کلمه جو
صفحه اصلی

مرغان

فارسی به عربی

طیر

مترادف و متضاد

birds (اسم)
مرغان

لغت نامه دهخدا

مرغان . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد، در 13هزارگزی شرق مشهد و 2هزارگزی شرق کشف رود. با 181 تن سکنه . آبش از رودخانه . محصولش غلات . و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


مرغان . [ م ُ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگ و نیمی مشرق شیراز. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
- آب مرغان ؛ چشمه ای در میان شیراز و اصفهان . (ناظم الاطباء).
|| سیرگاهی در حوالی شیراز. || چشمه ای در کوهسار سمیرم و قمشه که به اعتقاد عوام آب آن را برای دفع ملخ برند و بر کشتزارها و باغها پاشند متعاقب آن مرغان در رسند و ملخها را به منقار دو نیمه کنند. آب سار.


مرغان. [ م ُ ] ( اِ ) ج ِ مرغ. پرندگان. طیور. رجوع به مرغ شود: ابالة، ابیل ؛ گله مرغان. ( دهار ). بغاث ؛ مرغان خرد وضعیف که شکار نکنند. خشاش ؛ مرغان خرد. ( دهار ). غَیف ؛ گروه مرغان. ( منتهی الارب ). قَواطع؛ مرغان که از بلادگرمسیر به سردسیر روند یا برعکس آن. ( منتهی الارب ).
- مرغان اولی اجنح ؛ مرغان اولی اجنحة رجوع به ترکیب بعد شود :
چو طاوسان هندی رقص آغاز
چو مرغان اولی اجنح بپرواز.
میرغازی شهید ( از آنندراج ).
- مرغان اولی أجنحه ؛ طایران صاحب بازوها، و این کنایه است از فرشتگان و ملائکه. ( از غیاث ) ( از آنندراج ).
- مرغان سدره ؛ کنایه از ملائک و فرشتگان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).
- مرغان شاخ سدره ؛ ملائکه.
- مرغان شکاری ؛ عتاق. ( منتهی الارب ). راسته ای از پرندگان که دارای منقاری قوی و خمیده می باشند و در انتهای نیمه فوقانی منقار خود دارای زائده ای دندانی شکل هستند که دنباله پوست روی آن را می پوشاند و انگشتانشان به چنگالهای قوی خمیده ختم می شود. مرغان شکاری به دو دسته شکاریان روزانه و شکاریان شبانه تقسیم می شوند. و مهمترین شکاریان روزانه عقاب ، شاهین ، قوش ( باز )، کرکس و قرقی است و از جمله شکاریان شبانه جغد و مرغ حق است.
- مرغان عرشی ؛ کنایه از ملائکه و فرشتگان. ( از برهان )( از آنندراج ).
- مرغان قاف ؛ سیمرغها. عنقاها :
باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی
مرغان قاف دانند آیین پادشاهی.
حافظ.
|| ماکیانها. مرغان خانگی. دجج.
- مرغان خانگی ؛ ماکیانها.

مرغان. [ م ُ ] ( اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگ و نیمی مشرق شیراز. ( از فارسنامه ناصری ).
- آب مرغان ؛ چشمه ای در میان شیراز و اصفهان. ( ناظم الاطباء ).
|| سیرگاهی در حوالی شیراز. || چشمه ای در کوهسار سمیرم و قمشه که به اعتقاد عوام آب آن را برای دفع ملخ برند و بر کشتزارها و باغها پاشند متعاقب آن مرغان در رسند و ملخها را به منقار دو نیمه کنند. آب سار.

مرغان. [ م ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد، در 13هزارگزی شرق مشهد و 2هزارگزی شرق کشف رود. با 181 تن سکنه. آبش از رودخانه. محصولش غلات. و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

مرغان . [ م ُ ] (اِ) ج ِ مرغ . پرندگان . طیور. رجوع به مرغ شود: ابالة، ابیل ؛ گله ٔ مرغان . (دهار). بغاث ؛ مرغان خرد وضعیف که شکار نکنند. خشاش ؛ مرغان خرد. (دهار). غَیف ؛ گروه مرغان . (منتهی الارب ). قَواطع؛ مرغان که از بلادگرمسیر به سردسیر روند یا برعکس آن . (منتهی الارب ).
- مرغان اولی اجنح ؛ مرغان اولی اجنحة رجوع به ترکیب بعد شود :
چو طاوسان هندی رقص آغاز
چو مرغان اولی اجنح بپرواز.

میرغازی شهید (از آنندراج ).


- مرغان اولی أجنحه ؛ طایران صاحب بازوها، و این کنایه است از فرشتگان و ملائکه . (از غیاث ) (از آنندراج ).
- مرغان سدره ؛ کنایه از ملائک و فرشتگان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
- مرغان شاخ سدره ؛ ملائکه .
- مرغان شکاری ؛ عتاق . (منتهی الارب ). راسته ای از پرندگان که دارای منقاری قوی و خمیده می باشند و در انتهای نیمه ٔ فوقانی منقار خود دارای زائده ای دندانی شکل هستند که دنباله ٔ پوست روی آن را می پوشاند و انگشتانشان به چنگالهای قوی خمیده ختم می شود. مرغان شکاری به دو دسته ٔ شکاریان روزانه و شکاریان شبانه تقسیم می شوند. و مهمترین شکاریان روزانه عقاب ، شاهین ، قوش (باز)، کرکس و قرقی است و از جمله شکاریان شبانه جغد و مرغ حق است .
- مرغان عرشی ؛ کنایه از ملائکه و فرشتگان . (از برهان )(از آنندراج ).
- مرغان قاف ؛ سیمرغها. عنقاها :
باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی
مرغان قاف دانند آیین پادشاهی .

حافظ.


|| ماکیانها. مرغان خانگی . دجج .
- مرغان خانگی ؛ ماکیانها.

دانشنامه عمومی

مرغان (شیراز)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شیراز در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان کفترک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵٬۶۶۰ نفر (۱٬۵۰۶خانوار) بوده است.

جدول کلمات

ماکیان

پیشنهاد کاربران

مرغ ها

پرندگان


کلمات دیگر: