کلمه جو
صفحه اصلی

بناب

فارسی به انگلیسی

bottom

فرهنگ فارسی

دهی از بخش مرکزی شهرستان مرند در حدود ۲۹۱۶۹ تن جمعیت دارد . آنرا میناب هم گویند .
بن آب، قعر آب، ته آب
( اسم ) عمق آب ته آب .
دهی است جزئ دهستان رودقات از بخش مرکزی شهرستان مرند و آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات حبوب پنبه زرد آلو بادام و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است . دبستان هم دارد و آنرا میناب نیز می گویند ٠

فرهنگ معین

(بُ ) ( اِ. ) قعر آب ، ته آب .

لغت نامه دهخدا

بناب . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) قعر آب . (از آنندراج ). عمق آب . ته آب . (ناظم الاطباء). آخر آب .تکاب . ته آب . مقابل سراب . آن جای که آب از آن پس ازجریان بازماند. آخرین جائی که آب جای بدانجا به آخر رسد. آنجا که آب چشمه یا رودی سپری شود و بپایان رسد. (یادداشت مرحوم دهخدا). || ابتدا و منبعآب (از اضداد). (یادداشت مرحوم دهخدا) :
در خمارم شراب میخواهم
در سرابم بناب میخواهم .

ظهوری .



بناب . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودقات از بخش مرکزی شهرستان مرند و 3570 تن جمعیت دارد. آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات ، حبوب ، پنبه ، زردآلو، بادام و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است . دبستان هم دارد و آن را میناب نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


بناب. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) قعر آب. ( از آنندراج ). عمق آب. ته آب. ( ناظم الاطباء ). آخر آب.تکاب. ته آب. مقابل سراب. آن جای که آب از آن پس ازجریان بازماند. آخرین جائی که آب جای بدانجا به آخر رسد. آنجا که آب چشمه یا رودی سپری شود و بپایان رسد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ابتدا و منبعآب ( از اضداد ). ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
در خمارم شراب میخواهم
در سرابم بناب میخواهم.
ظهوری.

بناب. [ ب ُ ] ( اِخ ) مرکز بخش بناب از شهرستان مراغه است. این قصبه در 16 هزارگزی جنوب باختری مراغه و 8 هزارگزی خاور دریاچه ارومیه واقع است. هوای آن معتدل و آب آنجا از رودخانه صوفی چای و چاه تأمین می شود. محصول عمده آن غلات و حبوب و چغندر است و کشمش و بادام و کرچک و شغل مردان کاسبی و زراعت و صنایع دستی آن جاجیم و گلیم بافی است. در حدود 14930 تن جمعیت دارد. ادارات بخشداری ، شهرداری ، دارائی ، کشاورزی ، بهداری ، آمار، ژاندارمری و محضر رسمی و پست و تلگراف و تلفن و دو باب دبستان دارد.در این حدود پنجاه باب مغازه هست و کاروانسرا هم دارد و دارای یک دهستان بنام «بناجو» است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ). و رجوع به جغرافیای غرب شود.

بناب. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رودقات از بخش مرکزی شهرستان مرند و 3570 تن جمعیت دارد. آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات ، حبوب ، پنبه ، زردآلو، بادام و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دبستان هم دارد و آن را میناب نیز می گویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

بناب . [ ب ُ ] (اِخ ) مرکز بخش بناب از شهرستان مراغه است . این قصبه در 16 هزارگزی جنوب باختری مراغه و 8 هزارگزی خاور دریاچه ٔ ارومیه واقع است . هوای آن معتدل و آب آنجا از رودخانه ٔ صوفی چای و چاه تأمین می شود. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و چغندر است و کشمش و بادام و کرچک و شغل مردان کاسبی و زراعت و صنایع دستی آن جاجیم و گلیم بافی است . در حدود 14930 تن جمعیت دارد. ادارات بخشداری ، شهرداری ، دارائی ، کشاورزی ، بهداری ، آمار، ژاندارمری و محضر رسمی و پست و تلگراف و تلفن و دو باب دبستان دارد.در این حدود پنجاه باب مغازه هست و کاروانسرا هم دارد و دارای یک دهستان بنام «بناجو» است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). و رجوع به جغرافیای غرب شود.


فرهنگ عمید

قعر آب، ته آب.

دانشنامه عمومی

بنآب (حاجی آباد). بنآب (حاجی آباد)، روستایی از توابع بخش فارغان شهرستان حاجی آباد در استان هرمزگان ایران است.
این روستا در دهستان آشکارا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱۴ نفر (۵۲خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/benaab/ آبشخور - زمینی که آب خورده باشد – زمین سیراب شده

آبشخور ۲زمینی که آب خورده باشد – زمین سیراب شده


پیشنهاد کاربران

یکی از شهرستانهای صنعتی استان آذربایجان شرقی با حدود صد وبیست هزار جمعیت

بُن=ریشه یا ته آب👈 ته آب

بناب ( بین آب=هزارتا آبادی ) میناب ( مین آب=هزارتا آبادی ) . . . بین=مین=هزار ( هزاره نام قوم تورک افغانستان )

یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی است که کباب آن جهانی است و به شهر دوچرخه ایران معروف است

شرمنده ولی بناب دیگ بخشی از مراغه نیست اصلاحش کنین


کلمات دیگر: