مترادف عروسی : ازدواج، بیوگانی، زفاف، زناشویی، مزاوجت، مناکحت، مواصلت، نکاح، وصلت
متضاد عروسی : عزا، طلاق
برابر پارسی : اروسی، زناشویی
marriage, nuptials, wedding
marriage, wedding
ازدواج، بیوگانی، زفاف، زناشویی، مزاوجت، مناکحت، مواصلت، نکاح، وصلت ≠ عزا، طلاق
عروسی . [ ع َ ] (اِخ ) احمدبن موسی بن داود عروسی ، ملقب به شهاب الدین . از فضلای مصر بود و در منیة عروس ، از توابع منوفیه ٔ مصر متولد شد و به سال 1208 هَ .ق . درگذشت . او راست : حاشیة علی الملوی علی السمرقندیة، و شرح علی نظم التنویر فی اسقاط التدبیر. (از الاعلام زرکلی ).
عروسی . [ ع َ ] (اِخ ) نام او مصطفی بن محمدبن احمدبن موسی عروسی است . او فقیه شافعی مذهب مصری بود و به سال 1213 هَ .ق . متولد شد و در سال 1281 عهده دار مشیخه ٔ الازهر گشت ، و بسبب برخی مقررات جدید که ابداع کرد (از آن جمله برقرار کردن امتحان مدرسان ازهر بوده است ) به سال 1287 هَ .ق . بطورناگهانی از سمت خود عزل شد. او را کتابهائی است ، ازجمله : 1- احکام المفاکهات فی أنواع الفنون المتفرقات . 2- الانوار البهیة فی بیان أحقیة مذهب الشافعیة.3- العقود الفرائد فی بیان معانی العقائد. 4- کشف الغمة فی تقیید معانی أدعیة سیدالامة. 5- نتائج الافکار القدسیة، که حاشیه ای است بر شرح زکریا انصاری بر رساله ٔ قشیریة در تصوف ، در چهار جزء. (از الاعلام زرکلی از تاریخ الازهر و خطط مبارک و الازهر فی الف عام ).
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
سعدی .
(گلستان ).
خاقانی .
انوری (از امثال و حکم دهخدا).
اروس