شاهدانه
فارسی به انگلیسی
hemp-seed, main bead in a rosary
hemp
فرهنگ اسم ها
معنی: نام نوعی گیاه، نام گیاهی است که از دانه آن روغن می گیرند
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
سردهای از شاهدانهایان یکسالۀ علفی ایستادۀ ستبر با یک گونۀ معطر که از آسیای مرکزی منشأ گرفته است و امروزه در مناطق معتدل شمالی فراوان کشت میشود؛ یک رقم آن با ظاهری نیمانند و بلند برای تولید الیاف خاص شاهدانه کشت میشود و گیاه مادۀ رقم کوتاه دیگری از آن منبع اصلی ماریجوانا است
دانه ممتاز در نوع خود شاهدان
فرهنگ معین
(نِ) [ په . ] (اِمر.) = شهدانه . شاهدانج : گیاهی است از تیرة گزنه ها، دو پایه ، علفی ، یکساله و دارای گونه های مختلف است . از دانة شاهدانه روغنی با بوی قوی و نامطبوع حاصل می گردد که به مصرف تهیة صابون های نرم و سوخت می رسد. از سر شاخه های گلدار آن بنگ و جرس گرفته می شود و کلمة حشیش نیز به سر شاخه های گل دار و همچنین فرآورده های آن اطلاق می شود.
لغت نامه دهخدا
شاهدانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) حب قنب . شهدانه . شهدانج . (یادداشت مؤلف ). تخم کنو. کنودان . کنودانه . (برهان ). تخم شهدانه . بزرالقنب . کنب دان . کنب دانی . (یادداشت مؤلف ). تخم بنگ را گویند و به عربی کنب خوانند و معرب آن شاه دانج باشد و شاه دانق هم بنظر آمده است . (برهان ). شادنج . (منتهی الارب ). بنگ . کنف . (فهرست مخزن الادویه ). برخی کتب اشتباهاً کنف را مرادف با شاهدانه دانسته اند در صورتی که کنف نباتی است که اقسام آن در کاغذسازی مفید میباشد. و اینکه شاهدانه را کنف مطلق گویند غلط است .(یادداشت مؤلف ). کنف گیاهی است از تیره ٔ پنیرکیان و مشابهتش با شاهدانه به علت الیاف قابل استفاده در نساجی است . (فرهنگ فارسی معین ). تخم بنگ . (جهانگیری ). شهدانج . شهدانق . (دهار). تخم بنگ را گویند و بعربی کنب خوانند. (انجمن آرا) (از آنندراج ). طُلاّم تنوم و آن تخم شاهدانج است . (از اقرب الموارد). و اینکه جوالیقی آن را در معرب تنوم ترجمه کرده است درست نیست . چه ، تنوم غیرشاهدانه است . (یادداشت مؤلف ). ماهودانه . حب الملوک . ماهوب دانه . (برهان ) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گیاهی است از تیره ٔ گزنه ها که دو پایه و علفی و یکساله است . ارتفاعش بین یک تا دو متر و گاهی هم بیشتر است . دارای گونه های مختلف و بویش قوی و نامطبوع است . شاهدانج . شدانق . قنب هندی . شهدانق . حشیشة الفقرا. ورق الخیال . جزء اعظم . (از فرهنگ فارسی معین ).
- شاهدانه ٔ چینی ؛ یکی از گونه های شاهدانه ٔ هندی است که مانند شاهدانه ٔ هندی مورد استفاده قرار میگیرد. و تقریباً همه ٔ خواص آن را دارد میوه اش برنگ مایل به سبز شامل غشائی با شبکه ٔ سفیدرنگ است . قنب . تیل .قنابوس . نقل خواجه . شن ، قنبرا. قنبیرا. قنابس . (از فرهنگ فارسی معین ).
- شاهدانه ٔ صحرایی ؛ کنف .
- شاهدانه ٔ عدسی ؛حجرالدم است : شاهدانه عدسی را گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- شاهدانه ٔ کانادایی ؛ شبیه شاهدانه ٔ هندی است .
- شاهدانه ٔ مصری ؛ کنف .
- شاهدانه ٔ هندی ؛ کنب هندی . نباتی است که در هندوستان و ایران بهتر از سایر نقاط دنیا بعمل می آید و تخم آن شاهدانه است . رجوع به کتاب درمانشناسی ج 1 و فرهنگ فارسی معین شود.
شاهدانه . [ ن َ/ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانه ٔ ممتاز در نوع خود. شاهدان . || مروارید بزرگ و نفیس . (ناظم الاطباء).
شاهدانه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) حب قنب. شهدانه. شهدانج. ( یادداشت مؤلف ). تخم کنو. کنودان. کنودانه. ( برهان ). تخم شهدانه. بزرالقنب. کنب دان. کنب دانی. ( یادداشت مؤلف ). تخم بنگ را گویند و به عربی کنب خوانند و معرب آن شاه دانج باشد و شاه دانق هم بنظر آمده است. ( برهان ). شادنج. ( منتهی الارب ). بنگ. کنف. ( فهرست مخزن الادویه ). برخی کتب اشتباهاً کنف را مرادف با شاهدانه دانسته اند در صورتی که کنف نباتی است که اقسام آن در کاغذسازی مفید میباشد. و اینکه شاهدانه را کنف مطلق گویند غلط است.( یادداشت مؤلف ). کنف گیاهی است از تیره پنیرکیان و مشابهتش با شاهدانه به علت الیاف قابل استفاده در نساجی است. ( فرهنگ فارسی معین ). تخم بنگ. ( جهانگیری ). شهدانج. شهدانق. ( دهار ). تخم بنگ را گویند و بعربی کنب خوانند. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ). طُلاّم تنوم و آن تخم شاهدانج است. ( از اقرب الموارد ). و اینکه جوالیقی آن را در معرب تنوم ترجمه کرده است درست نیست. چه ، تنوم غیرشاهدانه است. ( یادداشت مؤلف ). ماهودانه. حب الملوک. ماهوب دانه. ( برهان ) ( ذخیره خوارزمشاهی ). گیاهی است از تیره گزنه ها که دو پایه و علفی و یکساله است. ارتفاعش بین یک تا دو متر و گاهی هم بیشتر است. دارای گونه های مختلف و بویش قوی و نامطبوع است. شاهدانج. شدانق. قنب هندی. شهدانق. حشیشة الفقرا. ورق الخیال. جزء اعظم. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- شاهدانه چینی ؛ یکی از گونه های شاهدانه هندی است که مانند شاهدانه هندی مورد استفاده قرار میگیرد. و تقریباً همه خواص آن را دارد میوه اش برنگ مایل به سبز شامل غشائی با شبکه سفیدرنگ است. قنب. تیل.قنابوس. نقل خواجه. شن ، قنبرا. قنبیرا. قنابس. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- شاهدانه صحرایی ؛ کنف.
- شاهدانه عدسی ؛حجرالدم است : شاهدانه عدسی را گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- شاهدانه کانادایی ؛ شبیه شاهدانه هندی است.
- شاهدانه مصری ؛ کنف.
- شاهدانه هندی ؛ کنب هندی. نباتی است که در هندوستان و ایران بهتر از سایر نقاط دنیا بعمل می آید و تخم آن شاهدانه است. رجوع به کتاب درمانشناسی ج 1 و فرهنگ فارسی معین شود.
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
شاه دانه (به فارسی افغانستان: تخم) (نام علمی: Cannabis sativa var indica) گیاهی یک ساله با برگ های قطره ای است. میوهٔ این گیاه ریز و روغنی بوده و خاصیت آرامش بخش دارد که از آن برای درمان نیز استفاده می شود.از بخش های مختلف این گیاه مشتقات فراوانی از جمله تخم شاه دانه، الیاف شاه دانه و سایکواکتیو هایی مثل ماری جوانا و حشیش تهیه می شود.
گیاهی شبیه به گزنه که بلندیش تا دو متر می رسد. دارای غنچه های متعدد، برگ های کشیده و دانه های ریز است. همچنین از دانه ها جهت تهیه روغن و تولید صابون استفاده می شود. برگ ها و غنچه مستقیماً یا جهت تولید بنگ استفاده می شد. تی.اچ. سی در گونه ماده این گیاه غلظت بیشتری دارد.بر طبق بیانات مورخین، شاهدانه از اولین گیاهانی بوده که توسط بشر کشت شده است و استفاده از برگ و غنچه شاهدانه (کانابیس) به عنوان کانابانوید به بیش از پنج هزار سال قبل می رسد. بر طبق گزارش سازمان ملل، سالانه حدود ۱۶۴ میلیون نفر از شاهدانه به عنوان محرک استفاده می کنند و این در حالی است که قریب به ۲۳ میلیون نفر آن را روزانه مصرف می کنند.در بعضی از کتب قدیمی به کانابیس گیاه مقدس می گفتند. از این گیاه جهت درمان بعضی بیماری ها-کم کردن درد قاعدگی خانم ها-درمان افسردگی و… استفاده می شود.شاهدانه در استانهای فارس، اصفهان، تهران و شمال ایران جهت تولید الیاف ویا بذر کشت می شود.جنس مؤنث این گیاه در ایران به نام وید یا گل نیز شناخته می شود.
از بخش های مختلف این گیاه مواد مختلفی بدست می آید. از جمله:
Roger Duchet
Nat Wachsberger
دانشنامه آزاد فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
در هر حــال هــر اســم و نــامــی بر ایــن گیاه و مشتقات آن نهاده شود، اثرات توهم زایی آن همچنان پابر جاست در اینجا به حالاتی که پس از استعمال حشیش و ماریجوانا در مصرف کننده روی میدهد به طور اختصار اشاره می کنیم:
. در اثر نشئه شدن اشیای مجاورش را بزرگتر و یا کوچکتر می بیند.
. اشتهای کاذب و میل به مصرف غذا پیدا می کند.
احساس قدرت عجیب در خود داشته و دست به اعمال وحشیانه و جنون آور و خشونت زا زده و احساس پرواز کردن و سفر در آسمان و نوعی انبساط خاطر و آرامش و اعتماد به نفس کاذب پیدا میکن.
. فرد به خواب عمیقی فرو می رود