فیلسوف مکتب نو افلاطونیان ( و. ۲٠۴- ف.۲۷٠ ق م . ). وی در خانواده ای رومی متولد شد و در مصر اقامت گزید. در اسکندریه درک خدمت امونیوس ساکاس نمود و ببرکت تعلیمات او از فلسفه و عرفان بهره مند و خواهان آشنایی با حکمت ایرانیان و هندوان گردید و برای این مقصود همراه گردیانوس امپراتور روم که با شاپوربن اردشیر ساسانی جنگ داشت بایران آمد و در بازگشت بروم رفت و آنجا ماند و تعلیم و ارشاد کرد و در همانجا درگذشت . نزد مریدان و پیروان مقامی ارجمند داشت و آنان او را صاحب کشف و کرامت می دانستند. فلوطین هیچگاه از کسان و خویشان و متعلقات دنیوی گفتگویی بمیان نمی آورد. از گفتن روزو ماه ولادت خویش که میخواستند عید بگیرند خودداری میکرد . وقتی تقاضا کردند بگذارد شمایل او را نقش کنند گفت تن اصلی چه شرافت دارد که بدلی هم برای او بطلبیم . بدن برای روح بمنزله گور و زندان است سایه و تصویر اوست و قابل آن نیست که سایه و تصویری برای او قرار دهیم . فلوطین تا دیرگاهی بتعلیم شفاهی اکتفا نموده بتصنیف کتب نمی پرداخت . عاقبت باصرار دوستان فلسفه خود را در پنجاه و چهار رساله بتحریر در آورد و فرفوریوس صاحب رساله ایساغوجی که از مریدان خاص او بود آنرا در شش مجلد هر یک مشتمل بر نه رساله مرتب نمود و ازین رو آن تصانیف [ رسالات نه گانه ] نامیده شده است . فلسفه فلوطین وحدت وجودی است یعنی حقیقت را واحد میداند و احدیث را اصل و منشا کل وجود میشمارد . موجودات را جمیعا تراوش و فیضانی از مبدا نخستین و مصدر کل می انگارد و غایت وجود را هم بازگشت بسوی همان مبدا می پندارد که در قوس نزول عوالم روحانی و جسمانی را ادراک میکند.
فلوطن فلوطینس
فلوطن فلوطینس