کلمه جو
صفحه اصلی

اعتبار


مترادف اعتبار : ارج، ارزش، پشتوانه، آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام، پندگیری، عبرت، سندیت، وجهه، تاثیر، نفوذ، تنخواه، سرمایه، مایه، اطمینان، اعتماد

برابر پارسی : ارزش، پشتوانه

فارسی به انگلیسی

good standing, esteem, weight, validity, example, lesson


account, budget, cachet, chair, coffers, entitlement, esteem, genuineness, hand, prestige, reliability, validity, validness


credit, solvency, good standing, reliability, esteem, validity, account, budget, cachet, chair, coffers, entitlement, genuineness, hand, prestige, validness, weight, example, lesson

فارسی به عربی

ائتمان , احترام , اصالة , اهمیة , تاثیر , تخمین , ثقة , سلطة , شمعة

عربی به فارسی

ملا حظه , رسيدگي , توجه , مراعات , رعايت , درود , سلا م , بابت , باره , نگاه , نظر , ملا حظه کردن , اعتنا کردن به , راجع بودن به , وابسته بودن به , نگريستن , نگاه کردن , احترام


فرهنگ اسم ها

اسم: اعتبار (پسر) (عربی) (تلفظ: eetebār) (فارسی: اِعتبار) (انگلیسی: eetebar)
معنی: آبرو، ارزش، اطمینان و اعتماد دیگران درباره ی کسی، ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران، پندگرفتن، به اندیشه فروشدن، عبرت گرفتن، اعتماد، اطمینان

(تلفظ: eetebār) (عربی) اطمینان و اعتماد دیگران درباره‌ی کسی ؛ ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران ؛ پندگرفتن ، به اندیشه فروشدن ، عبرت گرفتن؛ آبرو ، ارزش ؛ اعتماد ، اطمینان.


مترادف و متضاد

ارج، ارزش، پشتوانه


آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام


پندگیری، عبرت


پشتوانه، سندیت، وجهه


تاثیر، نفوذ


تنخواه، سرمایه، مایه


اطمینان، اعتماد


۱. ارج، ارزش، پشتوانه
۲. آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام
۳. پندگیری، عبرت
۴. پشتوانه، سندیت، وجهه
۵. تاثیر، نفوذ
۶. تنخواه، سرمایه، مایه
۷. اطمینان، اعتماد


estimate (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، براورد، اعتبار، قیمت، دیدزنی

authenticity (اسم)
صحت، سندیت، اعتبار، سنخیت

validity (اسم)
صحت، درستی، تصدیق، تایید، اعتبار، تنفیذ

influence (اسم)
توانایی، تاثیر، برتری، تفوق، اعتبار، نفوذ، تجلی

authority (اسم)
توانایی، اختیار، اعتبار، قدرت، اجازه، نفوذ، تسلط، متخصص، تصدی، اولیاء امور، نویسندهء معتبر، خوشنامی

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

reputation (اسم)
اوازه، سابقه، شهرت، اعتبار، خوشنامی، اب رو، اشتهار، نیکنامی

validation (اسم)
صحت، درستی، تصدیق، تایید، اعتبار، تایید اعتبار، معتبر سازی، تنفیذ

credit (اسم)
اعتبار، خوشنامی، اب رو، فام، نسیه، ستون بستانکار

reliability (اسم)
اعتبار، قابلیت اعتماد، قابلیت اطمینان

credibility (اسم)
اعتبار، باور کردن، قابل قبول بودن

importance (اسم)
اعتبار، نفوذ، اهمیت، قدر، خطر، تقاضا، شان

esteem (اسم)
نظر، شهرت، اعتبار، قدر، عزت، قرب، رعایت ارزش

reputability (اسم)
اعتبار، اشتهار، قابلیت اشتهار

prestige (اسم)
اعتبار، نفوذ، اب رو، قدر و منزلت، حیثیت

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پند گرفتن باندیشه فروشدن عبرت گرفتن . ۲ - ( اسم ) آبرو ارزش قدر منزلت . ۳ - اعتماد اطمینان . ۴ - راستی درستی . ۵ - ( بانک ) اعتمادی که بانکی بشخصی میکند و تا مقدار معینی بدو وام دهد . جمع اعتبارات . یا اعتبار متحرک . وجهی که در اختیار اداره ای گذارند تا در صورت ضرورت بدون تشریفات پیچید. اداری خرج کنند .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) پند گرفتن . ۲ - ( اِ. ) آبرو، قدر.

لغت نامه دهخدا

اعتبار.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) شگفتی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشگفت آمدن . (از اقرب الموارد). || پند گرفتن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). عبرت گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پند گرفتن . عبرت گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ). عبرت گرفتن و سرمشق کار خود کردن . (فرهنگ نظام ).پند و اندرز گرفتن . (از اقرب الموارد). || یکی را به دیگری قیاس کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال : اعتبر الصاحب بالصاحب . و منه حدیث ابن سیرین : انی اعتبر الحدیث ؛ یعنی یعبر الرؤیا علی الحدیث و یعتبر به کما یعتبرها بالقرآن فی تأویلها مثل ان یعبر الغراب بالفاسق و الضلع بالمراءة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اندازه کردن . (تاریخ بیهقی ازیادداشت مؤلف ). || در اصطلاح ، دقت کردن در معنی حکم ثابت و الحاق آن بر نظایرش . و این عین قیاس است . (از تعریفات جرجانی ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: در لغت بمعنای رد چیزی به نظائر آن باشد به این صورت که حکم آنرا بر نظائر آن بار کند و بهمین جهت اصلی را که اشباه و نظائر به آن ارجاع گردد، عبرت گویند و آن بنابر مستفاد از توضیح و تلویح در باب قیاس شامل پند گرفتن و قیاس عقلی و شرعی می باشد و نزد محدثان تحقیق در پیرامون حدیثی باشد که گمان رود خبر واحد است تا معلوم شود که آن متابع هست یا متابعنیست . بدین صورت که درباره ٔ طرق روایت تحقیق شود تامعلوم گردد از جوامع است یا از مسانید یا اجزاء. و ابن الصلاح توهم کرده است که اعتبار، قسیم شواهد و متابعات است ولی چنین نیست بلکه اعتبار شکل و هیئت توصل بمتابعات و شواهد است و در اصطلاح اهل اصول فقه ، اعتبار کردن عین وصف در عین حکم است . در تلویح آمده که :اعتبار بطور اطلاق در شرع بمعنی لحاظ کردن عین وصف یعنی علت در عین حکم است نه اعتبار کردن جنس وصف در عین حکم و نه اعتبار وصف در جنس حکم . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || در اصطلاح عبارت است از این که : دنیا را فانی بنگرد و گردانندگان آنرا مرده انگارد و معمور آنرا خراب شده محسوب دارد. و برخی گویند:اعتبار اسم است معتبر را و آن فانی دیدن تمام دنیاست بوسیله ٔ فانی بودن اجزاء آن . و عده ای گویند: اعتبار از ماده ٔ عبر بمعنی شقی از نهر و دریاست ، یعنی معتبر نفس خود بر حرفی از مقامات دنیا ببیند. (از تعریفات جرجانی ). || اختیار کردن و بعبرت نظر کردن در چیزی و قیاس کردن آن بنظائرش و حکم یکی را بردیگری بار کردن . (از اقرب الموارد). بعبرت نگه کردن و قیاس کردن . (آنندراج ). || اعتماد و تکیه کردن . (از اقرب الموارد). اعتماد. (فرهنگ نظام ): چون من بشما اعتبار نمیکنم سرّم را بشما نمیگویم . (فرهنگ نظام ). || به اندیشه فروشدن . (فرهنگ فارسی معین ). به اندیشه از پی چیزی فرارفتن . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از تاج المصادر بیهقی ). || چیزی را نیک انگاشتن و نکو شمردن . (آنندراج ). چیزی را نیک انگاشتن . (فرهنگ نظام ) (غیاث اللغات ).


اعتبار. [ اِ ت ِ ] ( ع اِمص ) قول و اعتماد. ( ناظم الاطباء ). اعتماد. ( فرهنگ نظام ).اعتماد و اطمینان. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ندارم من این گفتنت اعتبار
همانا که برگشت بختت ز کار.
فردوسی.
اگر شیخ امام از برای اعتبار استعمال فرماید و شرف اصغا ارزانی دارد حکایت کنم. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 297 ). || راستی و درستی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || آبرو. قدر. پایه. منزلت. ( ناظم الاطباء ). آبرو. ارزش. قدر. منزلت. ( فرهنگ فارسی معین ). ارج. با اعتبار. ارجمند. ( یادداشت مؤلف ) : بطول اختبار و اعتبار بمزید قربت و رتبت مخصوص گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 436 ). در اعتبار موازین و مکائل احتساب بلیغ میکرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 439 ). قول و فعل عوام را چندان اعتباری نیست. ( گلستان ).
همت بلند دار که نزد خدا و خلق
باشد بقدر همت تو اعتبار تو.
ابن یمین.
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن.
حافظ.
از این مطلع که در تشبیه کلکش در خط آوردم
بر ابنای زمانم تا قیامت اعتبار افتاد.
بدر چاچی.
ز رنگ گریه من رفته اعتبار بهار
فکنده لاله اشکم گره بکار بهار.
ملامفید بلخی.
نباشد مرا گرچه آن اعتبار
که عفو ترا جرمم آید بکار.
ظهوری ترشیزی.
گو شاهم اعتبار کند گرچه گفته اند
یارب مباد آن که گدا معتبر شود.
قاآنی.
|| تدین. || احترام و بزرگی. || مردانگی. پاداری. بزرگ منشی. ( ناظم الاطباء ). || لحاظ عقلی.دید فکر :
نقش جنسیت ندارد آب و نان
ز اعتبار آخر آنرا جنس دان.
مولوی.
|| عبرت. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ) : و اگر توبه نکند او را بعبرتی باید کشت کی جهانیان را بدان اعتبار باشد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 65 ).
شاید که از سپهر جهان رنجکی کشد
آنکس کش از سپهر و جهان اعتبار نیست.
مسعودسعد.
تا چند به هر حادثه سپهرم
نظاره گه اعتبار دارد.
مسعودسعد ( دیوان چ رشید یاسمی ص 101 ).
دلم از مرگ اعتبار گرفت
که از این محنت اعتبار نداشت.
مسعودسعد.
باری از این سپید و سیه اعتبار گیر
یا در سیه سپید شب و روز کن نگاه.
خاقانی.

اعتبار. [ اِ ت ِ ] (ع اِمص ) قول و اعتماد. (ناظم الاطباء). اعتماد. (فرهنگ نظام ).اعتماد و اطمینان . (فرهنگ فارسی معین ) :
ندارم من این گفتنت اعتبار
همانا که برگشت بختت ز کار.

فردوسی .


اگر شیخ امام از برای اعتبار استعمال فرماید و شرف اصغا ارزانی دارد حکایت کنم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 297). || راستی و درستی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || آبرو. قدر. پایه . منزلت . (ناظم الاطباء). آبرو. ارزش . قدر. منزلت . (فرهنگ فارسی معین ). ارج . با اعتبار. ارجمند. (یادداشت مؤلف ) : بطول اختبار و اعتبار بمزید قربت و رتبت مخصوص گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 436). در اعتبار موازین و مکائل احتساب بلیغ میکرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 439). قول و فعل عوام را چندان اعتباری نیست . (گلستان ).
همت بلند دار که نزد خدا و خلق
باشد بقدر همت تو اعتبار تو.

ابن یمین .


باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن .

حافظ.


از این مطلع که در تشبیه کلکش در خط آوردم
بر ابنای زمانم تا قیامت اعتبار افتاد.

بدر چاچی .


ز رنگ گریه ٔ من رفته اعتبار بهار
فکنده لاله ٔ اشکم گره بکار بهار.

ملامفید بلخی .


نباشد مرا گرچه آن اعتبار
که عفو ترا جرمم آید بکار.

ظهوری ترشیزی .


گو شاهم اعتبار کند گرچه گفته اند
یارب مباد آن که گدا معتبر شود.

قاآنی .


|| تدین . || احترام و بزرگی . || مردانگی . پاداری . بزرگ منشی . (ناظم الاطباء). || لحاظ عقلی .دید فکر :
نقش جنسیت ندارد آب و نان
ز اعتبار آخر آنرا جنس دان .

مولوی .


|| عبرت . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) : و اگر توبه نکند او را بعبرتی باید کشت کی جهانیان را بدان اعتبار باشد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 65).
شاید که از سپهر جهان رنجکی کشد
آنکس کش از سپهر و جهان اعتبار نیست .

مسعودسعد.


تا چند به هر حادثه سپهرم
نظاره گه اعتبار دارد.

مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 101).


دلم از مرگ اعتبار گرفت
که از این محنت اعتبار نداشت .

مسعودسعد.


باری از این سپید و سیه اعتبار گیر
یا در سیه سپید شب و روز کن نگاه .

خاقانی .


زیرا بخاک و خاره دهد خرقه آفتاب
هر کآفتاب دید چنین اعتبار کرد.

خاقانی .


بفرمود تا آن غلام را پوست از سر تا پای بیرون کشیدندتا دیگران اعتبار گیرند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 288). تا جهانیان از شومی شقاق و نقض میثاق ایشان اعتبار گیرند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 265). چندین هزار منظر زیبا بیافرید
تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد.

سعدی .


نگه کرد شیخ از سر اعتبار
که ای پای بند طمع پای دار.

سعدی .


در اجراء حکم سیاست بر وی از زبان بریدن و میل کشیدن چنانچه اعتبار تمامت غمازان و مفسدان و مستخرجان گردد. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 194).
هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی
گوش سخن شنو کجا دیده ٔ اعتبار کو.

حافظ.


چون نقطه ٔ محیط زمین و زمان شود
از جاه وانگیرد اگر اعتبار چشم .

باقر کاشی .


براق برق جه کز کام زخمش
گنه کاران دین را اعتباراست .

؟


- بی اعتبار ؛ غافل . بی خبر. آن که عبرت نگیرد :
هان مخسب ای غافل بی اعتبار.

مولوی .


|| اعتمادی که بانکی بشخصی میکند تا مقدار معینی بدو وام دهد. (از فرهنگ فارسی معین ). اعتمادی است که بانک یا مؤسسه یا شخص دیگری به افراد پیدا میکند و به آنها اجازه میدهد که از سرمایه ٔ بانک یا مؤسسه یا شخص اعتباردهنده تا مبلغ معین استفاده کنند.

فرهنگ عمید

۱. اعتماد.
۲. قدر، منزلت.
۳. آبرو.
۴. (اقتصاد ) حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول.
۵. راستی، درستی.
۶. [قدیمی] چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن.
۷. [قدیمی] چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن.
۸. [قدیمی] عبرت گرفتن، پند گرفتن.
۹. (اسم ) (اقتصاد ) مبلغی که در بودجه برای کارهای مشخص درنظر گرفته می شود.

دانشنامه عمومی

اعتبار می تواند به موارد زیر اشاره کند:
صحت
درستی
اعتبار (امور مالی)
اعتبار اسنادی، سند مالی صادره از نهاد مالی
عبدالحسین اعتبار، فرزند سید احمد اعتبار (اعتبارالدوله)
اعتبار و درستی سنجی در مهندسی نرم افزار
سید احمد اعتبار (اعتبارالدوله)، نماینده مجلس و وزیر پست و تلگراف

اعتبار (آلبوم تیلور سویفت). اعتبار (به انگلیسی: Reputation) ششمین آلبوم استودیویی تیلور سوئیفت خواننده و ترانه سرا اهل ایالات متحده آمریکا است که ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷ توسط بیگ مشین رکوردز منتشر شد. بخش اعظم آلبوم توسط جک آنتونوف، مکس مارتین و شلبک ساخته شده است و خود تیلور سوئیفت به عنوان تهیه کنندهٔ اجرایی در آن به ایفای نقش پرداخته است. خواننده و آهنگساز انگلیسی اد شیرن و رپر آمریکایی فیوچر در این آلبوم به عنوان هنرمند میهمان حضور دارند.
پاپ
الکتروپاپ
سینث پاپ
اعتبار از نگاه منتقدان موسیقی نظرات مثبتی دریافت کرد و توانست در نمودار فروش ۱۳ کشور جهان از جمله ایالت متحده آمریکا و بریتانیا به رتبه اول برسد. این آلبوم در هفته اول انتشار خود با ۱٫۲۱۶ میلیون نسخه کپی پرفروش ترین آلبوم منتشر شده در هفته اول در سال ۲۰۱۷ در کشور شد، در حالی که با فروش ۴٫۵ میلیون نسخه کپی دومین آلبوم پرفروش سال ۲۰۱۷ شد. بعد از انتشار این آلبوم تیلور سوئیفت سه آلبوم در ۱۰ رتبه اول جدول بیلبورد ۲۰۰ آلبوم برتر در تمامی زمان ها توسط زنان به دست آورد.
این آلبوم، نامزد جایزه گرمی بهترین آلبوم آواز پاپ از شصت و یکمین مراسم جایزه گرمی و دومین نامزدی سوئیفت در این بخش از گرمی بود. برای حمایت از این آلبوم، سوئیفت تور استودیویی اعتبار را از تاریخ ۸ مه ۲۰۱۸ تا نوامبر همان سال برگذار کرد که دومین تور بزرگ سال بود. این تور تبدیل به پرفروش ترین تور تاریخ تمام دوران آمریکا شد. همچنین حدود ۳۴۵٫۷ دلار درآمد داشت. در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸، ویدئو این تور از شبکه نت فلیکس پخش شد و رتبه ۸/۳ را از سایت IMDb گرفت.
سوئیفت نخست در تاریخ ۲۳ اوت ۲۰۱۷ اعلام کرد که ششمین آلبوم استودیویی خود با نام اعتبار در تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷ منتشر خواهد شد. آهنگ اصلی آلبوم با نام نگاه کن مجبورم کردی چیکار کنم روز بعد از آن منتشر شد. سوئیفت در ۲ سپتامبر دومین تک آهنگ آلبوم را با نام ... آماده ای؟ منتشر کرد. در نیمه شب ۲۰ اکتبر ۲۰۱۷ سوئیفت سومین تک آهنگ با نام جذاب را منتشر کرد. تک آهنگ بعدی با نام هر چه دوست داری صدایش کن در ۲ نوامبر ۲۰۱۷ همراه با لیریک ویدئو آن منتشر شد. در تاریخ ۷ نوامبر، بلومبرگ گزارش داد که این آلبوم تا قبل از انتشار در قالب های دیجیتال و فیزیکی قابل خرید است. چندی بعد در همان روز، سوئیفت از طریق حساب رسمی خود در شبکه های اجتماعی، ترک لیست آلبوم خود را منتشر کرد. اعتبار از ۱ دسامبر ۲۰۱۷ از طریق سرویس ها قابل استریم شد.

اعتبار (امور مالی). اعتبار در حیطه امور مالی (انگلیسی: Credit)، اعطای حق تصرف یا استفاده از کالاها و خدمات بدون پرداخت فوری برای آنها. اعتبار لزوماً نیازمند پول نیست. مفهوم اعتباری را می توان در اقتصادهای داد و ستد کالا و نیز، معاملات بر اساس تبادل مستقیم کالا و خدمات مشاهده کرد.
گزارش اعتبار
ریسک اعتباری
سنجش اعتبار
نکول
وام درجه دو
به طور کلی سه نوع اعتبار وجود دارد:

اعتبار (فیلم). اعتبار (انگلیسی: Trust) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به آمیتاب باچان، جان آبراهام، و بیپاشا باسو اشاره کرد.
۲۳ ژانویه ۲۰۰۴ (۲۰۰۴-01-۲۳)
Rajesh Roshan

دانشنامه آزاد فارسی

اِعتبار
(یا: اعتباریات) اصطلاحی در فلسفه برای توصیف و تحدید آن دسته از مفاهیم که یا خود ذاتاً اعتباری اند، یا محصول عملی ذهن یا زبان اند. به بیانی دیگر، مفاهیم اعتباری یا کشف ذهن اند یا ساختۀ آن. این قسم از اعتباریات که اعتباریات فلسفی و انتزاعی نیز خوانده می شوند، اگرچه مصداق واقعی ندارند اما ذهن در ساختن آن ها هیچ گونه اختیاری ندارد، بلکه آن ها را از مفاهیم حقیقی انتزاع می کند و مصداق واقعی نداشتن آن ها نیز بدان معنی نیست که اصلاً واقعیتی در خارج از ذهن ندارند، بلکه به این معنی است که واقعیتی جدا از مصادیق مفاهیم حقیقی ندارند. بخشی دیگر از اعتباریات نیز وجود دارد که اعتباریات اخلاقی و اجتماعی و تخیلی، و صرفاً قراردادی اند و به حوزۀ حکمت عملی، در مقابل حکمت نظری، مربوط می شوند. ادراکات اعتباری از این گونه را نمی توان در براهین علمی و فلسفی جای داد و از آن ها نتایج علمی و فلسفی گرفت، به عبارتی ارزش منطقی ندارند. کاربرد وسیع این اصطلاح، تمیز آن را از دیگر مفاهیم دشوار کرده، و ظاهراً در میان متقدمان تنها شیخ شهاب الدین سهروردی، با طرح عنوان اعتبارات عقلی و به دست دادن قاعده ای برای تمیز اعتباریات از غیرِ آن، مبحثی مستقل در تبیین اعتباریات و تمیز آن ها از دیگر مفاهیم گشوده است. در دوران معاصر علامه طباطبایی با طرح نظریه های جدید به مبحث «اعتباریات» ارزش و اهمیت بسیار بخشید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعتبار (روان شناسی). اعتبار (رَوایی)، از اصطلاحات به کار رفته در علم روان شناسی، به ارتباط منطقی، بین پرسش های آزمون و مطلب مورد سنجش اشاره دارد. وقتی گفته می شود آزمون، رَوایی دارد به این معنا است که پرسش های آزمون به طور دقیق آنچه را که مورد نظر می باشد، می سنجد. اعتبار، جنبه های مختلف دارد و ارتباط بین پرسش و آزمودنی با توجه به کلیه جنبه های آن حاصل می شود. در صورتی که این ارتباط وجود نداشته باشد اعتبار به وجود نمی آید.
آزمون، وقتی اعتبار محتوایی دارد که هدف های آن با محتوای آزمودنی ارتباط داشته باشد. برای مثال، سنجش دقت افراد از طریق آزمون هایی امکان پذیر است که با مفهوم دقت ارتباط داشته باشد.
اعتبار ساخت
اعتبار ساخت، در مورد آزمون هایی لازم است که به منظور سنجش استعداد های کلی و پدیده های دارای ابعاد مختلف طراحی می شوند. برای مثال، هوش پدیده ذهنی است که دارای ابعاد مختلفی از قبیل: سرعت انتقال، عکس العمل متناسب، تشخیص روابط بین پدیده ها و میزان سازگاری می باشد.
بیانی، احمد، روش های تحقیق و سنجش در علوم تربیتی و روان شناسی، تهران، رهیافت، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۲۲.
این اعتبار با توانا ساختن پژوهشگر در جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها، با حذف کلیه عوامل مداخله گر و تعبیر و تفسیر درست آنها سروکار دارد.
اعتبار بیرونی
...

جدول کلمات

آبرو, آب

پیشنهاد کاربران

آبرو ارزش

ارزشمند، وزین

آبرو

ابرو ارزش

واژه پارسی پیشنهادی " رواییک " از بن روا

در پهلوی " ورسنگ ، ویچور " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
ورسنگ بایگی = اعتبار بانکی

شایسته
ارج شایش


به گمانم واژه های عربی ، واژه های اضافی هستن و برابر سازی و برابر یابی خیلی خوبه ولی در گام نخست ببینیم که با کنار گذاشتن آنها خود زبان چه می کند ؟
فلانی مرد معتبری نیست
فلانی با آبرو نیست
شایسته نیست
ارجمند نیست
راستگو نیست
کارکشته نیست و. . .
یا بانک به فلانی فلان اندازه اعتبار داد
پول داد
ارج داد
ارز داد
ارزش داد
و . . .


آبرو، قدر و ارزش

ارزش ، ارج ، بحساب آوردن

اعتبار به معنی*روایی*

تصور

روایی، ارج، ارزش، پشتوانه، آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام، پندگیری، عبرت، سندیت، وجهه، تاثیر، نفوذ، تنخواه، سرمایه، مایه، اطمینان، اعتماد

آب

معنی :ابرو

اعتبار : ( Appropriate ) [اصطلاح امورمالی]اعتبار عبارت از مبلغی است که برای مصرف یا مصارف معین به منظور نیل به اهداف و اجرای برنامه های دولت به تصویب مجلس شورای اسلامی می رسد .



پشتوانه _ خوش نامی _ باور داشتن _ معتقد یا مورد اعتماد دانستن _ نیک نامی _ حسن شهرت _ خوش معامله .

ابرو و ارزش در پیش دیگران
مثلا میگویند فلانی خیلی در پیش ما ادم معتبری است
یعنی خیلی ادم ارزشمند و با ابرویی است

پشتوانه

با آنکه واژه ی از ریشه عربی �اعتبار� به آرش های کم و بیش گوناگونی در زبان پارسی بکار گرفته شده و می شود، باریک ترین و دربرگیرنده ترین برابرِ پارسی آن ازدید من، واژه ی �پشتوانه� است. دیگر برابرهای یاد شده در بالا بسته به باره ی هر کدام و جایگاهی که در گزاره ی خود می یابند را می توان با چشم پوشی درخور بکار برد.


کلمات دیگر: