فراه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فراه . [ ف َ ] (اِخ ) کوهی است در سیستان و نیز نام رودی است که از آن کوه جاری میگردد. (ناظم الاطباء).
فراه . [ ف َ ] (اِخ )شهری است نزدیک به سبزوار هرات و از آنجاست ابونصر فراهی . طایفه ای از ملوک در آنجا حکمرانی کرده اند که با پادشاهان سیستان قرابت داشته اند. معین الدین [ اسفزاری ] نوشته است که در یک فرسنگی فراه کوهی است که آن را بارندک خوانند و در آن کوه طاقی سنگی است که همیشه از آنجا آب می چکد و مردم بدانجا به زیارت و طلب حاجت میروند و هر کس در پای این طاق سنگی دست به دعابردارد، اگر چکیدن آب افزود او کامروا خواهد شد و اگر قطع شد و از چکیدن ایستاد حاجت روا نمیگردد. وی اصراری در حقیقت داشتن این معنی کرده است . (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ). در مآخذ جغرافیایی مانند معجم البلدان و حدود العالم نام این محل دیده نشد.
فراه. [ ف َ ] ( اِخ )شهری است نزدیک به سبزوار هرات و از آنجاست ابونصر فراهی. طایفه ای از ملوک در آنجا حکمرانی کرده اند که با پادشاهان سیستان قرابت داشته اند. معین الدین [ اسفزاری ] نوشته است که در یک فرسنگی فراه کوهی است که آن را بارندک خوانند و در آن کوه طاقی سنگی است که همیشه از آنجا آب می چکد و مردم بدانجا به زیارت و طلب حاجت میروند و هر کس در پای این طاق سنگی دست به دعابردارد، اگر چکیدن آب افزود او کامروا خواهد شد و اگر قطع شد و از چکیدن ایستاد حاجت روا نمیگردد. وی اصراری در حقیقت داشتن این معنی کرده است. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ). در مآخذ جغرافیایی مانند معجم البلدان و حدود العالم نام این محل دیده نشد.
فراه. [ ف َ ] ( اِخ ) کوهی است در سیستان و نیز نام رودی است که از آن کوه جاری میگردد. ( ناظم الاطباء ).
فراه. [ ف َ ] ( اِخ ) کوهی است در سیستان و نیز نام رودی است که از آن کوه جاری میگردد. ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه عمومی
مختصات: ۳۲°۲۰′۳۷″ شمالی ۶۲°۷′۱۰″ شرقی / ۳۲٫۳۴۳۶۱°شمالی ۶۲٫۱۱۹۴۴°شرقی / 32.34361; 62.11944
مختصات و ارتفاع
]
فَراه مرکز استان فراه کشور افغانستان است.
شهر فراه از دو محله اصلی به نام یزدی و پشتو تشکیل شده است. گوبا در حدود زمان صفوی شخصی از یزد ایران و شخصی پشتوتبار هر یک قلعه ای در محل کنونی فراه بنیاد کردند که هنوز محلات مربوطه به تخلص ایشان نامیده می شوند.
مختصات و ارتفاع
]
فَراه مرکز استان فراه کشور افغانستان است.
شهر فراه از دو محله اصلی به نام یزدی و پشتو تشکیل شده است. گوبا در حدود زمان صفوی شخصی از یزد ایران و شخصی پشتوتبار هر یک قلعه ای در محل کنونی فراه بنیاد کردند که هنوز محلات مربوطه به تخلص ایشان نامیده می شوند.
wiki: فراه
دانشنامه آزاد فارسی
فَراه (ولایت) Farah
ولایتی در غرب افغانستان و هم مرز با ایران. این ولایت وسیع دارای تراکم جمعیت پایینی بوده و 925هزار نفر جمعیت دارد، که بیشترشان روستانشین اند و زندگی قبیله ای دارند. وسعت فراه 48,470 کیلومتر مربع و مرکزش شهر فراه است. در شمال فراه ولایت هرات، در شمال شرقی غور، در جنوب شرقی هلمند، در جنوب نیمروز و در غرب آن خراسان قرار دارد. این ولایت چهارمین ولایت بزرگ افغانستان به شمار می رود. فراه در گذشته بخش از امپراطوری ایران بوده است. شهر فریدون یا فریدون شهر در نزدیکی فراه، اشاره به شاه اسطوره ای ایران دارد. اغلب ساکنان این ولایت سنی مذهب و اقلیتی نیز شیعی هستند. بیشتر از 50 درصد ساکنان فراه را پشتون ها، نزدیک 40 درصد را تاجیک ها و بقیه را بلوچ ها، آیماق ها و هزاره ها تشکیل می دهند. زبان های پشتو و دری در این ولایت رایج اند. اقتصاد اکثر مردم بر پایه ی کشاورزی و زراعت است و میوه هایی نظیر انگور و انار در آنجا به وفور یافت می شوند. معادن مس، گچ، نمک و اورانیوم در این منطقه کشف شده اند.
ولایتی در غرب افغانستان و هم مرز با ایران. این ولایت وسیع دارای تراکم جمعیت پایینی بوده و 925هزار نفر جمعیت دارد، که بیشترشان روستانشین اند و زندگی قبیله ای دارند. وسعت فراه 48,470 کیلومتر مربع و مرکزش شهر فراه است. در شمال فراه ولایت هرات، در شمال شرقی غور، در جنوب شرقی هلمند، در جنوب نیمروز و در غرب آن خراسان قرار دارد. این ولایت چهارمین ولایت بزرگ افغانستان به شمار می رود. فراه در گذشته بخش از امپراطوری ایران بوده است. شهر فریدون یا فریدون شهر در نزدیکی فراه، اشاره به شاه اسطوره ای ایران دارد. اغلب ساکنان این ولایت سنی مذهب و اقلیتی نیز شیعی هستند. بیشتر از 50 درصد ساکنان فراه را پشتون ها، نزدیک 40 درصد را تاجیک ها و بقیه را بلوچ ها، آیماق ها و هزاره ها تشکیل می دهند. زبان های پشتو و دری در این ولایت رایج اند. اقتصاد اکثر مردم بر پایه ی کشاورزی و زراعت است و میوه هایی نظیر انگور و انار در آنجا به وفور یافت می شوند. معادن مس، گچ، نمک و اورانیوم در این منطقه کشف شده اند.
wikijoo: فراه
پیشنهاد کاربران
ریشه فراهت می آید که کلمه ی عربی است به معنای شکو مند
هزاره را اضافه کردی فراه هیچگاه هزاره نداشته شایدم نویسنده این متن هزاره ای هست تا غلو قومی هزاره را ذهن نشین کند.
کلمات دیگر: