ترجمه فارسی جامع البیان فی تفسیرالقران تالیف محمد بن جریر طبری است که بتفسیر طبری مشهوراست . این کتاب بفرمان منصور بن نوح توسط گروهیاز دانشمندان مانند فقیه ابوبکرابن احمد بن حامدوخلیل بن احمد سجستانی (از بخارا ) وابوجعفر بن محمد علی (از بلخ )و فقیه حسن بن علی مندوسی وابوالجهم خالدبن هانی متفقه (از باب الهند ) و جز آنان بفارسی ترجمه شد و در آن جرح وتعدیل و تغییر و تصرف کردند.اهمیت این ترجمه اشتمال آنست بر مقدار بسیارازلغات فارسی که در برابر کلمات قر آنی آورده شده.اجزای این تفسیر در کتابخانه سلطنتی تهران و کتابخانه آستان قدس موجود است و اینک بطبع آن مشغولند.
ترجمه تفسیر طبری
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی نور] ترجمه تفسیر طبری ، تفسیری کهن از قرآن به فارسی، تألیف گروهی از علمای ماوراءالنهر در نیمه دوم قرن چهارم است. این کتاب باآنکه از نظر ساختار و واژگان، ارزشی هم سنگ با شاهنامه فردوسی در ادب فارسی دارد، به عللی مهجور مانده است.
مقدمه کتاب ثابت می کند که این اثر، اگر نخستین تفسیر فارسی نباشد، از نخستین ترجمه های رسمی قرآن است. بنا به گزارش مذکور در ترجمه تفسیر طبری.، منصور بن نوح سامانی (حک: 350-366)، از علمای ماوراءالنهر نخستین بار درباره جواز به فارسی برگرداندن این کتاب استفتا کرد و ایشان-که گویا هجده یا نوزده تن بودند، گفتند که خواندن و نوشتن تفسیر قرآن به فارسی برای کسی که عربی نمی داند رواست. این پشتوانه دینی و علمی و نیز اعتبار ادبی کتاب موجب شد که ترجمه آن انتشاری گسترده یابد و اینک کمتر کتابی به فارسی می شناسیم که این اندازه نسخه از آن به جا مانده باشد.
مقدمه کوتاه کتاب، اگر چه منبعی مهم و منحصربه فرد است، چندان قابل اعتماد نیست. آنچه به چاپ رسیده، ترکیبی از دو نسخه گلستان و پاریس است و بی تردید ناسخان در آن تغییراتی داده اند. اشکال عمده بر سر کلمات «تفسیر» یا «ترجمه» کتاب به فارسی است؛ اگر «تفسیر» در معنای امروزی به کار رود، موجب نارسایی در متن مقدمه می شود؛ زیرا نوشتن تفسیر قرآن به فارسی هیچ منعی نداشته است و شاید پیش از آن هم تفسیرهایی به فارسی نوشته بوده اند؛ اما اگر کلمه تفسیر به معنای «ترجمه» گرفته شود، این عنوان مفهوم می یابد؛ زیرا پیوسته انبوهی از فقیهان، ترجمه قرآن را به زبان دیگر ناروا و بلکه حرام می دانستند؛ ازاین رو امیر سامانی برای ترجمه به فتوای همه فقیهان ماوراءالنهر نیاز داشت.
لفظ ترجمه پنج بار در این مقدمه به کار رفته و گویی بیشتر به معنای امروزی آن آمده است؛ به ویژه در آغاز مقدمه که سخن از آوردن کتاب طبری و ترجمه آن به فارسی است؛ اما این امر از تحریفات ناسخان است؛ زیرا کلمه ترجمه در قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم منحصرا در معانی شرح و بیان و توضیح و گاه تلخیص به کار می رفته است.
دو دلیل عمده بر اثبات این مدعا وجود دارد:
اگر لفظ ترجمه در مقدمه کتاب نابجا یا به معنای تفسیر به کار رفته باشد، این کتاب ترجمه تفسیر طبری؛ یعنی ترجمه «جامع البیان» نمی تواند باشد؛ زیرا با مقایسه داستان ها و روایات بسیاری در این دو کتاب، درمی یابیم که میان آن دو هیچ شباهتی وجود ندارد و وجه اشتراکشان همان وجه اشتراک همه تفاسیر است.
مقدمه کتاب ثابت می کند که این اثر، اگر نخستین تفسیر فارسی نباشد، از نخستین ترجمه های رسمی قرآن است. بنا به گزارش مذکور در ترجمه تفسیر طبری.، منصور بن نوح سامانی (حک: 350-366)، از علمای ماوراءالنهر نخستین بار درباره جواز به فارسی برگرداندن این کتاب استفتا کرد و ایشان-که گویا هجده یا نوزده تن بودند، گفتند که خواندن و نوشتن تفسیر قرآن به فارسی برای کسی که عربی نمی داند رواست. این پشتوانه دینی و علمی و نیز اعتبار ادبی کتاب موجب شد که ترجمه آن انتشاری گسترده یابد و اینک کمتر کتابی به فارسی می شناسیم که این اندازه نسخه از آن به جا مانده باشد.
مقدمه کوتاه کتاب، اگر چه منبعی مهم و منحصربه فرد است، چندان قابل اعتماد نیست. آنچه به چاپ رسیده، ترکیبی از دو نسخه گلستان و پاریس است و بی تردید ناسخان در آن تغییراتی داده اند. اشکال عمده بر سر کلمات «تفسیر» یا «ترجمه» کتاب به فارسی است؛ اگر «تفسیر» در معنای امروزی به کار رود، موجب نارسایی در متن مقدمه می شود؛ زیرا نوشتن تفسیر قرآن به فارسی هیچ منعی نداشته است و شاید پیش از آن هم تفسیرهایی به فارسی نوشته بوده اند؛ اما اگر کلمه تفسیر به معنای «ترجمه» گرفته شود، این عنوان مفهوم می یابد؛ زیرا پیوسته انبوهی از فقیهان، ترجمه قرآن را به زبان دیگر ناروا و بلکه حرام می دانستند؛ ازاین رو امیر سامانی برای ترجمه به فتوای همه فقیهان ماوراءالنهر نیاز داشت.
لفظ ترجمه پنج بار در این مقدمه به کار رفته و گویی بیشتر به معنای امروزی آن آمده است؛ به ویژه در آغاز مقدمه که سخن از آوردن کتاب طبری و ترجمه آن به فارسی است؛ اما این امر از تحریفات ناسخان است؛ زیرا کلمه ترجمه در قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم منحصرا در معانی شرح و بیان و توضیح و گاه تلخیص به کار می رفته است.
دو دلیل عمده بر اثبات این مدعا وجود دارد:
اگر لفظ ترجمه در مقدمه کتاب نابجا یا به معنای تفسیر به کار رفته باشد، این کتاب ترجمه تفسیر طبری؛ یعنی ترجمه «جامع البیان» نمی تواند باشد؛ زیرا با مقایسه داستان ها و روایات بسیاری در این دو کتاب، درمی یابیم که میان آن دو هیچ شباهتی وجود ندارد و وجه اشتراکشان همان وجه اشتراک همه تفاسیر است.
wikinoor: ترجمه_تفسیر_طبری
[ویکی فقه] ترجمه تفسیر طبری (کتاب). ترجمه تفسیر طبری، تفسیری کهن از قرآن به فارسی است، که تألیف گروهی از علمای ماوراءالنهر در نیمه دوم قرن چهارم است.
این کتاب با آن که از نظر ساختار و واژگان، ارزشی همسنگ با شاهنامه فردوسی در ادبیات فارسی دارد، به عللی مهجور مانده است. مقدمه کتاب ثابت می کند که این اثر، اگر نخستین تفسیر فارسی نباشد، از نخستین ترجمه های رسمی قرآن است.
اولین مترجم تفسیر طبری
بنا به گزارش مذکور در ترجمه تفسیر طبری، منصور بن نوح سامانی (حک، ۳۵۰ـ۳۶۶) از علمای ماوراءالنهر نخستین بار درباره جوازِ به فارسی برگرداندن این کتاب استفتا کرد و ایشان ــ که گویا هجده یا نوزده تن بودند ــ گفتند که خواندن و نوشتن تفسیر قرآن به فارسی برای کسی که عربی نمی داند روا است.این پشتوانه دینی و علمی و نیز اعتبار ادبی کتاب موجب شد که ترجمه آن انتشاری گسترده یابد و اینک کمتر کتابی به فارسی می شناسیم که این اندازه نسخه از آن به جا مانده باشد.
معرفی کتاب
...
این کتاب با آن که از نظر ساختار و واژگان، ارزشی همسنگ با شاهنامه فردوسی در ادبیات فارسی دارد، به عللی مهجور مانده است. مقدمه کتاب ثابت می کند که این اثر، اگر نخستین تفسیر فارسی نباشد، از نخستین ترجمه های رسمی قرآن است.
اولین مترجم تفسیر طبری
بنا به گزارش مذکور در ترجمه تفسیر طبری، منصور بن نوح سامانی (حک، ۳۵۰ـ۳۶۶) از علمای ماوراءالنهر نخستین بار درباره جوازِ به فارسی برگرداندن این کتاب استفتا کرد و ایشان ــ که گویا هجده یا نوزده تن بودند ــ گفتند که خواندن و نوشتن تفسیر قرآن به فارسی برای کسی که عربی نمی داند روا است.این پشتوانه دینی و علمی و نیز اعتبار ادبی کتاب موجب شد که ترجمه آن انتشاری گسترده یابد و اینک کمتر کتابی به فارسی می شناسیم که این اندازه نسخه از آن به جا مانده باشد.
معرفی کتاب
...
wikifeqh: ترجمه_تفسیرطبری
کلمات دیگر: