کلمه جو
صفحه اصلی

جودیت باتلر

دانشنامه عمومی

جودیت باتلر (انگلیسی: Judith Butler) (زادهٔ ۲۴ فوریه ۱۹۵۶) فیلسوف پساساختارگرا و منتقد فمنیست آمریکایی است و در زمینه های فمینیسم، نظریه فراهنجار، فلسفه سیاسی و علم اخلاق صاحب نظر است. وی دارای کرسی استادی در رشته ادبیات در دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک است.هگل، کارل مارکس، فریدریش نیچه، کیرکگارد، سیمون دوبووار، فوکو، آدورنو، فروید، جان لانگشاو آستین، لوس ایریگاره، امانوئل لویناس، دریدا، لوئی آلتوسر، ژاک لاکان
او مدرک دکترای خود را در سال ۱۹۸۴ از دانشگاه ییل دریافت کرد. پایان نامهٔ وی با عنوان مباحث شهوت، بازتاب اندیشه های هگل در قرن بیستم فرانسه بود.
نخستین اثر وی آشفتگی جنسیتی نام دارد که در سال ۱۹۹۰ به چاپ رسید و بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نسخه از آن در کشورهای دیگر و به زبان های مختلف به چاپ رسید. یکی از مهمترین نظریات باتلر در خصوص جنسیت طرح مبحثی ست با عنوان پرفورمتیویتهٔ جنسیت. باتلر معتقد است که جنسیت یک «اجراء» (performance) کردن است، آن چیزی که فرد در شرایطی خاص به نمایش می گذارد، نه قاعده ای جهانشمول از «آنچه تو هستی». در همین راستا باتلر نظریه ایفای جنسیت را مطرح کرده و در قالب این نظریه عنوان می کند که درست همانگونه که می آموزیم زبان را بسته به موقعیت به کار ببریم، می آموزیم که به گونه ای ایفای نقش کنیم که گویی زن یا مرد هستیم.
جودیت باتلر در کلیولند، اوهایو و در یک خانوادهٔ روس و مجار به دنیا آمد. مادرش یهودی بود و جودیت از همان دوران کودکی به کلاس های اخلاق یهودی می رفت. او در همان دوران از کلاس ها به وجد می آمد و علاقه مند شد که در مورد مارتین بوبر بیشتر تأمل کند. او در همان دوره ها با نوشته های ایمانوئل کانت، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل و باروخ اسپینوزا آشنا شد.

نقل قول ها

جودیت باتلر (به انگلیسی: Judith Butler) (زادهٔ ۲۴ فوریه ۱۹۵۶) فیلسوف پساساختارگرا و منتقد فمنیست آمریکایی است.
• «من همیشه به سنت های آزادی جنسی در مباحث فمینیستی، حساس و علاقمند بودم. همیشه نگران جهش های فمینیسم هم بوده ام که بسیار منظم بود و سرکوب گر. من مخالف هنجارگزاری ها و طرفدار آزادی جنسی هستم. همیشه از این متنفر بودم که فمینیسم تئوری است و همجنس گرایی زنانه باید یک عرف شود. این عقیده همجنس گرایان را فاقد قوه جنسی می کند. در چهارده سالگی که طرفدار این مباحث شدم هیچ چیز در مورد سیاست نمی دانستم. بعداً در مورد همجنس گرایی یک نوع سیاست را به کار گرفتم و از این گفته متنفرم چرا که معتقدم در جنبش های فمینیستی به زنان با هر دو قوه جنسی به خاطر این میل جنسی شان باید ارج نهاده شود.» -> گفتگو
• «ما همیشه مشکل جنبش ضد پرنوگرافی را داشته ایم و این پرسش مطرح بوده که جایگاه این جنبش کجای جنبش فمینیستی و آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است. جنبش هایی که بسیار معروف و شناخته شده هستند. تصویب و اجرای قوانین به منظور مهار خشونت و اذیت و آزار جنسی خیلی مهم هستند. اما گمان من بر این است که شناخته شدن فمینیسم در رسانه ها تنها از طریق مبارزه برای تصویب و اجرای قوانین ضد آزارهای جنسی، اشتباه است. چون رسانه ها بر این باورند که این جنبش فقط و فقط برای خشونت دیدگان و آزار دیدگان جنسی است و مثلاً به مسایل و آزادیهای دیگر از جمله آزادی های جنسی بی تفاوت است. یکی از پر طرفدارترین رسانه ها، جنبش فمینیستی را به عنوان جنبشی صرفاَ برای جلوگیری آزار جنسی توصیف می کند.» -> گفتگو
• «معتقدم فلسفه، مردم را وامی دارد تا در مورد نقشهای مختلف فکر کنند، این شانس را به مردم می دهد تا در مورد جهانی شدن فکر کنند، انگار که جهانی به گونه ای دیگر ممکن بوده است، و مردم به آن احتیاج دارند. در طول کارم در جنبش های حقوق بشری فعالانی را می دیدم که زود از پا می افتادند و کاملاً خسته می شدند و بعد هم همیشه دوست داشتند که دوباره به مدرسه بازگردند، آنها می خواستند که بخوانند؛ و بعد خواندن آنها را به آنچه که به آن اعتقاد داشتند بازمی گرداند؛ و خواندن به آنها تصویر و منظره ای از آینده می داد؛ و حالا گمان می کنم که جنبشی زنده است که زندگی عقلانی داشته باشد در غیر این صورت چیزی جز تکرار واژه هایش نیست. این جنبش باید سعی کند تا باورهایش را در پرتو شرایط جدید سیاسی اصلاح و بازآفرینی کند.» -> گفتگو


کلمات دیگر: