مترادف حفظ : صیانت، محارست، محافظت، نگهداری، پشتیبانی، حمایت، ازبر کردن، به خاطر سپردن ، بر، به خاطرسپاری، ضبط، پاس، یاد، ذهن، خاطر، حافظه
متضاد حفظ : فراموش کردن، ذهول
برابر پارسی : نگهداری، از بر، یادسپاری، نگهبانی
conservation, custody, keeping, maintenance, preservation, protection, reservation
protection, preservation
نگهداري , حفظ , محافظت , جلوگيري , حراست
۱. صیانت، محارست، محافظت، نگهداری
۲. پشتیبانی، حمایت
۳. ازبر کردن، بهخاطر سپردن ≠ فراموش کردن، ذهول
۴. بر
۵. بهخاطرسپاری
۶. ضبط
۷. پاس
۸. یاد، ذهن، خاطر
۹. حافظه
صیانت، محارست، محافظت، نگهداری ≠ فراموش کردن، ذهول
پشتیبانی، حمایت
ازبر کردن، بهخاطر سپردن
یکی از زیرگزینههای پرونده که برای ذخیرهکردن شکلِ موجودِ پرونده در حافظه به کار میرود متـ . حفظ کردن
نگ هدار