کلمه جو
صفحه اصلی

سبکتگین

فرهنگ فارسی

ملقب به ناصر الدوله موسس سلسله غزنویان ( آغاز حکومت ۳۶۶ ه.ق.۹۷۶ م.- ف.۳۸۷ه.ق. ۹۹۷م. ) . غلامی ترک بود که توسط نصر حاجی - یکی از بازرگانان خراسان - به الپتگین فروخته شد . وی بعدها بدامادی الپتگین نایل آمد و بامارت غزنین رسید و در سال ۳۶۷ ه.ق. شهر بست را فتح کرد و سلسله غزنویان را تاسیس نمود و حوزه حکومتی خود را از دو طرف بسط داد : از یک سو در سمت حدود هندوستان قبایل رجپوت را مغلوب کرد و شهر پیشاور را مسخر خویش ساخت و از طرف دیگر خراسان را تحت فرماندهی خویش در آورد و بسال ۳۸۴ از جانب نوح سامانی بحکومت آن مملکت نامزد گردید و این انتصاب او بسبب کمکی بود که سبکتگین بامیر سامانی در خواباندن انقلابات ماورائ النهر کرده بود . سبکتگین نظر بحق شناسی یا از راه احتیاط نسبت بپادشاهان سامانی اظهار تبعیت میکرد ولی این اظهار اطاعت اسمی بلامسمی بود و قدرت او مقارن فوتش بمراتب بیشتر از قدرت امیر سامانی بود . وی امیری دادگستر و شجاع و مدبر بود . او بلخ را پایتخت خود قرار داد و در ۳۸۷ حین عزیمت بغزنین در گذشت .
حاجب معز الدوله دیلمی

لغت نامه دهخدا

سبکتگین . [ س َ ب ُ ت َ ] (مغولی ، ص مرکب ) سبکتکین .


سبکتگین . [ س َ ب ُ ت َ ] (اِخ ) حاجب عزالدوله بختیار. (تجارب السلف ص 240). و رجوع به حبیب السیر چ جدید ج 2 ص 429 شود.


سبکتگین . [ س َ ب ُ ت َ ] (اِخ ) حاجب معزالدوله ٔ دیلمی . (تجارب السلف ص 222).


سبکتگین. [ س َ ب ُ ت َ ] ( مغولی ، ص مرکب ) سبکتکین.

سبکتگین. [ س َ ب ُ ت َ ] ( مغولی ، ص مرکب ) سبک قدم. ( آنندراج ) ( غیاث ). نیک قدم ، زیرا که بلغت مغولیه سوبوک پی ، پاو تگین نیکوصورت بود. ( سنگلاخ ). تکین ( شجاع و قهرمان ) و تگین بمعنی خوش شکل است. ( از چهارمقاله نظامی عروضی چ معین ). رجوع به فهرست چهارمقاله چ معین شود.

سبکتگین. [ س َ ب ُ ت َ ] ( اِخ ) حاجب عزالدوله بختیار. ( تجارب السلف ص 240 ). و رجوع به حبیب السیر چ جدید ج 2 ص 429 شود.

سبکتگین. [ س َ ب ُ ت َ ] ( اِخ ) حاجب معزالدوله دیلمی. ( تجارب السلف ص 222 ).

سبکتگین. [ س َ ب ُ ت َ] ( اِخ ) ناصرالدین ، نام پدر سلطان محمود غزنوی. ( آنندراج ) ( غیاث ). مؤسس سلسله غزنویان ، او غلامی ترک بود. یکی از بازرگانان خراسان که دارای مال و مکنت فراوان بود سبکتگین را بغلامی خرید و با خود به بخارا برد. سبکتگین توسط نصر حاجی بدربار البتکین حاجب راه یافت ، چون البتکین آثار کیاست و فِراست در وی دید اورا از نصر حاجی خرید و او را بطخارستان بدربار عبدالملک بن نوح سامانی همراه برد. پس از مدتی اقامت در طخارستان بهمراهی البتکین بغزنین رفت و امارت آنجا بدواً به البتکین و بعد به اسحاق فرزند البتکین رسید وبعد از او امارت به یکی از امراء ترک که مردی ستمگربود رسید. چون او نتوانست در غزنین امارت کند و ناراضیهای فراوان داشت او را گرفته و حکومت را در کف باکفایت سبکتگین سپردند ( جمعه 27 شعبان 366هَ. ق. ). صاحب تاریخ روضةالصفا چنین نقل میکند: «امیر ناصرالدین غلامی ترک نژاد و مملوک البتکین صاحب جیش خراسان مخصص بفضل الهی ، آراسته به آئین سلطنت و پادشاهی ، روز کوشش چون شیر همه عنف و بگاه بخش چون ابر بر همه کرم ،هنگام داد چون آفتاب تابنده بر وضیع و شریف ، بهمت چون دریا که در دهش از کاهش نیندیشد و در تهور مانند سیل که از نشیب و فراز نپرهیزد و رأی او در ظلمت حوادث چون ستاره راهنما و تیغ او در مفاصل اعدا چون قضا گره گشای ، آثار نجابت و شهامت در شمایل او روشن و پیدا و دلایل یمن و سعادت در حرکت و سکون او هویدا، چون سبکتگین بر مسند سلطنت مستقر شد برای جهاد با کفار راه هندوستان پیش گرفت و در این سفر با شدائد و مصائب و مهالک فراوان روبرو شد، و به کمک طغان بُست راگرفت و بر آنجا مستولی شد و ابوالفتح بُستی را که در غزارت فضل و فضائل کمال مشهور بود با خود آورد. سبکتگین پس از آنکه مقدار را گرفت و بر ایلک خان حمله کرد و بالاخره او را وادار بدادن ایالت سمرقند بفائق کرد و در این خصوص صلحنامه ای به امضاء جمیع ائمه و بزرگان ماوراءالنهر رسانید ( 386هَ. ق. ). امیر ناصرالدین سبکتگین در سال 386 در ده برمل یکی از دهات نزدیک بلخ بدرود حیات گفت. صاحب طبقات ناصری در خصوص صفات سبکتگین آرد: «امیر سبکتگین مردی عاقل و عادل و شجاع و دیندار و نیکوعهد و صادق القول و بی طمع از مال مردمان و مشفق بر رعیت و منصف بود و هرچه ولاة و امراء و ملوک از اوصاف حمیده بباید حق تعالی او را کرامت کرده بود». سبکتگین را شش پسر بود بنام اسماعیل و نصر و محمود و حسین و حسن و فیروز. ارشد اولاد او نام محمود داشت ، اما سبکتگین در بستر بیماری اسماعیل را که از دختر البتکین بود امارت داد و بجانشینی خود برگزید. ( از تاریخ دیالمه و غزنویان عباس پرویز ). و رجوع به فهرست تاریخ بیهقی و فهرست تاریخ گزیده و تاریخ الخلفا ص 268، 269 و لباب الالباب ج 1 ص 64، 296، 306 و تاریخ جهانگشا ج 2 ص 2 و فهرست حبیب السیر چ تهران و فهرست مجمل التواریخ و القصص و رودکی سعید نفیسی و فهرست سبک شناسی ج 2 و فهرست تاریخ سیستان شود. || در شعر ذیل منظور محمود غزنوی است :

سبکتگین . [ س َ ب ُ ت َ ] (مغولی ، ص مرکب ) سبک قدم . (آنندراج ) (غیاث ). نیک قدم ، زیرا که بلغت مغولیه سوبوک پی ، پاو تگین نیکوصورت بود. (سنگلاخ ). تکین (شجاع و قهرمان ) و تگین بمعنی خوش شکل است . (از چهارمقاله ٔ نظامی عروضی چ معین ). رجوع به فهرست چهارمقاله چ معین شود.


سبکتگین . [ س َ ب ُ ت َ] (اِخ ) ناصرالدین ، نام پدر سلطان محمود غزنوی . (آنندراج ) (غیاث ). مؤسس سلسله ٔ غزنویان ، او غلامی ترک بود. یکی از بازرگانان خراسان که دارای مال و مکنت فراوان بود سبکتگین را بغلامی خرید و با خود به بخارا برد. سبکتگین توسط نصر حاجی بدربار البتکین حاجب راه یافت ، چون البتکین آثار کیاست و فِراست در وی دید اورا از نصر حاجی خرید و او را بطخارستان بدربار عبدالملک بن نوح سامانی همراه برد. پس از مدتی اقامت در طخارستان بهمراهی البتکین بغزنین رفت و امارت آنجا بدواً به البتکین و بعد به اسحاق فرزند البتکین رسید وبعد از او امارت به یکی از امراء ترک که مردی ستمگربود رسید. چون او نتوانست در غزنین امارت کند و ناراضیهای فراوان داشت او را گرفته و حکومت را در کف باکفایت سبکتگین سپردند (جمعه 27 شعبان 366هَ . ق .). صاحب تاریخ روضةالصفا چنین نقل میکند: «امیر ناصرالدین غلامی ترک نژاد و مملوک البتکین صاحب جیش خراسان مخصص بفضل الهی ، آراسته به آئین سلطنت و پادشاهی ، روز کوشش چون شیر همه عنف و بگاه بخش چون ابر بر همه کرم ،هنگام داد چون آفتاب تابنده بر وضیع و شریف ، بهمت چون دریا که در دهش از کاهش نیندیشد و در تهور مانند سیل که از نشیب و فراز نپرهیزد و رأی او در ظلمت حوادث چون ستاره ٔ راهنما و تیغ او در مفاصل اعدا چون قضا گره گشای ، آثار نجابت و شهامت در شمایل او روشن و پیدا و دلایل یمن و سعادت در حرکت و سکون او هویدا، چون سبکتگین بر مسند سلطنت مستقر شد برای جهاد با کفار راه هندوستان پیش گرفت و در این سفر با شدائد و مصائب و مهالک فراوان روبرو شد، و به کمک طغان بُست راگرفت و بر آنجا مستولی شد و ابوالفتح بُستی را که در غزارت فضل و فضائل کمال مشهور بود با خود آورد. سبکتگین پس از آنکه مقدار را گرفت و بر ایلک خان حمله کرد و بالاخره او را وادار بدادن ایالت سمرقند بفائق کرد و در این خصوص صلحنامه ای به امضاء جمیع ائمه و بزرگان ماوراءالنهر رسانید (386هَ . ق .). امیر ناصرالدین سبکتگین در سال 386 در ده برمل یکی از دهات نزدیک بلخ بدرود حیات گفت . صاحب طبقات ناصری در خصوص صفات سبکتگین آرد: «امیر سبکتگین مردی عاقل و عادل و شجاع و دیندار و نیکوعهد و صادق القول و بی طمع از مال مردمان و مشفق بر رعیت و منصف بود و هرچه ولاة و امراء و ملوک از اوصاف حمیده بباید حق تعالی او را کرامت کرده بود». سبکتگین را شش پسر بود بنام اسماعیل و نصر و محمود و حسین و حسن و فیروز. ارشد اولاد او نام محمود داشت ، اما سبکتگین در بستر بیماری اسماعیل را که از دختر البتکین بود امارت داد و بجانشینی خود برگزید. (از تاریخ دیالمه و غزنویان عباس پرویز). و رجوع به فهرست تاریخ بیهقی و فهرست تاریخ گزیده و تاریخ الخلفا ص 268، 269 و لباب الالباب ج 1 ص 64، 296، 306 و تاریخ جهانگشا ج 2 ص 2 و فهرست حبیب السیر چ تهران و فهرست مجمل التواریخ و القصص و رودکی سعید نفیسی و فهرست سبک شناسی ج 2 و فهرست تاریخ سیستان شود. || در شعر ذیل منظور محمود غزنوی است :
ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو
در نظر سبکتگین عیب ایاز میکنی .

سعدی .



دانشنامه عمومی

ابو منصور سَبُک تَگین ملقب به ناصرالدین والدوله یکی از فرمانروایان غزنوی بود که در نیمهٔ دوم قرن چهارم هجری می زیست. او یکی از غلامان ترک تبار آلپ تگین بود که به مناصب بالا ارتقاء یافته و داماد او شده بود. جانشینان آلپ تگین پس از مرگ او (۳۵۲ ه. ق) کاری از پیش نبردند و سبکتکین در سال ۳۶۶ هجری آنان را کنار زده و جایشان را گرفت. از این هنگام بر سرزمین های زیر فرمانروایی غزنویان افزوده شد. هر چند که سبک تگین به پیروزی های بسیاری به خصوص در سرزمین سند به دست آورد ولی همچنان اطاعت ظاهری خود را نسبت به فرمانروایان سامانی زمان خود ابراز می داشت و فرمانروایی مستقل به شمار نمی آمد. او در سال ۳۸۷ هجری مرد و پسرش اسماعیل را که از دختر آلپ تکین بود به جانشینی خود برگزید ولی پسر دیگرش محمود که در خراسان مقام سپه سالاری داشت بر برادر چیره شد و به فرمانروایی رسید.
باسورث، کلیفورد ادموند (۱۳۷۸). تاریخ غزنویان. ترجمهٔ حسن انوشه. انتشارات امیرکبیر.
https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sabuktigin&oldid=665508656
خاندان سبک تگین از اهالی برسخان بودند. در یکی از نبردهای قبایل ترک، سبک تگین توسط بختیان اسیر شد و به برده فروشی از چاچ فروخته شد. پس از آموزش نظامی در برده خانه ای در نخشب، در نیشابور به آلپ تگین فروخته شد و آلپ تگین او را به نگهبانان خود افزود. پس از مرگ آلپ تگین در ۳۵۲ قمری، سبک تگین غلام ابو اسحاق ابراهیم پسر آلپ تگین شد.
پس از مرگ ابواسحاق در ۳۵۵ قمری، بلگاتگین که از فرماندهان ترک و غلامان سابق آلپ تگین بود، به فرماندهی برگزیده شد و پس از مرگ او در ۳۶۴ قمری، بوری تگین یکی دیگر از غلامان آلپ تگین قدرت را به دست گرفت. مردم به دلیل بی لیاقتی بوری تگین از لویک (که پیش از آلپ تگین حاکم غزنه بود) دعوت کردند که دوباره به حکومت برگردد، ولی سبک تگین او را دفع کرد و در ۲۷ شعبان ۳۶۶ قمری جانشین بوری تگین شد.
سبک تگین خود را والی سامانیان می دانست و در سکه های ضرب شدهٔ او نام امیران سامانی پیش از نام وی آمده است. هم چنین هنگامی که امیر نوح بن منصور از وی برای دفع شورش فائق و ابوعلی سیمجور کمک خواست، به یاری امیر سامانی شتافت و در ۳۸۴ قمری بر آن ها چیره شد. نوح نیز به سبک تگین لقب ناصرالدین والدوله را داد.

پیشنهاد کاربران

نیک قدم، پدر سلطان محمود غزنوی


کلمات دیگر: