صافی اصفهانی. [ ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) مؤلف آتشکده وی را در شمار معاصرین خویش آرد و گوید: نام او میرزا جعفر و از سادات رفیعالدرجات اصفهان و جوانی خلیق و مهربان و شاعر شیرین زبان است. طبعی بسیار خوش داشت. صحبت وی مکرر اتفاق افتاده. این اشعار از اوست :
کشد تا نشنود فریاد ما را
ستم بین صیدکش صیاد ما را
ستم باشد خطا بر ما گرفتن
ندیده روی ترکان خطا را.
مردان صبور نیک مردند
صاحب دل و چاره ساز دردند
صبر است علاج درد گفتم
سفتم گهری و نیک سفتم
خورشید مراد زیر ابر است
اکسیر مراد چیست صبر است
تخمی که به صبر از زمین رست
بارش به مراد خاطر تست.
کشد تا نشنود فریاد ما را
ستم بین صیدکش صیاد ما را
ستم باشد خطا بر ما گرفتن
ندیده روی ترکان خطا را.
( آتشکده آذر ص 381 ).
صاحب مجمعالفصحاء گوید: وی از مشاهیر شعرای عصر خود بود و غالباً غزلسرائی میکردولی در آخر عمر یک منظومه به نام شهنشاهنامه در احوالات و جنگهای حضرت رسول ( ص ) و علی ( ع ) بسرود و ده سال در آن رنج برد و سپس کتاب را به دربار فتح علیشاه هدیه کرد. وی مثنویی نیز به نام گلشن خیال دارد. صافی بسال 1219 هَ. ق. در اصفهان درگذشت و در مقبره میر ابوالقاسم فندرسکی دفن شد. این اشعار از مثنوی گلشن خیال اوست :مردان صبور نیک مردند
صاحب دل و چاره ساز دردند
صبر است علاج درد گفتم
سفتم گهری و نیک سفتم
خورشید مراد زیر ابر است
اکسیر مراد چیست صبر است
تخمی که به صبر از زمین رست
بارش به مراد خاطر تست.
( از مجمعالفصحاء ج 2 صص 317 - 324 ).