مترادف سادات : سیدها، سیده ها
سادات
مترادف سادات : سیدها، سیده ها
فارسی به انگلیسی
the descendants of the Prophet
مترادف و متضاد
سیدها، سیدهها
فرهنگ فارسی
بزرگان، اولادپیغمبراسلام، جمع الجمع سائد
( صفت اسم ) جمع ساده . ۱ - مهتران بزرگان . ۲ - فرزندان رسول ( صفت ) و ایمه اطهار .
سلاطین را سادات میگفتند
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سادات . (اِخ ) دهی است از دهستان خانمیرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 3 هزارگزی شمال لردگان و متصل به راه سادات به لردگان . کوهستانی و هوای آن معتدل است . آب آن از چشمه و محصول آن گندم و جو است ، 306 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
سادات . (اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز، واقع در 7 هزارگزی شمال باختری قره باشلو، سر راه عمومی کپکان . جلگه ای و سردسیر است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است ، 130 تن سکنه دارد که بزراعت اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
سادات . (اِخ ) دهی است ازدهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 77 هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ آرو بهبهان . کوهستانی و هوای آن سردسیر و مالاریائی است . آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات ، گردو، میوه است ، 250 تن سکنه دارد که به : زراعت ، گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی و بافت قالیچه و جاجیم درآن معمول است . راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ٔبویراحمد هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
سادات . (اِخ ) سلاطین [ سلاطین لحسا ] را سادات میگفتند. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 110).
که سادات جمع جوانان جنت
نبی گفت هستند شبیر و شبر.
ناصرخسرو (دیوان ص 150).
و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است . (چهار مقاله چ معین ص 51). در جملگی دیار خراسان از اشراف سادات به مکنت و یسار و کثرت عقار... درگذشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 250). احدی از فضلا و سادات نزدیک تر از ایشان [ ملاباشی ] در خدمت پادشاهان نمی نشستند. (تذکرة الملوک چ تهران ص 1).
که سادات جمع جوانان جنت
نبی گفت هستند شبیر و شبر.
سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان ایتبوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 33 هزارگزی شمال خاوری نورآباد در کنار باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه. دامنه و هوای آن سردسیر و مالاریائی است. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و لبنیات است ، 300 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ایتیوند هستند و در زمستان قشلاق میروند. در این آبادی امامزاده ای است بنام شاهزاد ابراهیم از اولاد حضرت موسی بن جعفر ( ع ) که معروف به بابابزرگ و ساختمان آن در دامنه غربی کوه سر کشتی واقع است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سادات. ( اِخ ) دهی است ازدهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 77 هزارگزی شمال خاوری راه شوسه آرو بهبهان. کوهستانی و هوای آن سردسیر و مالاریائی است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات ، گردو، میوه است ، 250 تن سکنه دارد که به : زراعت ، گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی و بافت قالیچه و جاجیم درآن معمول است. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ٔبویراحمد هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز، واقع در 7 هزارگزی شمال باختری قره باشلو، سر راه عمومی کپکان. جلگه ای و سردسیر است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است ، 130 تن سکنه دارد که بزراعت اشتغال دارند.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان خانمیرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 3 هزارگزی شمال لردگان و متصل به راه سادات به لردگان. کوهستانی و هوای آن معتدل است. آب آن از چشمه و محصول آن گندم و جو است ، 306 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
سادات . (اِخ ) (سلاطین ... دهلی ) چهارمین سلسله از پنج سلسله ٔ مسلمان قبل از سلطنت مغول در هندوستان ، شامل بیست و هفتمین تا سی امین پادشاهان دهلی که از 817 هَ . ق . تا حدود 847 هَ . ق . (بعداز تلقیه و بیش از لودیان ) در هند حکومت کرده اند.
رجوع به ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 265 تا273 شود.
سادات . (اِخ ) دهی است از دهستان ایتبوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 33 هزارگزی شمال خاوری نورآباد در کنار باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . دامنه و هوای آن سردسیر و مالاریائی است . آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و لبنیات است ، 300 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ٔ ایتیوند هستند و در زمستان قشلاق میروند. در این آبادی امامزاده ای است بنام شاهزاد ابراهیم از اولاد حضرت موسی بن جعفر (ع ) که معروف به بابابزرگ و ساختمان آن در دامنه ٔ غربی کوه سر کشتی واقع است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
فرهنگ عمید
۲. اولاد پیغمبر اسلام.
دانشنامه عمومی
نوادگان حسن مجتبی:
سادات دو شاخهٔ اصلی دارند:
اولاد فاطمه بارها در خلافت بنی امیه و بنی عباس برای اصلاح امت خروج کرده اند (مانند خروج زید بن علی و محمد بن عبدالله بن حسن مثنی معروف به نفس زکیه) و سلسله های متعددی در نقاط دور از عربستان، از جمله مراکش، یمن، مصر، گیلان و مازندران تشکیل داده اند. مانند حکومت ادریسیان (نوادگان ادریس نوهٔ حسن بن علی) در مراکش، فاطمیان در مصر، مرعشیان (از نوادگان علی المرعش نبیرهٔ علی بن حسین و علویان طبرستان (دو شاخه از سادات حسنی و حسینی مازندران) و بنی مهنا در مدینه.(به کسی که مادرش از سادات است میرزا گفته می شود). برخی از سادات با میر صدا می زنند و این با میرزا تفاوت دارد.به دختران یک فرد سید، سیده، علویه، بیبی، بیگم، سادات یا شریفه اطلاق می شود. فردی که دارای مادر سید و پدر غیر سید باشد، معمولاً میرزا (برای پسران) و میرزایه (برای دختران) نامیده می شوند.سیادت در سادات هاشمی که طبق نظر برخی از علما، قوی تر و شریف تر هم هست، از طرف مادر و در سادات علوی از طریق پدر می باشد.
اهل سنت «سَیِّد» را با نام شریف می شناسند.
این روستا در دهستان الهایی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۳۶ نفر (۱۷خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان خرم دشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۹ نفر (۵خانوار) بوده است.
نقل قول ها
•
دانشنامه اسلامی
البته در عرف مردم، سیادت بیشتر با نسل حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) پیوند خورده است و مشهورترین شاخه های سادات نسل شان به امامان شیعه می رسد. سادات دارای شاخه های مختلفی هستند که اصلی ترین و مهمترین آنها عبارتند از هاشمی، محمدی، حسنی، حسینی، موسوی و رضوی.
در فقه احکامی ویژه برای سادات ذکر شده است؛ ازجمله اینکه گرفتن زکات از غیر سید برای آنها جایز نیست و بخشی از خمس نیز به سادات فقیر اختصاص دارد.
سید نامی است که در ایران به ذرّیه پیامبر صلی الله علیه و آله اطلاق میشود و در ترکیه و قلمرو پیشین عثمانی به آنان میر میگفتند و در عربستان لقب شریف بیشتر گفته میشد البته سید بیشتر از دو لقب میر و شریف استعمال میشد به ویژه این که علاوه از ایران در عراق و شبه قاره نیز معمول است.
هم اکنون این گونه معمول است که کسانی که سید نامیده میشوند نسبشان به پیامبر میرسد و در این مورد اکثر سادات شجره نامه دارند در رسالههای عملیه نیز طرقی برای احراز سیادت اشخاص بیان شده است از جمله شجره نامه و اشتهار به سیادت در محلی این که بگویند پدر و جدّ این شخص سید بودهاند در زمانهای گذشته بیشتر از این عصر در مورد نسب سادات سختگیری میشد و برای سرپرستی سادات در هر شهری نهادی بود به نام نقابت سادات که به مسئول این نهاد نقیب السادات میگفتند و در کل سرزمینهای هنگامی که حکومت مرکزی خلافت بغداد قدرت داشت شخصی ریاست و سرپرستی کل نقیبان را بر عهده داشت که به او نقیب النقبار میگفتند.
روایات درباره فضیلت «سادات» فراوان آمده که به برخی از آنها اشاره می شود: