کلمه جو
صفحه اصلی

رسول نجفیان

دانشنامه عمومی

رسول نجفیان (زاده ٢٨ دی ۱۳۳۰، تهران) بازیگر و خواننده ایرانی است.
صف (۱۳۶۳)
نار و نی (۱۳۶۷)
دزد عروسک ها (۱۳۶۸)
پول خارجی (۱۳۶۸)
نقش عشق (۱۳۶۹)
آهوی وحشی (۱۳۶۹)
یک مرد یک خرس (۱۳۷۱)
مسافر ری (۱۳۷۹)
خنده در باران (۱۳۹۰)
راه رفتن روی سیم (۱۳۹۵)
ساعت ۵ عصر (۱۳۹۵)
خالتور (۱۳۹۶)
زندانی ها (۱۳۹۷)
نجفیان در ۲۸ دی ۱۳۳۰ در تهران به دنیا آمد. در دوران دبستان با تاثیرپذیری از شیوه اداره کلاس توسط معلم روحانی خود، ذوق نمایش در او ایجاد شد. وی سال ۱۳۴۸ در هنرکده تئاتر آناهیتا فعالیت داشت.
پدر و مادری وی اهل همدان و روستای رباط شورین هستند. اما متولد تهران است، وی شعر و آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه را به بیاد مادربزرگ و خانه قدیمی ایشان در روستای رباط شورین همدان سروده و ساخته است. ویموسیقی را از جوانی دنبال می کرد و نواختن دوتار را توسط یک روستایی به نام عاشق حیدر همدانی فراگرفت. پس از آن نیز آموختن موسیقی را نزد استاد اسماعیل مهرتاش ادامه داد.
نجفیان دارای مدرک کارشناسی روان شناسی از بخش علوم تربیتی مدرسه عالی پارس سابق در سال ۱۳۵۶ است. بازی در تئاتر را از سال ۱۳۴۸ و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۳ با فیلم صف ساختهٔ علی اصغر عسگریان آغاز کرد.

نقل قول ها

رسول نجفیان (۱۹ ژانویه ۱۹۵۲) بازیگر و خوانندهٔ ایرانی است.
• «برخلاف تصور برخی از روشن فکر نماها، خیلی زیباست که خانواده ای در کنار کشک و دوغ و پفک، آثار فرهنگی را هم در سبد خریدش بگذارد.»۱۷ خرداد ۱۳۹۳/ ۷ ژوئن ۲۰۱۴• «طنز شلیکی است به سوی نابسامانی ها. این شلیک انسان ها را به خودشان می آورد. اصولاً ما به چیزی می خندیم که نباید باشد ولی هست. طنز همیشه به نابسامانی های اجتماعی می پردازد.»۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴/ ۷ مه ۲۰۱۵• «ما نباید از هیچ کس بُت بسازیم؛ چراکه همه ما بشر هستیم و بشر هم هر کاری از دستش برمی آید.»۲۲ تیر ۱۳۹۴/ ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۵• «ما باید همیشه به این نکته توجه کنیم که کمک به یک نفر، می تواند سرنوشت چندین نسل را تغییر دهد. وقتی به خانواده ای کمک می کنی که فرزندانشان تحصیل کنند، این خانواده فرزندان شایسته ای تحویل جامعه می دهد و این رشته ادامه می یابد.»• «باور کنیم ما آدم ها مانند مهره های یک تسبیح به یکدیگر متصل هستیم.»• «آدم هایی که مهربان و نوعدوست هستند سرسفره خانواده بزرگ شده و یادگرفته اند به دیگران مهر بورزند وآنها را دوست بدارند.»• «نیاز جوان مانند تشنگی است که باید رفع شود وگرنه کشنده است.»• «این واقعیت را بپذیریم که تعداد کمی از جوانان ما اهل مطالعه و تحقیق هستند و می توانند خود را حفظ کنند. جوان فقط نیازهایش را می بیند و اگر این نیازها برآورده نشود، طغیان می کند. به همه اینها مشکل چشم و همچشمی را هم اضافه کنید که دارد ریشه خانواده های ما را نابود می کند.»• «آرامش قلبی که از روی ایمان باشد ربطی به پول و ثروت ندارد و آدمی در شرایط نَداری و فقر هم آرام است.»• «اگر به خداوند تکیه کنیم، به دریایی وصل می شویم که از ما حمایت می کند، وارد جمعی می شویم که ما را قدرتمند می کند. اما ما این روزها تبدیل به قطره هایی شده ایم که جدا از هم زندگی سرد و بی تکیه گاهی را تجربه می کنیم.»۱۶ اسفند ۱۳۹۴/ ۶ مارس ۲۰۱۶• «واقعاً عاشق رشته روان شناسی هستم، زیرا در این شاخه علمی را یادگرفتم که هم به شناخت خودم رسیدم و هم این که توانستم به بقیه کمک کنم.»• «تئاتر برایم جایگاه خاصی دارد، چون مجمع و همگرایی هنرهاست.»• «من هر چه دارم از تلویزیون است. برخلاف برخی هنرمندان که حالا مشهور شده اند و تلویزیون را از یاد برده اند، من چنین دیدگاهی ندارم.»• «در گذشته رابطه ها رو در رو بود، ولی متأسفانه الان شانه به شانه شده ایم. امکان نداشت در دوران قدیم همسایه از همسایه بی خبر باشد. همه به یکدیگر کمک می کردند و احترام، حرف اول را می زد. ممکن نبود کسی مشکل داشته باشد و اهل محل به یاری او نروند؛ ولی در حال حاضر دورهمی ها کمرنگ شده است.»• «من به شدت انتقادپذیرم و اگر کسی با من بد حرف بزند، با احترام و ادب برخورد می کنم.»۲۸ دی ۱۳۹۵/ ۱۷ ژانویه ۲۰۱۷؛ «مصاحبه به مناسبت ۶۶ سالگی اش»


کلمات دیگر: