کلمه جو
صفحه اصلی

قصریان

لغت نامه دهخدا

قصریان. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حسن آباد بخش حومه شهرستان سنندج واقع در 23 هزارگزی جنوب خاوری سنندج و 10 هزارگزی جنوب خاوری شوسه سنندج به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه آن 280 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و مختصر توتون است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: