم)
بیزاری، بی میلی، اکراه، مقاومت مغناطیسی

reluctancy (اسم)
بیزاری، بی میلی، اکراه، مقاومت مغناطیسی

اجبار، انزجار، بی‌میلی، کراهت، ناخواست، نفرت ≠ رغبت


فرهنگ فارسی

کسی را بزور و ستم بکاری واداشتن، کسی را خلاف میل او بکاری مجبورکردن
۱ - ( مصدر ) ناخوش داشتن ناپسند داشتن. ۲ - کسی را بزور بکاری وا داشتن به ستم بر کاری داشتن . ۳ - ( اسم ) ناخواست فشار زور . یا به اکراه. بنا خواست بزور.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) ناپسند داشتن . ۲ - (اِ. ) فشار، زور.

لغت نامه دهخدا

اکراه. [ اِ ] ( ع مص ) به ناخواه و ستم بر کاری داشتن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). به ستم بر کاری داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( از مؤید الفضلاء ). به کار خلاف میل واداشتن کسی را. ( از اقرب الموارد ). استکراه. ( المصادر زوزنی ). تلجیه. ( تاج المصادر بیهقی ). اذآم. دین. اجبار. ( یادداشت مؤلف ). || فارسیان به معنی کراهیت و سماجت استعمال نمایند. ( آنندراج ). || ناخوش داشتن. ناپسند داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). نفرت و ناپسندی و کراهت. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) ناخواست. فشار. زور. ( فرهنگ فارسی معین ).عدم رضامندی. عدم میل و عدم رغبت. ( ناظم الاطباء ).
- اکراه داشتن ؛ کراهیت داشتن. مکروه داشتن. مستکره شمردن. بد شمردن. زشت داشتن. بیمیل بودن. ( از یادداشت مؤلف ).
- باکراه ؛ بکره. بعنف. عنفاً. کرهاً. بزور. باستکراه. بکراهت. ( یادداشت مؤلف ). به ناخواست. بزور. ( فرهنگ فارسی معین ) :
رفتیم باکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود.
خیام.
سعدیا در قفای دوست مرو
چه کنم می برد باکراهم.
سعدی.
|| ( اصطلاح فقه ) باتهدید وزور یکی را به کاری داشتن. ( از تعریفات جرجانی ). اکراه عبادت از الزام و اجبار است بر چیزی که شخص آنرابد دارد طبعاً یا شرعاً، و بر این کار اقدام نمی شودمگر برای دفع کار مضرتر از آن. ( از تعریفات جرجانی )( از کشاف اصطلاحات الفنون ) : با این همه قسم می خوردم در حالت رضا نه در وقت اکراه. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 316 ).

فرهنگ عمید

۱. (فقه ) کسی را به زور و ستم به کاری واداشتن، کسی را خلاف میل او به کاری مجبور کردن.
۲. بی میلی.
۳. تنفر.

دانشنامه عمومی

اکراه وادار کردن دیگری به انجام یا ترک کاری است که از آن کراهت دارد. تفاوت اصلی اجبار و اکراه در این است که در اکراه اراده شخص سلب نشده و او آزادی و اختیار را دارد ولی نتیجهٔ عدم تبعیت از خواست اکراه کننده به قدری وخیم است که شخص تسلیم او می گردد. در واقع شخص اکراه شده فاقد رضایت و شخص مجبور فاقد قصد و اراده است.
قدرت اکراه کننده بر انجام تهدید و جدی بودن تهدید
ناتوانی اکراه شونده از رفع آن
غیرقانونی بودن تهدید (برای مثال اکراه کردن شخص جاعل به اینکه در صورت تحریف نکردن سند او را به پلیس تحویل خواهد داد رفع مجازات از جاعل نمی کند.)
جرمی که توسط اکراه شونده انجام داده می شود نباید بیش از آنچه اکراه کننده خواسته باشد.
در حقوق کیفری اکراه را نوعی «اجبار معنوی بیرونی» هم تعریف می کنند. و در کنار جنون، اشتباه و اضطرار از عوامل رافع مسئولیت کیفری به شمار می آورند.
ماده ۲۰۲ قانون مدنی اکراه را این گونه تعریف کرده است: «اکراه به اعمالی حاصل می شود که مؤثر در شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند، به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. در مورد اعمال اکراه آمیز سن و شخصیت و اخلاق و مرد یا زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود»
اگر شخصی در حالت اکراه قراردادی را انجام دهد یا مسئولیتی را بپذیرد با توجه به فقدان رضایت که از شرایط اساسی برای صحت معاملات است مسئولیتی بر او نخواهد بود. ماده ۲۰۳ می گوید: «اکراه موجب عدم نفوذ معامله است، اگرچه از طرف شخص خارجی غیر از متعاملین واقع شود».

اکراه (ابهام زدایی). اکراه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
اکراه (زبان شناسی)
اکراه (فیلم)

اکراه (زبان شناسی). اکراه یا تردید (به انگلیسی: hedge) در زبان شناسی به معنی استفاده از واژه ها یا عباراتی برای نشان دادن عدم تمایل به نقض اصول گرایس است.
The study of language, George Yule, Cambridge University Press, 2006

اکراه (فیلم). «اکراه» (انگلیسی: Duress (film)) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مارتین دونوان اشاره کرد.
۲۰ اوت ۲۰۰۹ (۲۰۰۹-08-۲۰) (Fantasy Filmfest)

دانشنامه آزاد فارسی

اِکراه
(یا: اجبار) وادارکردن شخص، به واسطۀ تهدید، به کاری یا خودداری از کاری بدون رضایت و میل او. اگر تهدید به قدری باشد که علاوه بر عدم رضایت، قصد و نیت شخص را نیز زایل کند به نحوی که اختیار او را سلب نماید، اجبار نام دارد. از نظر حقوقی، اعمالی منشأ اثر و معتبر است یا از نظر کیفری باعث مسئولیت جزایی است که مبتنی بر ارادۀ صحیح و خالی از عیب باشد. اراده دارای دو عنصر اساسی رضا و قصد است و اراده ای معتبر و مسئولیت آور است که هر دو عنصر آن سالم باشد. اکراه باعث معیوب شدن عنصر رضایت می شود، اما مانع از قصد و عمد در انجام کار نیست. عملی که دراثر اکراه انجام شده، غیرنافذ است ولی اگر شخص بعداً به آن رضایت دهد، نافذ و معتبر می شود. مادۀ ۲۰۳ قانون مدنی می گوید: اکراه موجب عدم نفوذ معامله است، اگرچه از طرف شخص خارجی غیر از متعاملین واقع شود و مادۀ ۲۰۹ همان قانون مقرر می کند «امضای معامله بعد از رفع اکراه موجب نفوذ معامله است». در مادۀ ۲۰۲ قانون مدنی ایران دربارۀ این که چه نوع تهدیدی ممکن است به اکراه منتهی شود، چنین بیان شده: «اکراه به اعمالی حاصل می شود که مؤثر در هر شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند، به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. در مورد اعمال اکراه آمیز، سن و شخصیت و اخلاق و مرد و زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود». در حقوق جزا اکراه، از موارد معافیت از مسئولیت جزایی است و عنصر معنوی جرم (قصد و سوءنیت مجرمانه) را زایل می سازد. بنابراین چنانچه کسی دراثر اکراه مرتکب جرمی شود که مجازات آن تعزیر باشد، و اکراه او همراه با تهدیدی باشد که نوعاً و عادتاً قابل تحمل نباشد، مسئولیت کیفری ندارد، اما کسی که او را اکراه نموده، به مجازات فاعل جرم محکوم می شود. اکراه در مورد جرایم زنا و شرب خمر و سرقت، حدّ را ساقط می کند (رک. مادۀ ۶۴، ۸۲، ۱۹۸ قانون مجازات اسلامی). قاعدۀ کلی معافیت شخص مکَره از مسئولیت جزایی در مادۀ ۵۴ قانون مجازات اسلامی آمده است. علاوه بر این، وادارکردن متهم به اقرار یا پاسخ دادن به سؤالات توسط قاضی یا ضابطین دادگستری به منزلۀ اکراه اوست و چنین اقراری فاقد ارزش است. به همین علت مادۀ ۱۲۹ قانون آیین دادرسی کیفری «سؤالات تلقینی یا اغفال یا اکراه و اجبار متهم را ممنوع کرده است».

فرهنگ فارسی ساره

بیزاری، ناخوش داشت، واداشت


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] إکراه. اِکْراه ، اصطلاحی در فقه و حقوق به معنای وادار ساختن تهدیدآمیز کسی به عملی که در شرایط عادی به انجام دادن آن رضا نداشته است .
اکراه در لغت وادار کردن قهری کسی به امری است و همین معنی ، بدون تصرفی قابل ملاحظه ، در اصطلاح فقهی نیز مقصود بوده است .

پیشنهاد کاربران

داشتن اختیار همراه مشقت

اجباری

حس ناخوشایند

دلزدگی، بیزاری

اکراه: [اصطلاح حقوق]عملی است تهدیدآمیز از طرف کسی نسبت به دیگری به منظور تحقق بخشیدن عمل حقوقی مورد نظر اکراه کننده

عملی است تهدیدآمیز از طرف کسی نسبت به دیگری به منظور تحقق بخشیدن عمل حقوقی نظر اکراه کننده.

اکراه در فارسی به معنای ناخوشایند بودن یا ناخوشایند داشتن امری.

اما در عربی به معنای اجبار است.
میگن به اکراه و اجبار. 👍

بی میلی، بی زاری، نفرت



کلمات دیگر: