کلمه جو
صفحه اصلی

مهران

فرهنگ اسم ها

اسم: مهران (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن، طبیعت) (تلفظ: mehrān) (فارسی: مِهران) (انگلیسی: mehran)
معنی: منسوب به مهر، دارنده ی مهر، فروغ خورشید، نام پدر اورند سردار ایرانی، به معنی دارنده ی مهر، ( اَعلام ) ) نام یکی از خاندان های هفتگانه ی عصر ساسانی ( ویس پوهر ) مقر افراد این خاندان پارس بوده است، ) نام پدرِ اورند سردار ایرانی در عهد انوشیروان و نیز نام چند تن اشخاص در ایران باستان، ) نام شهرستانی در غرب استان ایلام، مرکب از مهر ( محبت یا خورشید ) + ان ( پسوند نسبت )، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردار ایرانی در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی

(تلفظ: mehrān) به معنی دارنده‌ی مهر ؛ (در اعلام) نام یکی از خاندان‌های هفتگانه‌ی عصر ساسانی (ویس پوهر) مقر افراد این خاندان پارس بوده است ؛ (در اعلام) نام پدرِ اورند سردار ایرانی در عهد انوشیروان و نیز نام چند تن اشخاص در ایران باستان .


فرهنگ فارسی

یکی از بخشهای شهرستان ایلام استان پنجم . این بخش در جنوب باختری ایلام واقع است . قسمت مرکزی آن دشت است و شمال و خاور آن کوهستانی . جبل حمرین که خط الراس آن مرز کشور ایران و عراق محسوب میشود در مغرب آن است . بخش مهران از ۱۷ ده تشکیل شده و مرکز آن قصبه مهران است . محصولش غلات و لبنیات میباشد . ( قبلا منصور آباد نام داشت . در شهریور ۱۳۱۴ بموجب تصویب نامه هیئت وزیران نام منصور آباد پشت کوه به مهران بدل شد . ) ۶۸۴۷ تن سکنه .
دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد .

لغت نامه دهخدا

مهران . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران . با 636 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ پیراجان تأمین می شود و محصول آن غلات ، ارزن ، علف کوهی ، سیب زمینی ، گردو و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


مهران . [ م ِ ] (اِخ ) نام رود سند است . (آنندراج ). نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد. (از معجم البلدان ). رودی است بر مشرق سند. (حدود العالم ). رودی است به مغرب هند.


مهران . [ م ِ ] (اِخ ) نام رودی است نزدیک تبریز. مهران رود. (آنندراج ). رجوع به مهران رود شود.


مهران . [م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


مهران. [ م ِ ] ( اِخ ) نام رود سند است. ( آنندراج ). نام رودی که از سمت مشرق آغازد و از جهت جنوب به سوی مغرب متوجه می شود و در طرف پایین سند به دریای فارس می ریزد. ( از معجم البلدان ). رودی است بر مشرق سند. ( حدود العالم ). رودی است به مغرب هند.

مهران. [ م ِ ] ( اِخ ) نام رودی است نزدیک تبریز. مهران رود. ( آنندراج ). رجوع به مهران رود شود.

مهران. [ م ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران. با 636 تن سکنه. آب آن از رودخانه پیراجان تأمین می شود و محصول آن غلات ، ارزن ، علف کوهی ، سیب زمینی ، گردو و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

مهران. [م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

مِهران شهری در استان ایلام ایران است و مرکز بخش مرکزی شهرستان مهران است.شهر مهران در ۸۵ کیلومتری جنوب غربی شهر ایلام واقع شده است. مهران بخشی از مناطق گرمسیری استان ایلام محسوب می شود.
فاصله مهران تاکربلا ۲۸۰ کیلومتر
فاصله مهران تاکاظمین۲۸۳ کیلومتر
فاصله مهران تاسامرا ۴۴۴ کیلومتر
فاصله مهران تانجف ۳۰۳ کیلومتر
در جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، این شهر دو روز قبل از هجوم سراسری ارتش عراق یعنی ۲۹ شهریور ماه ۱۳۵۹ اشغال شد.۱۰ تیر ماه ۱۳۶۵ سالروز آزاد سازی این شهر است.
مهران به ۴ بخش فرخ آباد، هرمز آباد، رستم آباد و بهین و بهروزان تقسیم می شود. طایفه هایی به نام های بهین و بهروزان و صیفی زرگوش در این شهرستان ساکن هستند.
کشاورزی در این شهرستان به واسطه زمین های هموار و وجود رودخانه های پرآب کنجان چم و گاوی پر رونق است. از جمله محصولات معروف این شهرستان بامیه است.

پیشنهاد کاربران

به معنای اسب وحشی است و نام چند پادشاه شایانی است

از مهربانی میاد , آرامش دهنده

با مهر سرشار واقعی

اسمی است بسیار زیبا وآرامش بخش

مهران=هدیه و محبت خورشید به جهان

مهران= عاشق فرناز

مهربانی قابل وصف نشدنی


مهران=دارنده مهر ، مهربان ، با محبت

مهران سردارقهرمان ایرانی

مهران یعنی کسی که محبت می کند و مهر می ورزد.

اسمی ارامش دهنده و مهر به معنی خورشید میباشد که باپسوند ان جمع بسته شده است البته ان پسوند صفت ساز نیز میباشد

مهران یعنی مهر محبت قلب پاکیزه

به معنی مهربانی و دور حلال ماه

معنی اسم مهران یعنی مهربان، خوش قلب

ترکیب مهر + آن به معنی فرزند مهر
مانند بابکان که معنی فرزند بابک می دهد در اردشیر بابکان

منسوب به مهر زیاد

دلاورترین مردان قدیم و آینده

با محبت

سوارکار رونده در مه

مهرومحبت

مهران در اصل از واژه پهلوی مهر یا میتره به معنای خورشید می باشد دین قدیم اریایی ها میترایسم یا ایین مهر می باشد و در ماه مهر جشن مهرگان برگزار میشد اسم مهران بر گرفته از محبت خورشید به جهان به دلیل حیاتی که به جهان می بخشد یعنی محبت روشنایی بخش

نام دختر هم هست خانمی میشناسم ۶۰ ساله که نامش مهران است

آنانکه زادروزشان ماه مهر بوده و صفاتی که نسبت میدهند، همه برای زاده شدگان درآن ماه است.

مهر آن
مهر خدا
لطف خدا

مهربان ترین و عزیز ترین آفریده خدا.

مهران یعنی مهربان و مِهردان ( مِهر شناس )

واقعا پرمهر ودلسوز


مهران به معنی مهربان وبامحبت وپرمهرهست خیلی اسم قشنگیه❤

مه ران بهترین راننده، بهترین اجرا کننده، بهترین پیشوا

بدلیسی ::
نام طوایف ایل حسنکیفا*حسنکی. اسنکی* از ایل بزرگ بختیاروند *13 طایفه *::
شقاقی
مهرانی
کردلی بزرگ
کردلی کوچک
محلبی
آستورکی *آسترکی *
بجنوی *بجنوردی *
جلکی
کیشکی*کی اشکی*
. .
. .
. .
***

طایفه شاکی *شقاقی. شاقی *بختیاروند
طایفه آسترکی بختیاروند
طایفه جلکی بختیاروند


ایل منجزی بهداروند ::کرمنجی. کرمنجزی

شهر جلکان بختیاروند
****
طایفه حسنکی بختیاروند *حسنکیفا *
تیره ها
کلار
کاید
حیدری
کلوری
کی وران*گهوران. گوران*
جافر*زافر. زفر. زعفر*

شهر کلاردشت
حسن کیف مازندران
. .
شهر حسن کیف ترکیه
جزیره بختی *بختیار* محل سکونت ایل لر بختیاری

مهر ( به معنی ماه کاملک شبی تاریک را همچون روز روشن می کند ) پسوند ان
ک اسمی زیبا را تشکیل میدهند =مهران

کسی نیس که قدر مهرانیارو بدونع

کسی که مهر زیاد دارد، عشق منه

کسی ک مهر زیاد داره ، نفس منه😇

یعنی پر مهر و دلسوز

مهران خلیلی شجاع ودانشمند است


طایفه شوهان ایل حسنکیفا ایل بزرگ لر بختیاروند
****
تشمال::کلمه لری به معنی رئیس ایل
تش::آتش
مال::ایل . قوم
کسی که آتش خانواده را روشن نگه می دارد

تشمال کریم خان لر زند
تشمالان لر فیلی

مهربان یا خورشید

نام مردی فرزانه ونام پسر گل منه

مهربان، عاشق، شیدا، فرزانه و نام یکی از مردان ایران باستان

مهران یعنی مهربانی و شجاع

مهران به معنای ماه کامل شب چهارده که نورافشانی زیادوزیبایی خاص داره وراهنمایی است درظلمت شب

مهر فراوان

مهربان

مرد آرزوها

مهران : مهربان، باهوش، محبت ها

بسمه تعالی

مهران: مهر آن= مهر و محبت خدایی
مهر آن ( آن به معنای زمان؛ همانگونه که میگوییم در "آن واحد" ) = مهربانی آنی؛ در لحظه مهربان. مهربان به ذات.
چیزی که هر آن مهربان است.
مهر ان=مهر به معنای خورشید است؛ و "ان" پسوندش.
میشود پسر خورشید. امانند اردشیر بابکان؛ که پسوند الف و نون اچسبیده به نام بابک به معنای این است که اردشیر پسر بابک است. پس معنای دیگر مهران میشود پسر خورشید.
مه ران= همانگونه که دوست دیگری هم اشاره کرده اند می تواند به معنای رونده ی در مه باشد. راهبری که در شرایطی خاص میتواند رهبری کند. آنجا که شرایط مه آلود باشد. و این ها استعاره است.

مه ران= همانطور که در مناجات خواجه عبدالله انصاری خوانده اییم که میفرماید:
خدایا مرا مگذار به که و مه . . .
مه در اینجا به معنای بزرگ و بزرگان است
و معنای دیگر مهران میشود کسی که بزرگان را کنارمیزند. و در اینجا به معنای کم ادبی به بزرگان نیست؛ بلکه مقصود این است که با رعایت آنچه که باید رعایت شود؛ از بزرگان پیشی میگیرد.

ان شاء الله خدای متعال هر لحظه مهر خودش و بندگانش را برای رضایت خودش در قلوب ما قرار دهد.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.


ینی عشق من . . . . . . . مهران معنی شیدا هم میدهد

مهران =عشق

مهران یعنی سوار بر مهر ومحبت اورنده مهر

دارنده ی مهرومحبت. .
مه ران=بهترین اجراگریا بهترین مجری
مهر=خورشید


درکل مهران ینی منسوب به مهربانی ودلسوزی ومحبت


کلمات دیگر: