کلمه جو
صفحه اصلی

حسام الدین چلبی

لغت نامه دهخدا

حسام الدین چلبی. [ ح ُ مُدْ دی چ َ ل َ ] ( اِخ ) حسن بن محمدبن اخی ترک. از اصحاب مولانا جلال الدین بلخی رومی بوده و به سال 684 هَ. ق. درگذشته است و قبر وی پهلوی مزار مولانامی باشد. مولانا مثنوی را بنابه خواهش او سروده است. حسام الدین به قدری در نظم مثنوی مؤثر بوده است که از هنگام فوت زوجه حسام الدین به سال 662 هَ. ق. تا دو سال سرودن مثنوی متوقف گردیده و از سال 664 هَ. ق. دوباره نظم آن شروع شده است. نام حسام الدین چلبی مکرر در مثنوی و غزلیات مولانا دیده میشود. ( نفحات الانس جامی چ 1336 هَ. ش. ص 468 ) ( قاموس الاعلام ترکی ) ( تاریخ مفصل ایران عباس اقبال صص 535-536 ) ( فهرست «فیه مافیه » ). و رجوع به حسام الدین ارزنجانی شود. نام چلبی در مثنوی بسیار آمده و از آن جمله است :
ای حسام الدین ضیاء ذوالجلال
چون که می بینی چه میجوئی مقال ؟
ای حیات دل حسام الدین بسی
میل میجوشد به قسم سادسی.
شه حسام الدین که نور انجم است
طالب آغاز سفر پنجم است.
مولانا گاه او را ضیاء و گاه ضیاءالحق لقب میدهد:
ای ضیاءالحق حسام الدین توئی
که گذشت از مه به نورت مثنوی
زان ضیا گفتم حسام الدین ترا
که تو خورشیدی و این دو وصفها.
ای ضیاءالحق تو دیدی حال او
حق نمودت پاسخ افعال او.
چون ضیاءالحق حسام الدین عنان
بازگردانید ز اوج آسمان.
ای ضیاءالحق حسام الدین بیار
این سیم دفتر که سنت شد سه بار.
ای ضیاءالحق به حذق رأی تو
حلق بخشد سنگ را حلوای تو.
ای ضیاءالدین حسام الدین راد
اوستادان صفا را اوستاد.

دانشنامه عمومی

حسام الدین حسن چلبی از عارفان و ارباب طریقت و از جمله اخی ها و فتیان بود.
مولانا
اسین چلبی
بنیاد بین الملی مولانا
حسام الدین چلبی در سال ۶۲۲ قمری در قونیه متولد شد ولی چون خانواده او اصلاً اهل ارومیه بوده و به قونیه مهاجرت کرده بودند به همین دلیل مولانا او را در مقدمه مثنوی اورموی اصل خوانده است. (لقب دیگر او «ابن اخی ترک» بخاطر این بود که یکی از خانه های فتوت دور و ور قونیه را پدر وی محمد صاحب بود) که از سال ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری قمری مصاحب و همنشین مولوی بود و به وجود آمدن مثنوی معنوی یادگار این دوره است و حتی نظم کتاب مثنوی به درخواست او صورت گرفت اما قبل از آغاز نظم دفتر دوم زوجهٔ حسام الدین وفات یافت و مولانا هم پسر جوانش علاءالدین محمد را که سی و شش سال داشت از دست داد و از شدت تأثر به جنازهٔ او حاضر نشد.(اما بدون شک ریشه ی این اختلاف مربوط به کدورت و یا شاید نفرت موجود بین علا الدین و شمس تبریزی و پایان زندگی نامعلوم شمس در این بین میباشد) درست است که بین علاءالدین با پدر دراین ایّام اختلافاتی وجود داشت اما بدون شک این اختلافات مانع از تأثر شدید پدر در مرگ فرزند نشد. به این ترتیب مدت دو سال نظم مثنوی متوقف شد و در سال ۶۶۲ هجری قمری مجدداً آغاز شد.
ذکر چلبی در مثنوی معنوی بارها آمده است چنان که مثنوی را به تعبیر شاعرانه حسامی نامه نیز خوانده است. حسام الدین نزد مولانا مقامی والا و عزیز داشت تا بدانجا که آورده اند: «روزی مولانا با جمع اصحاب به عیادت چلبی می رفت در میان محله سگی برابر آمد، کسی خواست او را برنجاند فرمود که سگ کوی چلبی را نشاید زدن.»
همچنین آورده اند که از مولانا سؤال کردند که از این سه خلیفه و نایب کدامین اختیار است؟ گفت: مولانا شمس الدین به مثابت آفتاب است و شیخ صلاح الدین درمرتبهٔ ماه است و حسام الدین چلبی میانشان ستاره ایست روشن و رهنما.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حُسام الدین چَلَبی، صوفی سده هفتم و یار و جانشین جلال الدین محمد مولوی بود.
نام و نسب او را حسن بن محمد بن حسن بن اخی تُرک ذکر کرده اند. او به حسام الدین مشهور بود و چَلَبی به زبان اهل روم (ترکی) به معنای سیدی (سرور من) بوده است که لقب خاص حسام الدین شد. بیشتر اخیان آناطولی مریدان پدر و نیاکان او بودند. نام نیای او، اخی تُرک، نشان می دهد که از اخیان و اهلِ فتوت بوده و به همین مناسبت حسام الدین به ابن اخی ترک هم معروف بوده است. بنابر جمله ای که از مولانا نقل شده است، به نظر می رسد خاندان حسام الدین از کردان ارومیه بودند که به قونیه مهاجرت کردند. تاریخ تولد حسام الدین در منابع ذکر نشده است.
علاقه به مولانا
حسام الدین در کودکی پدرش را از دست داد و نزد اخیان آناطولی پرورش یافت.در جوانی با جمعی از مریدان خود نزد مولانا جلال الدین رفت و ابراز ارادت نمود.وی به مریدان خود فرمود که در املاک او کار کنند و ماحصل املاک را نثار مولانا کرد تا همه دارایی خود را از دست داد. او شافعی مذهب بود و می خواست به پیروی از مولانا حنفی شود، اما مولانا او را از این کار برحذر داشت.
خصیصه های اخلاقی
حسام الدین بسیار دیندار و پرهیزگار و بلند همت و بخشنده بود.سفره ای که می گسترد مشهور بود و با وجود چندین امیرِ صاحب نام، نیازمندان از حسام الدین به برگ و نوا می رسیدند.او از جانب مولانا صاحب اوقاف درگاه مولانا و مسئول رسیدگی به نیازهای مریدان شد و درآمد حاصل از اوقاف و نذورات را، به تناسب نیاز مریدان، به عدل و انصاف میان آنان تقسیم می کرد و بسیار دقت داشت که از مال اوقاف برای خود استفاده نکند.
از دیدگاه مولانا
...


کلمات دیگر: