کلمه جو
صفحه اصلی

بستک

فارسی به انگلیسی

cruse, jar, pitcher, shock

فرهنگ اسم ها

اسم: بستک (پسر) (کردی)
معنی: رختخواب، نام یکی از بزرگان دورة سکایی ( نگارش کردی

فرهنگ فارسی

بخشی از شهرستان لار در استان هفتم ( فارس ) که مرکزش نیز به همین نام است . محصولات عمده آن خرما شغل اهالی گله داری و زراعت است . سکنه بستک قریب ۳۶٠۲ تن است .
( اسم ) ۱- صمغ درخت پسته یا کندر . ۲- قسط .
از توابع طهران و دارای معدن زغال سنگ میباشد ٠

فرهنگ معین

(بُ تَ ) (ص . اِ. ) ۱ - خادم ، خدمتکار. ۲ - چمچة کوچک .

لغت نامه دهخدا

بستک . [ ب َ ت َ ] (اِ)بستو. مرتبان کوچک سفالین و چینی ، معرب آن ، بُستوقه . (رشیدی ). مرتبان کوچک که نام دیگرش بستو است . (فرهنگ نظام ). رجوع به بستو و بستوقه شود. || چمچه . || خادم و خدمتکار. (ناظم الاطباء).


بستک . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) از توابع طهران و دارای معدن زغال سنگ می باشد.


بستک . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) نام دهستان حومه ٔ بخش بستک شهرستان لار است . این دهستان بین دهستان لمزان و گوده و فرامرزان واقع وزمین آن جلگه ای است . هوایش گرم و خشک آب مشروب آن از چاه و باران و جزئی قنات . زراعت غلات آن بطور کلی دیمی است . محصولاتش عبارتند از غلات ، خرما، سبزی ، شغل اهالی ، زراعت و کسب میباشد. این دهستان از 14 آبادی ومزرعه تشکیل میشود و مجموع نفوس آن در حدود 13500 تن است . روستاهای مهم آن عبارتند از: جناح کوهج ، هرنک ، کوه خرد و لاور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


بستک . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) نام ولایتی است ازپارس قریب به بحر عمان و لار خارک کرمان که حاکمی خاص دارد. کلاً اهل سنت اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). نام ولایتی است در فارس (جنوب ایران ). (فرهنگ نظام ). در حدودالعالم ، بستکان آمده است . رجوع به بستکان شود.
قصبه ٔ مرکزی بخش بستک شهرستان لار و مختصات جغرافیایی آن بقرار زیر است : طول آن 54 درجه و 23 دقیقه و عرض آن 27 درجه و 14 دقیقه . ارتفاع آن از سطح دریا 212 گز میباشد. این قصبه در 120 هزارگزی جنوب شهر لار کنار شوسه ٔ لار به لنگه و لار به بندرعباس واقع است . هوای آن گرم و آب مشروب قصبه از چاه و باران میباشد و بر طبق آخرین آمار دارای 3602 تن سکنه میباشد. شغل مردم زراعت ، تجارت و پیله وری و صنایع دستی اهالی عبا و چادرشب بافی است و در حدود 150 باب دکان و یک دبستان و بخشداری ، ژاندارمری ، دارایی و دفتر پست دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


بستک . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان لار محدود بحدود زیر: از خاور شهرستان بندرعباس ، از شمال بخش مرکزی لار، از جنوب بخش لنگه ، از باختر بخش گاوبندی و در مرکز شهرستان قرار گرفته است . هوایش در تمام نقاط گرم و خشک و در تابستان با بادهای سوزان . آب مشروبش عموماً از چاه و باران و آبهای جاری موجود شور و دارای مواد گوگردی میباشند. محصولاتش عبارتند از غلات ، خرماو جزئی صیفی و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالیش عبا، و چادرشب بافی است . این بخش از شش دهستان بشرح زیر تشکیل شده : حومه . فرامرزان . گوده . لمزان . دژگان . رویدر. و مجموع قراء و قصبات آن 73 و تعداد نفوسش در حدود 31 هزار تن و مرکز بخش قصبه ٔ بستک میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


بستک . [ ب َ ت َ ](اِخ ) دهی است از دره ٔ لار لاریجان آمل با 8500 پا ارتفاع . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 41 و 115 و ترجمه ٔ آن ص 67 و 155 شود.


بستک . [ ب ُ ت َ ] (اِ) صمغ درخت پسته است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). صمغ درخت پسته و یا کندر. (ناظم الاطباء). گیاهی است دارویی ، اکلیل الملک . (یادداشت مؤلف ).قسط. (فرهنگ فارسی معین ). || بعضی گویند کندر است و بعضی دیگر گویند صمغی است مانند کندر و به عربی لبان خوانند. (برهان ). و رجوع به کندر شود.


بستک. [ ب َ ت َ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان لار محدود بحدود زیر: از خاور شهرستان بندرعباس ، از شمال بخش مرکزی لار، از جنوب بخش لنگه ، از باختر بخش گاوبندی و در مرکز شهرستان قرار گرفته است. هوایش در تمام نقاط گرم و خشک و در تابستان با بادهای سوزان. آب مشروبش عموماً از چاه و باران و آبهای جاری موجود شور و دارای مواد گوگردی میباشند. محصولاتش عبارتند از غلات ، خرماو جزئی صیفی و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالیش عبا، و چادرشب بافی است. این بخش از شش دهستان بشرح زیر تشکیل شده : حومه. فرامرزان. گوده. لمزان. دژگان. رویدر. و مجموع قراء و قصبات آن 73 و تعداد نفوسش در حدود 31 هزار تن و مرکز بخش قصبه بستک میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

بستک. [ ب َ ت َ ] ( اِخ ) نام دهستان حومه بخش بستک شهرستان لار است. این دهستان بین دهستان لمزان و گوده و فرامرزان واقع وزمین آن جلگه ای است. هوایش گرم و خشک آب مشروب آن از چاه و باران و جزئی قنات. زراعت غلات آن بطور کلی دیمی است. محصولاتش عبارتند از غلات ، خرما، سبزی ، شغل اهالی ، زراعت و کسب میباشد. این دهستان از 14 آبادی ومزرعه تشکیل میشود و مجموع نفوس آن در حدود 13500 تن است. روستاهای مهم آن عبارتند از: جناح کوهج ، هرنک ، کوه خرد و لاور. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

بستک. [ ب َ ت َ ]( اِخ ) دهی است از دره لار لاریجان آمل با 8500 پا ارتفاع. رجوع به سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 41 و 115 و ترجمه آن ص 67 و 155 شود.

بستک. [ ب َ ت َ ] ( اِخ ) از توابع طهران و دارای معدن زغال سنگ می باشد.

بستک. [ ب ُ ت َ ] ( اِ ) صمغ درخت پسته است. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). صمغ درخت پسته و یا کندر. ( ناظم الاطباء ). گیاهی است دارویی ، اکلیل الملک. ( یادداشت مؤلف ).قسط. ( فرهنگ فارسی معین ). || بعضی گویند کندر است و بعضی دیگر گویند صمغی است مانند کندر و به عربی لبان خوانند. ( برهان ). و رجوع به کندر شود.

بستک. [ ب َ ت َ ] ( اِ )بستو. مرتبان کوچک سفالین و چینی ، معرب آن ، بُستوقه. ( رشیدی ). مرتبان کوچک که نام دیگرش بستو است. ( فرهنگ نظام ). رجوع به بستو و بستوقه شود. || چمچه. || خادم و خدمتکار. ( ناظم الاطباء ).

بستک. [ ب َ ت َ ] ( اِخ ) نام ولایتی است ازپارس قریب به بحر عمان و لار خارک کرمان که حاکمی خاص دارد. کلاً اهل سنت اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نام ولایتی است در فارس ( جنوب ایران ). ( فرهنگ نظام ). در حدودالعالم ، بستکان آمده است. رجوع به بستکان شود.

دانشنامه عمومی

بستک از شهرهای استان هرمزگان با قدمتی تاریخی و سیاسی که در گذشته مرکز حکومت جهانگیریه بوده است. شهر بستک در منطقه ای کوهستانی قرار دارد که از شمال و غرب به استان فارس و از شرق و جنوب به استان هرمزگان متصل است. این شهر مرکز شهرستان بستک است.
اشکفت آهو
دخمه گبری
حمام خانی
قلعه خان معروف به سِرا بَرا (سَرای بالا)
بنگله کریکی
آسیاب کریکی
مسجد کریکی
خانه کاظم
مدرسه مصطفویه
باغ خان
مسجد جامع قدیم
مسجد بن نادار
مسجد شیخ محمد
مسجد بی بی لطیفه
برکه حاجی استاد
برکه شیخ
برکه الفتح خان
بازار مدنی
بازار محمد رضا خان ۱
بازار محمد رضا خان ۲
کاروانسرای بزرگ بستک
کاروانسرای الفتح خان
قلعه قلات (قعله ای)
گاوچاه کاظم
گاوچاه لاور خان
جاده سنگ فرش شده مالرو کُتَلی
جمعیت شهر بستک طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، برابر با ۹۰۱۹ نفر بوده است.مردم بستک به زبان اچمی با گویش بستکی سخن می گویند که از دستهٔ زبان های پارسی جنوب غربی ایران است و بسیاری از واژه ها و ترکیبات زیبای پارسی را در گویش خود حفظ کرده اند.
این شهر تا سال ۱۳۳۴ جزءاستان فارس بوده است.بستک پیشینه تاریخی و سیاسی طولانی دارد.دارای بیش از دویست روستا بوده، که در سال ۱۳۶۴ بخش وسیعی از روستاهای منطقه ای به نام روئیدر از بستک جدا شد و به بخش خمیر پیوند دادند و در سال ۱۳۷۰ تعدادی دیگر از روستاها در حوالی لمزان از بستک جدا شدند.
از اقسام خوردنی های سنتی منطقه بستک و بخش های آن مهوه است که در جنوب ایران شهرت فراوانی دارد. بعضی آن را مهیاوه نیز می نامند.

فرهنگستان زبان و ادب

{block} [مهندسی مخابرات] مجموعه ای از بیت ها یا گروهی از نویسه ها که به عنوان واحد اطلاعاتی مستقل منتقل می شوند و برای تصحیح خطا یا هم زمان سازی به کار می روند
{packet, datagram} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] زیرمجموعه ای از یک پیام کامل که با شناسایی آن می توان مسیر پیام را مشخص کرد

واژه نامه بختیاریکا

( بَستک ) ( پ ) ؛ پستک؛ عبا نمدی بدون آستین

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
بختک . نحسی. دشمن. سایه شوم

نام دیویی در فرهنگ لر بختیاری
الابستک::الابختک


کلمات دیگر: