کلمه جو
صفحه اصلی

عطر


مترادف عطر : بوی خوش، رایحه، شمیم، نکهت

برابر پارسی : بوی خوش، خوشبوی، خوشبویه

فارسی به انگلیسی

perfume, scent, aura, essence, aroma, attar, perfumery

aroma, attar, aura, essence, perfume, perfumery, scent


perfume, scent


فارسی به عربی

رائحة , طعام لذیذ , عطر

عربی به فارسی

بوي خوش , عطر , رايحه وعطر , چيز معطر , معطر کردن


مترادف و متضاد

بوی‌خوش، رایحه، شمیم، نکهت


aroma (اسم)
عطر، رایحه، بو، مادهء عطری، بوی خوش عطر، خوشبویی

perfume (اسم)
عطر، بوی خوش، غالیه

fragrance (اسم)
عطر، رایحه و عطر، بوی خوش، چیز معطر

scent (اسم)
عطر، رایحه، بو، خوشبویی، ادراک، رد پا، پی

odor (اسم)
عطر، رایحه، بو، شهرت، طعم، عطر و بوی

attar (اسم)
عطر، عطر گل سرخ، عطر گل

redolence (اسم)
عطر، بو

essential oil (اسم)
عطر

فرهنگ فارسی

بوی خوش، ماده خوشبوکه ازگل یاچیزدیگربگیرند
ماده خوشبوی ( نباتی یا حیوانی ) بوی خوش جمع عطور . توضیح ماده خوشبوی روغنی شکل است که در اندامهای مختلف غالب گیاهان وجود دارد . یا عطرها . عطرها موادی هستند غالبا دارای بوی مطبوع و مخلوطی از چند ماده شیمیایی که در اکثر گیاهان به صورت قطرات کوچک داخل سلولهای گیاهی ( خصوصا سلولهای بشره ) وجود دارند و چون نور را بیش از مواد دیگر سیتوپلاسم منکسر می کنند به خوبی قابل تشخیصند . مواد عطری در اندامهای مختلف اکثر گیاهان از قبیل برگ و پوسته و گل و میوه و دانه وجود دارند . ترکیب شیمیایی عطرها اختلاطی از چند ماده است که مهمترین آنها عبارتند از هیدروکربورهای ترپنی و الکلهای مختلف و اسیدهاو ستن های مختلف و گاهی هم برخی ترکیبات گوگردی . عطرها کمی در آب حل می شوند ولی در اتر و بنزین و کلروفرم و الکل به خوبی حل می گردند ولی بر خلاف چربی ها با قلیاها تولید صابون نمی کنند و به علاوه در حرارتهای ۱٠٠ تا ۱۱٠ درجه در بافتها تبخیر می شوند و از بین می روند . از این رو می توان آنها را در مجاورت بخار آب تقطیر کرده به حالت مایع به دست آورد ( طریقه استخراج عطرها ) اسانس ها روغن های عطری مواد معطره . یا برگ عطر . شمعدانی عطری . یا عطر بهار نارنج . عطری را گویند که از شکوفه ها و گل های درخت نارنج گیرند . یا عطر رازقی . عطری را گویند که از گل رازقی به دست آورند . یا عطر گل . عطر گل سرخ . عطری را گویند که از گل سرخ بدست آورند . ( گل گلاب ) و آن به علت بوی بسیار مطبوعش مورد توجه است عطر گل گلاب عطر گل یا عطر گل گلاب . عطر گل سرخ .
جمع عاطر

فرهنگ معین

(عِ یا عَ طْ ) [ ع . ] (اِ. ) بوی خوش .

لغت نامه دهخدا

عطر. [ ع َ طَ ] ( ع مص ) خوشبوی شدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ). || خوشبوی کردن به عطر. ( المصادر زوزنی ) ( از غیاث اللغات ).

عطر. [ ع َ طِ ] ( ع ص ) مرد خوشبوی مالیده. مؤنث : عطرة. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آنکه پیوسته عطر و خوشبوی بکار برد. ( از اقرب الموارد ).

عطر. [ ع ُ طُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عاطِر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به عاطر شود.

عطر. [ ع ِ ] ( ع اِ ) بوی خوش. ( منتهی الارب ) ( دهار ). خوشبو و بوی خوش. ( غیاث اللغات ). ماده خوشبوی نباتی یا حیوانی و روغنی شکلی است که دراندامهای مختلف غالب گیاهان وجود دارد. ( فرهنگ فارسی معین ). ج ، عُطور. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). خوشبوی و خوشبوئی و بوی خوش از هر چیز که برآید. ( از ناظم الاطباء ). معروف است در ایام و حالیه ، عطریات در مشرق زمین بسیار متداول و مستعمل بوده و هست و به اشخاص و به لباس و رختخواب و غیره پاشیده می شد. ( قاموس کتاب مقدس ). تطیب و عطر زدن نزد اعراب جاهلی از دلایل ثروت و نجیب زادگی بوده است. ( از تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان ج 5 ص 83 ). بوی خوش و چیزی که آن را بخور کنند چون لبان ، و این مجاز است. و با لفظ سودن و پیچیدن و افشاندن و در عطر کشیدن و به عطر مالیدن مستعمل است. ( آنندراج ). عطرهای قدیم عبارت است از: مشک. عنبر. ند. غالیه. زباد. لادن. گلاب. عود. بان. عبیر. کافور. صندل. اظفارالطیب. اشنه ( دواله ). زهری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). میعة. مائعة. معتقة : خداوند زیاده چه فرماید از جامه و جواهر و عطر و رسول را معلوم است که چه دهند. ( تاریخ بیهقی ص 296 ).
تابدین دلق ای برادر در سنائی ننگری
عطر از عود آنگهی آید که بر آذر نهیم.
سنائی.
و راست آن را ماند که عطر برآتش نهند. ( کلیله و دمنه ).
با عطرهای روضه پاکش عجب مدار
گر طوبی بهشت برآرد گیای خاک.
خاقانی.
مشرق به عود سوخته دندان سپید کرد
چون بوی عطر عید برآمد ز مجمرش.
خاقانی.
سر چو آه عاشقان برکرد صبح
عطر آتش زای زان برکرد صبح.
خاقانی.
عطرها در اصطلاح گیاه شناسی موادی هستند غالباً دارای بوی مطبوع و مخلوطی از چند ماده شیمیائی که در اکثر گیاهان به صورت قطرات کوچک داخل سلولهای گیاهی ( خصوصاً سلولهای بشره ) وجود دارند و چون نور رابیشتر از مواد دیگر سیتوپلاسم منکسر می کنند به خوبی قابل تشخیصند. مواد عطری در اندامهای مختلف اکثر گیاهان از قبیل برگ و پوسته و گل میوه و دانه وجود دارند ترکیب شیمیائی عطرها اختلاطی از چند ماده است که مهمترین آنها عبارتند از: هیدروکربورهای ترپنی به فرمول عمومی «H8 C5» و الکلهای مختلف و اسیدها و ستن های مختلف و گاهی هم برخی ترکیبات گوگردی. عطرها در آب کمی حل می شوند ولی در اتر و بنزین و کلروفرم و الکل به خوبی حل می گردند اما برخلاف چربیها با قلیاها تولید صابون نمی کنند و بعلاوه در حرارتهای 100 تا 110 درجه در بافتها تبخیر می شوند و از بین می روند، از این رو می توان آنها را در مجاورت بخار آب تقطیر کرد و به حالت مایع به دست آورد. ( طریقه استخراج عطرها ). اسانس ها. روغن های عطری. مواد معطره. ( فرهنگ فارسی معین ).

عطر. [ ع َ طِ ] (ع ص ) مرد خوشبوی مالیده . مؤنث : عطرة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه پیوسته عطر و خوشبوی بکار برد. (از اقرب الموارد).


عطر. [ ع َ طَ ] (ع مص ) خوشبوی شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || خوشبوی کردن به عطر. (المصادر زوزنی ) (از غیاث اللغات ).


عطر. [ ع ُ طُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاطِر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عاطر شود.


عطر. [ ع ِ ] (ع اِ) بوی خوش . (منتهی الارب ) (دهار). خوشبو و بوی خوش . (غیاث اللغات ). ماده ٔ خوشبوی نباتی یا حیوانی و روغنی شکلی است که دراندامهای مختلف غالب گیاهان وجود دارد. (فرهنگ فارسی معین ). ج ، عُطور. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). خوشبوی و خوشبوئی و بوی خوش از هر چیز که برآید. (از ناظم الاطباء). معروف است در ایام و حالیه ، عطریات در مشرق زمین بسیار متداول و مستعمل بوده و هست و به اشخاص و به لباس و رختخواب و غیره پاشیده می شد. (قاموس کتاب مقدس ). تطیب و عطر زدن نزد اعراب جاهلی از دلایل ثروت و نجیب زادگی بوده است . (از تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان ج 5 ص 83). بوی خوش و چیزی که آن را بخور کنند چون لبان ، و این مجاز است . و با لفظ سودن و پیچیدن و افشاندن و در عطر کشیدن و به عطر مالیدن مستعمل است . (آنندراج ). عطرهای قدیم عبارت است از: مشک . عنبر. ند. غالیه . زباد. لادن . گلاب . عود. بان . عبیر. کافور. صندل . اظفارالطیب . اشنه (دواله ). زهری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). میعة. مائعة. معتقة : خداوند زیاده چه فرماید از جامه و جواهر و عطر و رسول را معلوم است که چه دهند. (تاریخ بیهقی ص 296).
تابدین دلق ای برادر در سنائی ننگری
عطر از عود آنگهی آید که بر آذر نهیم .

سنائی .


و راست آن را ماند که عطر برآتش نهند. (کلیله و دمنه ).
با عطرهای روضه ٔ پاکش عجب مدار
گر طوبی بهشت برآرد گیای خاک .

خاقانی .


مشرق به عود سوخته دندان سپید کرد
چون بوی عطر عید برآمد ز مجمرش .

خاقانی .


سر چو آه عاشقان برکرد صبح
عطر آتش زای زان برکرد صبح .

خاقانی .


عطرها در اصطلاح گیاه شناسی موادی هستند غالباً دارای بوی مطبوع و مخلوطی از چند ماده ٔ شیمیائی که در اکثر گیاهان به صورت قطرات کوچک داخل سلولهای گیاهی (خصوصاً سلولهای بشره ) وجود دارند و چون نور رابیشتر از مواد دیگر سیتوپلاسم منکسر می کنند به خوبی قابل تشخیصند. مواد عطری در اندامهای مختلف اکثر گیاهان از قبیل برگ و پوسته و گل میوه و دانه وجود دارند ترکیب شیمیائی عطرها اختلاطی از چند ماده است که مهمترین آنها عبارتند از: هیدروکربورهای ترپنی به فرمول عمومی «H8 C5» و الکلهای مختلف و اسیدها و ستن های مختلف و گاهی هم برخی ترکیبات گوگردی . عطرها در آب کمی حل می شوند ولی در اتر و بنزین و کلروفرم و الکل به خوبی حل می گردند اما برخلاف چربیها با قلیاها تولید صابون نمی کنند و بعلاوه در حرارتهای 100 تا 110 درجه در بافتها تبخیر می شوند و از بین می روند، از این رو می توان آنها را در مجاورت بخار آب تقطیر کرد و به حالت مایع به دست آورد. (طریقه ٔ استخراج عطرها). اسانس ها. روغن های عطری . مواد معطره . (فرهنگ فارسی معین ).
- برگ عطر ؛ شمعدانی عطری که نوعی گیاه است . (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شمعدانی شود.
- عطرالامة ؛ ذفراء که گیاهی است . رجوع به ذفراء شود.
- عطر بهارنارنج ؛ در اصطلاح گیاه شناسی و پزشکی عطری را گویند که از شکوفه ها و گلهای درخت نارنج گیرند. (از فرهنگ فارسی معین ).
- عطر جهانگیری ؛ عطری که از گلاب گیرند، چون این عطر سابق نبود نورجهان بیگم در عهد جهانگیری ایجاد نمود لهذا به عطر جهانگیری موسوم شده است . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) :
رنگ خامی را بدل کردم به بوی پختگی
تا جهانگیری کنم عطر گلابم کرده اند.

سالک یزدی (از آنندراج ).


و عود مشام انبساط از بس بوی پالکیش به عطر جهانگیری رسید. (ملاطغرا، در انوار المشارق به نقل از آنندراج ).
- عطر رازقی ؛ در اصطلاح گیاه شناسی عطری را گویند که از گل رازقی به دست آورند. (فرهنگ فارسی معین ).
- عطر گل ؛ عطر گل سرخ . عطر گل گلاب در اصطلاح گیاه شناسی عطری را گویند که از گل سرخ به دست آورند. (گل گلاب ). وآن به علت بوی بسیار مطبوعش مورد توجه است . (فرهنگ فارسی معین ).
- عطر مثلث ؛ عطر مرکب از عود و عنبر و صندل است و بهتر از آن عطر مرکب از عطر گلاب و عطر عودو عنبر است . (مخزن الادویه ). و رجوع به عطر مثلثی و مثلث شود.
- عطر مثلثی ؛ خوشبویی که از عنبر و مشک و دیگر عطریات سازند و آن را به عربی غالیة و به هندی ارگجه خوانند. (آنندراج ) (از برهان ). و رجوع به عطر مثلث و مثلث شود.
- عطر مَنشِم ؛ حب دهن منشم است . (مخزن الادویه ). حب المنشم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به منشم شود.
- مثلث عطر ؛ عطر مثلث . عطر مثلثی . غالیة :
روحانیان مثلث عطری بسوخته
از عطرها مسدس عالم شده ملا.

خاقانی .


رجوع به عطر مثلث و عطر مثلثی شود.
- امثال :
لا عطر بعد عروس . رجوع به عروس شود .
|| گیاهی است . (از اقرب الموارد). || به اصطلاح بعضی عامه ٔ چرسیان ، شبنمی است که بر درخت قنب نشیند و منعقد گردد که چرس اعلی و خالص نامند. (مخزن الادویه ).

فرهنگ عمید

بوی خوش، مادۀ خوش بویی که از گل یا چیز دیگر می گیرند.

دانشنامه عمومی

عطر ماده ای خوشبو است که برای خوشبوسازی بدن یا محیط و یا محصول استفاده می شود. عطر از مواد صنعتی و یا طبیعی، ترکیب و ساخته می شود. مواد اولیه معطر سازنده ی عطر از طریق استخراج از منابع گیاهی، حیوانی یا از روش های تولید مصنوعی مواد شیمیایی تهیه می گردند.
پودر عطر شامل 31٪ اسانس عطری در پودر تالک آرایشی بدون وجود الکل می باشد.
عطر یا perfume با غلظتی بین 30–40٪ از مواد معطر؛ غلیظ ترین، خالص ترین، ماندگارترین و در عین حال گران ترین نوع عطر است.
اسپریت دو پرفیوم یا ESdP شامل 15–30٪ مواد معطر، یک ترکیب که به ندرت بین عصاره عطر و ادوپرفیوم استفاده می شود.
ادو پرفیوم یا EdP به معنی «مایع عطر» با غلظتی در حدود 10–20٪ رایج ترین نوع عطر است که ماندگاری مناسبی دارد و به گرانی عطر هم نیست. این نوع عطر را با عبارت (millésime) نیز نشان می دهند.
اُدوتویلت یا EdT به معنی «مایع آرایش» در حدود 8–16٪ غلظت داشته و بوی ملایمی دارد که ماندگاری زیادی هم ندارد و برای تمدید بوی آن باید چندین بار در طول روز از آن استفاده شود.
ادوکلن یا EdC، به معنی «مایع کلن» با غلظتی در حدود 3–6٪ از مواد معطر قابل ذکر است که عبارت Original Eau de Cologne یک نام تجاری ثبت شده است.
پرفیوم میست با غلظت 3–8٪ مواد معطر در حلال غیرالکلی.
اسپلش و افترشیو (EdS) با 1–3٪ غلظت مواد معطر.
از طریق متن ها و حفاری های باستان شناسی معلوم شده است عطرها در بعضی از تمدن های اولیه انسانی وجود داشته اند. عطرسازی مدرن از اواخر قرن نوزدهم میلادی که تولید مصنوعی مواد معطری همچون وانیلین و کومارین به طور تجاری ممکن شد، شروع گردید.
هنر عطرسازی در زمان باستان از میان رودان و مصر شروع شده و درایران و روم باستان توسعه پیدا کرد. اولین شیمی دان ثبت شده در دنیا زنی بنام تاپوتی می باشد، یک عطر ساز که طبق لوحه های خط میخی در هزاره دوم قبل از میلاد در میان رودان می زیسته است. او گل ها، روغن ها و وج را با دیگر مواد معطر چندین بار متوالی تقطیر و صاف می کرده تا عطر مورد نظر را تولید نماید.
در سال ۲۰۰۵، باستان شناسان آنچه که تصور می شود قدیمی ترین عطر جهان می باشد را در پیرگوس، قبرس کشف کردند. این عطرها قدمتی بیش از ۴٬۰۰۰ سال دارند. در این مجموعه حداقل ۶۰ دستگاه تقطیر، کاسه برای مخلوط کردن، قیف و بطری عطر در یک کارگاه ۴۳٬۰۰۰ فوت مربعی (۴٬۰۰۰ متر مربعی) کشف گردید. در زمان های قدیم مردم با استفاده از گیاهان و ادویه جاتی مانند بادام، گشنیز، گل تلفونی (مورد سبز)، رزین رسته مخروطیان، ترنج، و همچنین انواع گل عطر تولید می کرده اند.

دانشنامه آزاد فارسی

عطر (perfume)
اسانسی معطر برای خوشبوکردن بدن، مواد آرایشی، و شمع. بیش از ۱۰۰ نوع مادۀ معطر طبیعی از تعداد ۶هزار نوع گل، برگ، میوه، دانه، چوب، پوست، صمغ، و ریشۀ گیاهان می توانند با یکدیگر مخلوط و همراه با تثبیت کننده های حیوانی و مواد ترکیبی گوناگون ترکیب شوند. مواد اولیۀ مطلوب عبارت اند از بَلَسان، زَباد (ماده ای خوشبو که از گربۀ زباد افریقایی می گیرند)، سنبل، یاسمن، سوسن، مشک (از آهوی ختن)، بهار نارنج، گل سرخ، و تکمه گیاه. برای کاهش هزینه ها، امروزه سلول گیاهان معطر را روی غشاهایی که دائماً در محلولی فرو می روند، کشت می دهند تا روغن های اسانس دار را استخراج کنند.

فرهنگ فارسی ساره

خوشبویه


نقل قول ها

عطر (رمان). عطر: قصه یک آدمکش (به انگلیسی: Perfume) رمانی است که پاتریک زوسکیند نویسنده آلمانی آن را در سال ۱۹۸۵ منتشر کرده است.
• «او موفق شد که خود را در چشم دیگران، کاملاً کسل کننده و معمولی جلوه دهد. آدم ها تنهایش گذاشتند و این، همهٔ چیزی بود که او می خواست.»• «بوها، قدرت تأثیر بیشتری نسبت به کلمات، شکل ها، عواطف و آرزوها دارند. نمی توان جلوی قدرت تأثیرگذاری یک رایحه را گرفت، چرا که مثل هوای درون ریه هایمان، به درون ما می رود و تماماً ما را در برمی گیرد. هیچ گریزی از آن نیست.»• «او قدرت را از آن خود کرد و آن را در دست گرفت. قدرتی فراتر از قدرت پول، ترس یا مرگ: قدرت شکست ناپذیر در کنترل گرفتن عشق بشر.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مادّه خوش بو را عِطر گویند.از احکام آن در بابهای طهارت ، صلات ، صوم ، خمس ، حج و نکاح سخن گفته اند.
استعمال عطر، بویژه درآغاز روز و نیز روز جمعه و سایر اعیاد مستحب است و در روایات از خوی پیامبران شمرده شده است. در میان انواع عطرها به استفاده از مشک و نیز عنبر سفارش شده است. بسیار هزینه کردن برای عطر مستحب است و اسراف به شمار نمی رود. استفاده از عطرهای دارای بوی نهان و رنگ آشکار برای زنان و عکس آن برای مردان مستحب است. بازگرداندن عطر اهدایی مکروه است.
عطر و طهارت
خوش بو کردن زن خود را برای نامحرم، حرام و پس از ارتکاب آن غسل مستحب است. عطرهایی که از کشورهای غیر اسلامی وارد می شوند در صورت عدم علم به نجاست پاک اند. در حرمت یا کراهت خوش بو کردن میّت جز با ذریره و کافور که از آن در حنوط استفاده می شود اختلاف است. البته کسی که در حال احرام مرده از این حکم مستثنا و خوش بو کردن او مطلقا، حتی با ذریره و کافور نیز حرام است.
عطر و صلات
استفاده از عطر برای نماز ، پس از وضو و برای ورود به مسجد ، استحباب ویژه دارد.
عطر و صوم
...

پیشنهاد کاربران

عطر مردانه
men fragrances

عطر
eau de cologne

گلاب. . . نفحه. . . . شمیم. . . .

ادکلن

مایع خوش بو

با یاد او
عطر و مواد معطر، ماده ای کاربردی در بین موجودات زنده جهت جذب موجود یا موجودات دیگر است و این موضوع در گیاهان گلدار به وضوح مشخص است. گیاهان گلدار توسط پراکنده کردن مواد معطر گوناگون که نهایتا قسمت احساس لذت سیستم عصبی را تحریک میکند، ( و البته رنگ آمیزی گل هایشان ) سعی در جذب و جلب حشرات گرده افشان دارند.
تلاش کنیم از این کار خودداری کنیم چون به نظر نمی رسد کار پسندیده ای باشد.

عطر
پارسی باستان: آتر
پارسی پهلوی: آتور
پارسی نوین: عطر، آذر، آتش
انگلیسی: Odour, Ether
واژه ی " عطر" از واژه ی پارسی باستان "آتر" گرفته شده که آتر به معنی ( آتش ) و عطر به معنی ( بوی ) که هر دو به معنی بالا رفتن هستند.


کلمات دیگر: