نورآباد
لغت نامه دهخدا
نورآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز، در 78 هزارگزی شرق زرقان بر سر راه توابع ارسنجان به کربال ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 127 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و چغندر، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
نورآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان سلطان آباد بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار، در 50 هزارگزی شمال شرقی سبزوار و 15 هزارگزی شمال جاده ٔ سبزوار به نیشابور، در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 305 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و اقسام میوه ها، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نورآباد. (اِخ ) رجوع به قلعه کهنه شود.
نورآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان رودخانه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس ، در 96 هزارگزی شمال میناب بر سر راه گلاشکرد به احمدی ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقعاست و 200 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و خرما، شغل مردمش زراعت است . مزارع پی مجان و کندرجزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
نورآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، در 18 هزارگزی شمال شرقی سنقر بر سر راه سنقر به چوگان ، در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 110 تن سکنه دارد. آبش از گاورود، محصولش غلات و حبوبات و توتون ، شغل مردمش زراعت و قالیچه بافی و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
نورآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهرستان تنکابن ، در 12 هزارگزی جنوب غربی تنکابن ، در جلگه ٔمرطوب و معتدل هوائی واقع است و 265 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ چالگرود، محصولش برنج و مرکبات ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
نورآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد، در 34 هزارگزی شمال غربی مشهد بر کنارکشف رود، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 101 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات ، شغل مردمش زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نورآباد. (اِخ ) قصبه ای است از دهستان نورعلی از بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در 96 هزارگزی شمال غربی خرم آباد بر سر راه خرم آباد به کوهدشت در جلگه ٔ سردسیری واقع است و در حدود 500 تن سکنه دارد. آبش از رود بادآور وحسن آباد و از چاه ، محصولش غلات و لبنیات و پشم ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).