کلمه جو
صفحه اصلی

تقیه


برابر پارسی : دین پوشی

فارسی به انگلیسی

dissimulation

فارسی به عربی

مترادف و متضاد

reservation (اسم)
ذخیره، شرط، قید، احتیاط، ملاحظه، استثناء، کتمان، تقیه، قطعه زمین اختصاصی

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پرهیز کردن خودداری کردن . ۲ - ( اسم ) پرهیزگاری خود داری . ۳ - خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخص باشد .

فرهنگ معین

(تَ یِّ ) [ ع . تقیة ] (مص ل . ) ۱ - پرهیز کردن . ۲ - خودداری از آشکار کردن مذهب خویش برای حفظ جان .

لغت نامه دهخدا

( تقیة ) تقیة. [ ت َ قی ی َ ] ( ع مص ) پرهیز کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ). || پرهیزکاری. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). پنهان کردن مذهب خویش. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و رجوع به خاندان نوبختی ص 59 و 66 و 75 شود. آوردن بزبان از روی صلاح وقت چیزی را که در دل غیر آن باشد. ( ناظم الاطباء ). خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخصی باشد. ( فرهنگ فارسی معین ). پنهان کردن مذهب خود یا احتیاط در مقابل کسی که مذهب دیگری دارد. ( از دزی ج 1 ص 149 ). || ( اصطلاح فقه ) تقیة اسم است ازاتقی یتقی اتقائاً و تاء آن بدل از واو است چنانکه در تهمه و تخمه. و مراد از آن تحفظ از ضرر غیر است بوسیله موافقت کردن با او در قول یا فعل مخالف حق.

تقیة. [ ت َ قی ی َ ] (ع مص ) پرهیز کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ). || پرهیزکاری . (دهار) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). پنهان کردن مذهب خویش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به خاندان نوبختی ص 59 و 66 و 75 شود. آوردن بزبان از روی صلاح وقت چیزی را که در دل غیر آن باشد. (ناظم الاطباء). خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخصی باشد. (فرهنگ فارسی معین ). پنهان کردن مذهب خود یا احتیاط در مقابل کسی که مذهب دیگری دارد. (از دزی ج 1 ص 149). || (اصطلاح فقه ) تقیة اسم است ازاتقی یتقی اتقائاً و تاء آن بدل از واو است چنانکه در تهمه و تخمه . و مراد از آن تحفظ از ضرر غیر است بوسیله ٔ موافقت کردن با او در قول یا فعل مخالف حق .


فرهنگ عمید

۱. (فقه ) خودداری از اظهار عقیده و مذهب، یا تظاهر برخلاف عقیده.
۲. (فقه ) خود را هم مذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان.
۳. [قدیمی] پرهیزکاری.
۴. [قدیمی] پرهیز کردن.

دانشنامه عمومی

دین پوشی، باورپوشی.


تقیّه (در لغت به معنای تقوی به معنی پرهیز و نگهبانی) لفظی اسلامی است در اشاره به دورویی پیشگیرانه یا انکار باور و تقید مذهبی در مواجهه با آزار. لفظ دیگری که به این مفهوم اشاره دارد، کتمان (در لغت به معنای پوشاندن) معنای خاص تر دورویی از طریق سکوت یا بی توجهی را می دهد.نبو
در شیعه که در آن مؤمنین مجازند وقتی در معرض تهدید آزار یا اضطرار قرار گرفتند باور خود را مخفی کنند، بر رسم تقیه تأکید شده است. به هر روی، این کار در شرایط معینی در اسلام سنی نیز مجاز است.
نخستین بار برخی از صحابه در شرایط سخت اقدام به تقیه کردند. بعدها این رسم برای شیعیان به دلیل تجربهٔ آن ها به عنوان یک اقلیت دینی مورد آزار مشخصاً مهم شد. بنا بر آموزهٔ شیعه، تقیه در شرایطی که خطر شدید مرگ یا از دست دادن اموال وجود دارد و خطری از بابت آن دین را تهدید نمی کند مجاز است. به تقیه به خصوص در بین شیعه دوازده امامیه منظور حفظ وحدت بین مسلمانان و برادری روحانیون شیعه مشروعیت بخشی شده است.
یاردن ماریوما می نویسد: «تقیه یک لفظ فقهی اسلامی است که معنای در حال تغییر آن مرتبط با وقتی است که یک مسلمان طبق شریعت مجاز است دروغ بگوید. تقیه به عنوان مفهومی که معنای آن در بین فرق، دانشوران، کشورها و حکومت های اسلامی تغییر کرده است، بی تردید یکی از الفاظ اصلی مورد استفادهٔ جدلیون اخیر ضد مسلمان است.»

دانشنامه آزاد فارسی

تَقیّه
اصطلاحی در کلام و فقه اسلامی به معنای پنهان کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور اجتناب از ضرر. تقیه کننده، برخلاف منافق، در باطن به حق اعتقاد دارد. این واژه به صورت فعل در آل عمران، ۲۸ به کار رفته است. به نظر شیعیان تقیه جایز و گاه واجب و در مواردی نیز حرام است. آنان برای صحت تقیه از قرآن (بقره، ۱۷۳؛ ۱۸۵؛ ۱۹۵؛ آل عمران، ۲۸؛ نحل، ۱۱۵؛ انعام، ۱۴۵؛ حج، ۷۸) و حدیث و ادلۀ عقل و سیرۀ عقلا دلیل می آورند. فقها تقیه را اگر برای حفظ جان باشد واجب و اگر برای حفظ مال باشد مباح می دانند. همچنین اگر تقیه برای جلب محبت مخالفان و مدارا با ایشان باشد مستحب است و اگر به مرگ بی گناهی بینجامد حرام است. تکالیفی که به صورت تقیه ای به جا آورده شده مجزی است و قضا ندارد. عقود جاری شده به صورت تقیه ای نیز اگر تدارک مجددشان مقدور نباشد، کفایت می کنند. امامان شیعه، شیعیان را به این کار تشویق کرده اند و گاه خود نیز در روایات، تقیه پیش گرفته اند. براساس فقه شیعی عباداتی که به تقیه و به صورت نادرست و مطابق با مذهب مخالف به جا آورده شود قضا ندارد. اما در احکام وضعی در صورتی درست است که امکان تدارک آن پس از رفع اضطرار تقیه ای ممکن نباشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] تَقیه ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص است. ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند.
بحث تقیه در قرون نخستین هجری از مباحث متداول کلامی و فقهی بوده است. در ماجرای محنت در عصر مأمون، بنا به نقل مورخان، برخی دانشمندان اسلامی به سبب تهدید و ارعاب خلیفه، مجبور به پذیرفتن ظاهری نظریه خلقِ قرآن شدند که می توان آن را مصداق تقیه دانست.
شیعیان بیش از سایر پیروان مذاهب اسلامی به التزام به روش تقیه شهرت یافته اند. علت این گرایش را فشارهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... بر شیعیان و وجود عناصر باطنی در برخی فرقه های شیعی، دانسته اند. برخی نویسندگان اهل سنّت، تقیه را از نقاط ضعف شیعیان دانسته اند و علمای شیعه به این انتقادات پاسخ داده اند.

پیشنهاد کاربران

پنهان کردن, پرهیز کردن

تقی شدن باتقوا وپرهیزازجاروجنجال


کلمات دیگر: