کلمه جو
صفحه اصلی

صادق آباد

لغت نامه دهخدا

صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه اصفهان به نائین میان تودشک و صدرآباد در 102000گزی اصفهان .


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار، 52000گزی شمال باختری جغتای ، 4000گزی شمال راه آهن . جلگه ،معتدل ، سکنه 270 تن ، آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات ، پنبه ، زیره و شغل اهالی زراعت ، مالداری ، قالیچه بافی . راه اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضای بخش اردکان شهرستان شیراز، 73000گزی جنوب خاوری اردکان ، 2000گزی راه فرعی بیضا به زرقان . جلگه ، معتدل ومالاریائی ، سکنه 161 تن شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، چغندر، تریاک ، شغل اهالی زراعت است . راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جلگه افشار دوم بخش اسدآباد شهرستان همدان ، 20000گزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد، 1000گزی باختر راه فرعی اسدآباد به لک لک . سکنه 37 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) قریه ای است به یزد.


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خیر بخش اصطهبانات شهرستان فسا، 22000گزی شمال باختری اصطهبانات کنار راه فرعی خرامه به نی ریز. جلگه ، معتدل و مالاریائی ، سکنه 55 تن ، آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، تریاک ، دانه های روغنی . شغل اهالی زراعت . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به فارسنامه ٔ ناصری شود.


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان صغاد بخش مرکزی شهرستان آباده ، 36000گزی باختر آباده ، دامنه ٔ کوه چکاب کنار راه فرعی آباده به صغاد. معتدل ، سکنه 200 تن ، شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات و محصول آن غلات ، گردو، بادام ، شغل اهالی زراعت و باغبانی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


صادق آباد. [دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جلگاه بخش کوهک شهرستان جهرم ، 7000گزی شمال خاوری جهرم ، 2000گزی خاور شوسه ٔ جهرم به شیراز. سکنه 14 نفر. این قریه را باغ هنر نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، 50000گزی جنوب خاوری سنندج و 4000گزی جنوب باشماق . جلگه ، سردسیر، سکنه 80 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو. صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سربند بالای بخش سربند شهرستان اراک ، 18هزارگزی جنوب باختری آستانه . کوهستانی ، سردسیر، سکنه 266 نفر. مذهب شیعه . فارسی زبان . آب از قنات . محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، میوه جات . شغل عمده ٔ مردان زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان ، قالیچه بافی . راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان فراهان پایین بخش فرمهین شهرستان اراک ، 14000گزی جنوب باختری فرمهین ، 4000گزی راه مالرو عمومی . کوهستانی ، سردسیر، سکنه 139 نفر شیعه ، فارسی زبان . آب آن ازقنات . محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه . شغل اهالی زراعت وگله داری . صناعت قالیچه بافی . راه مالرو، و در فصل خشکی اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


صادق آباد. [ دِ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس ، 9000گزی جنوب باختری طبس ، سر راه مالرو عمومی طبس به خداآفرین . جلگه ، گرمسیر، سکنه 12 تن . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، پنبه ، تریاک ، شغل اهالی زراعت است و راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز، 58000گزی شمال خاوری زرقان کنار راه فرعی سیدان به محمودآباد. سکنه 34 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج ، 7000گزی باختر روانسر و 4000گزی باختر راه اتومبیل رو روانسر به پاوه . دامنه ، سردسیر، سکنه 247 تن ، سنی ، آب آن از چشمه ٔ بزرگ ، محصول آن غلات ، برنج ، پنبه ، چغندر قند، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو و در تابستان اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، 40000گزی جنوب خاوری دیواندره و 3000گزی خاور راه شوسه ٔ سنندج به دیواندره . کوهستانی ، سردسیر، سکنه 108 تن . آب از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده ، 1500گزی جنوب خاوری آباده و شوسه ٔ شیراز به اصفهان . جلگه ، معتدل ، سکنه 200 نفر، شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، صیفی جات ، شغل اهالی زراعت ، صنعت دستی قالی و گیوه بافی ، راه فرعی . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، 18000گزی شمال باختری خسروآباد کنار رودخانه ٔ سراب شهرک . تپه ماهور، سردسیر، سکنه 260 تن ، شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از چشمه ، محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، صنایع دستی زنان قالیچه ، گلیم ، جاجیم بافی است . راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان دودانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین ، 18000گزی ضیأآباد کنار راه شوسه . دامنه ، معتدل ، سکنه 175 تن شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات ، چشمه و محصول آن گندم ، جو و شغل اهالی زراعت و قالی و جاجیم بافی است . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


دانشنامه عمومی

یکی از روستاهای زیبای حاشیۀ رودخانۀ زاینده رود از توابع بخش هوره و شهرستان سامان در استان چهارمحال و بختیاری، با قدمت حدود 800 سال. این روستا در ارتفاع 2017 متری از سطح دریا وافع شده، جمعیت آن 620 نفر (سرشماری سال 1390) است که شغل اصلی آن ها کشاورزی است و به زبات ترکی صحبت می کنند.



کلمات دیگر: