کلمه جو
صفحه اصلی

دروله

لغت نامه دهخدا

دروله . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 31هزارگزی جنوب باختری پاوه و 27 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه ، با 103 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


دروله . [ دَ ل َ] (اِخ ) دهی است از دهستان سبدلو بخش بانه ٔ شهرستان سقز. واقع در 9 هزارگزی شمال خاوری بانه و 2هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بانه به سقز. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


دروله. [ دَ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج. واقع در 31هزارگزی جنوب باختری پاوه و 27 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه ، با 103 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دروله. [ دَ ل َ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سبدلو بخش بانه شهرستان سقز. واقع در 9 هزارگزی شمال خاوری بانه و 2هزارگزی شمال راه شوسه بانه به سقز. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: