صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "د" - فارسی به انگلیسی
داد سر کسی زدن
داد و بیداد
داد و بیداد کردن
داد و ستد
داد و ستد بازرگانی
داد و ستد تامینی کردن (بازرگانی و قمار)
داد و ستد تلفنی
داد و ستد رندانه (مجازی)
داد و ستد مخاطره آمیز
داد و ستد مخاطرهآمیز
داد و ستد کردن
داد و ستد کردن (بازرگانی)
داد و ستد کننده
داد و ستدی
داد و فریاد
داد و فریاد کردن
داد و فریاد کردن (عامیانه)
داد و قال
داد و قال کردن
داد و هوار کردن
داد و گرفت
داد و گرفت کردن
داد ور
داد کردن
داد کسی را دادن
دادا
دادا (عامیانه)
دادار
داداش
داداش! (خودمانی - ندا)
داداش! (عامیانه - ندا)
دادباخته کردن
دادبخش
دادبخشانه
دادبخشی
دادجوی (حقوق)
دادجویی کردن
دادخواست
دادخواست (حقوق)
دادخواست تصدیق شده توسط هیات منصفه و قابل طرح در دادگاه
دادخواست دادن (حقوق)
دادخواست دادنی
دادخواست دهنده
دادخواست متقابل (حقوق)
دادخواست معتبر
دادخواستن
دادخواه
دادخواه (حقوق)
بیشتر