بناب
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
بن آب، قعر آب، ته آب
( اسم ) عمق آب ته آب .
دهی است جزئ دهستان رودقات از بخش مرکزی شهرستان مرند و آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات حبوب پنبه زرد آلو بادام و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است . دبستان هم دارد و آنرا میناب نیز می گویند ٠
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
در خمارم شراب میخواهم
در سرابم بناب میخواهم .
ظهوری .
بناب . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودقات از بخش مرکزی شهرستان مرند و 3570 تن جمعیت دارد. آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات ، حبوب ، پنبه ، زردآلو، بادام و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است . دبستان هم دارد و آن را میناب نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
در خمارم شراب میخواهم
در سرابم بناب میخواهم.
بناب. [ ب ُ ] ( اِخ ) مرکز بخش بناب از شهرستان مراغه است. این قصبه در 16 هزارگزی جنوب باختری مراغه و 8 هزارگزی خاور دریاچه ارومیه واقع است. هوای آن معتدل و آب آنجا از رودخانه صوفی چای و چاه تأمین می شود. محصول عمده آن غلات و حبوب و چغندر است و کشمش و بادام و کرچک و شغل مردان کاسبی و زراعت و صنایع دستی آن جاجیم و گلیم بافی است. در حدود 14930 تن جمعیت دارد. ادارات بخشداری ، شهرداری ، دارائی ، کشاورزی ، بهداری ، آمار، ژاندارمری و محضر رسمی و پست و تلگراف و تلفن و دو باب دبستان دارد.در این حدود پنجاه باب مغازه هست و کاروانسرا هم دارد و دارای یک دهستان بنام «بناجو» است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ). و رجوع به جغرافیای غرب شود.
بناب. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رودقات از بخش مرکزی شهرستان مرند و 3570 تن جمعیت دارد. آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات ، حبوب ، پنبه ، زردآلو، بادام و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دبستان هم دارد و آن را میناب نیز می گویند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
بناب . [ ب ُ ] (اِخ ) مرکز بخش بناب از شهرستان مراغه است . این قصبه در 16 هزارگزی جنوب باختری مراغه و 8 هزارگزی خاور دریاچه ٔ ارومیه واقع است . هوای آن معتدل و آب آنجا از رودخانه ٔ صوفی چای و چاه تأمین می شود. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و چغندر است و کشمش و بادام و کرچک و شغل مردان کاسبی و زراعت و صنایع دستی آن جاجیم و گلیم بافی است . در حدود 14930 تن جمعیت دارد. ادارات بخشداری ، شهرداری ، دارائی ، کشاورزی ، بهداری ، آمار، ژاندارمری و محضر رسمی و پست و تلگراف و تلفن و دو باب دبستان دارد.در این حدود پنجاه باب مغازه هست و کاروانسرا هم دارد و دارای یک دهستان بنام «بناجو» است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). و رجوع به جغرافیای غرب شود.
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان آشکارا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱۴ نفر (۵۲خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان نسکند قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۷ نفر (۲۳خانوار) بوده است.
بن آب (بافت)
بن آباد ( بناوه )
قنات بن آباد
این روستا در دهستان دهسرد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۷ نفر (۲۰خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان سرکور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۳۱ نفر (۶۶خانوار) بوده است.
گویش مازنی
آبشخور ۲زمینی که آب خورده باشد – زمین سیراب شده