بوف کور شناخته شده ترین اثر صادق هدایت نویسنده معاصر ایرانی، رمانی کوتاه و از نخستین نثرهای داستانی ادبیات ایران در سدهٔ ۲۰ میلادی است.این رمان به سبک فراواقع نوشته شده و تک گویی یک راوی است که دچار توهم و پندارهای روانی است. کتاب بوف کور تاکنون از فارسی به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است.
آندره بروتون، مؤسس جنبش فراواقع گرایی در فرانسه، بوف کور را جزو بیست کتاب شاهکار سدهٔ بیستم میلادی دانسته است.
هنری میلر، نویسندهٔ معاصر آمریکایی، دربارهٔ آن گفته است: «بوف کور هدایت کتابی است که من آرزو دارم روزی نظیر آن را بنویسم. مانند این داستان در هیچ زبانی ندیده ام. آن را واقعاً دوست می دارم.»
رنه لالو نیز گفته است: «در این کتاب اهمیت هنر به معنی بسیار آبرومند کلمه، در نظر من بسیار صریح جلوه می کند».
داریوش مهرجویی می گوید: «بوف کور» به واقع اولین اثر ادبیات مدرن است که در ایران خلق می شود. ادامه جریانی که یک قرن و نیم پیش در اروپا شروع شده بود. یعنی ظهور انسان خودآگاه و طرح مسئله «سرنوشت بشری».
جلال آل احمد نیز در خصوص بوف کور هدایت گفته است:
ونسان مونتی، خاورشناس فرانسوی و دوست هدایت، در کتاب صادق هدایت که هشت ماه پس از مرگ هدایت و به زبان فرانسه در تهران منتشر شد، سال ۱۳۰۹ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) را به عنوان سال نوشته شدن بوف کور معرفی می کند. وی که از راهنمایی های خانوادهٔ هدایت، دوستان فرانسوی او و بزرگ علوی برخوردار بوده، در این کتاب هیچ دلیلی را برای این تاریخ ذکر نکرده است و به نظر می رسد این تاریخ را از قول آن ها نوشته است. بعدها افراد دیگری (از جمله مصطفی فرزانه در کتاب آشنایی با صادق هدایت) نیز سال ۱۳۰۹ را به عنوان سال نگارش بوف کور ذکر کرده اند.
هدایت تا نیمهٔ سال ۱۳۰۹ مشغول به تحصیل در فرانسه بوده است. او پس از بازگشت به ایران بلافاصله مجموعه داستان زنده به گور و نمایشنامهٔ پروین دختر ساسان را منتشر کرد. به نوشتهٔ فرزانه: «هدایت مدعی بود که بوف کور را در فرنگستان نوشته و بعداً، برای چاپ آن — که به گمانش در ایران زمان رضاشاه امکان نداشته است — به هند می رود و از این رومان تعداد پنجاه نسخه پلی کپی می کند.»
در سال ۱۳۱۴ جمالزاده هدایت را به سوئیس دعوت کرد. هدایت نیز تمام کتاب هایش را به مبلغ ۴۰۰ تومان فروخت تا خرج سفرش را بپردازد. با این وجود این سفر به دلیل مشکلاتی (از جمله ندادن ارز خارجی به هدایت)، منتفی شد. هدایت در آن زمان به دلیل فعالیت های ادبی اش در سال ۱۳۱۳، ممنوع القلم شده بود و در واقع هیچ امیدی برای ادامهٔ فعالیت های او در ایران وجود نداشته است. در سال ۱۳۱۵، شین پرتو که از دوستان قدیم هدایت بود و در آن زمان در کنسولگری ایران در بمبئی کار می کرد، به تهران آمد و به هدایت پیشنهاد کرد که با وی به هندوستان برود. بدین ترتیب هدایت دست خالی رهسپار هندوستان می شود. هدایت در نامه ای به مجتبی مینوی (از بمبئی به لندن) به تاریخ ۱۲ فوریه ۱۹۳۷ (۲۳ بهمن ۱۳۱۵، یعنی زمانی که چند ماه از زمان اقامتش در هند می گذشته است) ماجرا را چنین شرح می دهد: «تا اینکه دری به تخته خورد و دکتر پرتو به عنوان مرخصی به ایران آمد. از دهنش دررفت گفت: آمدم تو را با خودم ببرم. کور از خدا چه می خواهد: دو چشم بینا … باری تا موقعی که از خرمشهر وارد کشتی شدم خارج شدن از گندستان را امری محال، و تصور می کردم در فیلمی مشغول بازی هستم… همینقدر می دانم که از آن قبرستان گندیدهٔ نکبت بار ادبار و خفه کننده عجالتاً خلاص شده ام. فردا را کسی ندیده.»
آندره بروتون، مؤسس جنبش فراواقع گرایی در فرانسه، بوف کور را جزو بیست کتاب شاهکار سدهٔ بیستم میلادی دانسته است.
هنری میلر، نویسندهٔ معاصر آمریکایی، دربارهٔ آن گفته است: «بوف کور هدایت کتابی است که من آرزو دارم روزی نظیر آن را بنویسم. مانند این داستان در هیچ زبانی ندیده ام. آن را واقعاً دوست می دارم.»
رنه لالو نیز گفته است: «در این کتاب اهمیت هنر به معنی بسیار آبرومند کلمه، در نظر من بسیار صریح جلوه می کند».
داریوش مهرجویی می گوید: «بوف کور» به واقع اولین اثر ادبیات مدرن است که در ایران خلق می شود. ادامه جریانی که یک قرن و نیم پیش در اروپا شروع شده بود. یعنی ظهور انسان خودآگاه و طرح مسئله «سرنوشت بشری».
جلال آل احمد نیز در خصوص بوف کور هدایت گفته است:
ونسان مونتی، خاورشناس فرانسوی و دوست هدایت، در کتاب صادق هدایت که هشت ماه پس از مرگ هدایت و به زبان فرانسه در تهران منتشر شد، سال ۱۳۰۹ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) را به عنوان سال نوشته شدن بوف کور معرفی می کند. وی که از راهنمایی های خانوادهٔ هدایت، دوستان فرانسوی او و بزرگ علوی برخوردار بوده، در این کتاب هیچ دلیلی را برای این تاریخ ذکر نکرده است و به نظر می رسد این تاریخ را از قول آن ها نوشته است. بعدها افراد دیگری (از جمله مصطفی فرزانه در کتاب آشنایی با صادق هدایت) نیز سال ۱۳۰۹ را به عنوان سال نگارش بوف کور ذکر کرده اند.
هدایت تا نیمهٔ سال ۱۳۰۹ مشغول به تحصیل در فرانسه بوده است. او پس از بازگشت به ایران بلافاصله مجموعه داستان زنده به گور و نمایشنامهٔ پروین دختر ساسان را منتشر کرد. به نوشتهٔ فرزانه: «هدایت مدعی بود که بوف کور را در فرنگستان نوشته و بعداً، برای چاپ آن — که به گمانش در ایران زمان رضاشاه امکان نداشته است — به هند می رود و از این رومان تعداد پنجاه نسخه پلی کپی می کند.»
در سال ۱۳۱۴ جمالزاده هدایت را به سوئیس دعوت کرد. هدایت نیز تمام کتاب هایش را به مبلغ ۴۰۰ تومان فروخت تا خرج سفرش را بپردازد. با این وجود این سفر به دلیل مشکلاتی (از جمله ندادن ارز خارجی به هدایت)، منتفی شد. هدایت در آن زمان به دلیل فعالیت های ادبی اش در سال ۱۳۱۳، ممنوع القلم شده بود و در واقع هیچ امیدی برای ادامهٔ فعالیت های او در ایران وجود نداشته است. در سال ۱۳۱۵، شین پرتو که از دوستان قدیم هدایت بود و در آن زمان در کنسولگری ایران در بمبئی کار می کرد، به تهران آمد و به هدایت پیشنهاد کرد که با وی به هندوستان برود. بدین ترتیب هدایت دست خالی رهسپار هندوستان می شود. هدایت در نامه ای به مجتبی مینوی (از بمبئی به لندن) به تاریخ ۱۲ فوریه ۱۹۳۷ (۲۳ بهمن ۱۳۱۵، یعنی زمانی که چند ماه از زمان اقامتش در هند می گذشته است) ماجرا را چنین شرح می دهد: «تا اینکه دری به تخته خورد و دکتر پرتو به عنوان مرخصی به ایران آمد. از دهنش دررفت گفت: آمدم تو را با خودم ببرم. کور از خدا چه می خواهد: دو چشم بینا … باری تا موقعی که از خرمشهر وارد کشتی شدم خارج شدن از گندستان را امری محال، و تصور می کردم در فیلمی مشغول بازی هستم… همینقدر می دانم که از آن قبرستان گندیدهٔ نکبت بار ادبار و خفه کننده عجالتاً خلاص شده ام. فردا را کسی ندیده.»
wiki: درام و فانتزی به کارگردانی رائول روئیز فیلمساز شیلیایی مقیم فرانسه است که سال ۱۹۸۷ اکران شد. این فیلم اقتباسی از رمان بوف کورِ صادق هدایت است.
۱۹۸۷ (۱۹۸۷)
۱۹۸۷ (۱۹۸۷)
wiki: بوف کور (فیلم ۱۹۸۷)