کلمه جو
صفحه اصلی

گستر

فرهنگ فارسی

۱ - (اسم ) در ترکیب بمعنی گسترنده آید : آفرین گستر ثنا گستر جفا گستر داد گستر سخن گستر شادی گستر کرم گستر هنگامه گستر . ۲ - ( اسم ) خاری است که آنرا بسوزانند .
دهی در شهرستان همدان

لغت نامه دهخدا

گستر. [ گ ُ ت َ ] ( نف ) پهن کننده. افرازنده. ( برهان ). و بصورت ترکیب با کلمات دیگر چون ایمان ، کین ، سایه ، جفا، ثنا، لذت و جز اینها به کار رود :
رستم سزا بودی چو او بر پیل جستی چاکرش
ننوشت کفر و شرک را جز تیغ ایمان گسترش.
ناصرخسرو ( دیوان چ دوم تهران ص 220 ).
ز جور فلک دادخواه آمدم
در این سایه گستر پناه آمدم.
سعدی ( بوستان ).
حکایت کنند از جفا گستری.
سعدی.
کسانی که با ما به خلوت درند
مرا عیب پوش و ثناگسترند.
سعدی.
مغز خود از مرتبه خوش برتر است
برتر است از خوش که لذت گستر است.
مولوی.
ترکیب ها:
- آشوب گستر. آفاق گستر. آفرین گستر.جگرگستر. جودگستر. دادگستر. دین گستر. راه گستر. سحرگستر. سخاگستر. سخن گستر. ستم گستر. سناگستر. شاخ گستر. شادی گستر. ضیاگستر. عدالت گستر. عدل گستر. فرخ گستر. فیض گستر. کرم گستر. مدح گستر. مسلسل گستر. نام گستر. نظم گستر. نعمت گستر. نواگستر. نورگستر. هنگامه گستر. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
|| ( اِ ) خار سیاه. ( برهان ). خاری است که بسوزانند. ( آنندراج ). || خار سفید. ( برهان ).

گستر. [ گ ُ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان واقع در 18000گزی شمال باختری قصبه رزن و 2000گزی سلطان آباد. هوای آن سردسیر و دارای 219 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، مختصر انگور و صیفی و شغل اهالی زراعت وگله داری است. راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل از آن میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف ) پهن کننده . افرازنده . (برهان ). و بصورت ترکیب با کلمات دیگر چون ایمان ، کین ، سایه ، جفا، ثنا، لذت و جز اینها به کار رود :
رستم سزا بودی چو او بر پیل جستی چاکرش
ننوشت کفر و شرک را جز تیغ ایمان گسترش .

ناصرخسرو (دیوان چ دوم تهران ص 220).


ز جور فلک دادخواه آمدم
در این سایه گستر پناه آمدم .

سعدی (بوستان ).


حکایت کنند از جفا گستری .

سعدی .


کسانی که با ما به خلوت درند
مرا عیب پوش و ثناگسترند.

سعدی .


مغز خود از مرتبه ٔ خوش برتر است
برتر است از خوش که لذت گستر است .

مولوی .


ترکیب ها:
- آشوب گستر . آفاق گستر. آفرین گستر.جگرگستر. جودگستر. دادگستر. دین گستر. راه گستر. سحرگستر. سخاگستر. سخن گستر. ستم گستر. سناگستر. شاخ گستر. شادی گستر. ضیاگستر. عدالت گستر. عدل گستر. فرخ گستر. فیض گستر. کرم گستر. مدح گستر. مسلسل گستر. نام گستر. نظم گستر. نعمت گستر. نواگستر. نورگستر. هنگامه گستر. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
|| (اِ) خار سیاه . (برهان ). خاری است که بسوزانند. (آنندراج ). || خار سفید. (برهان ).

گستر. [ گ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان واقع در 18000گزی شمال باختری قصبه رزن و 2000گزی سلطان آباد. هوای آن سردسیر و دارای 219 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، مختصر انگور و صیفی و شغل اهالی زراعت وگله داری است . راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل از آن میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


فرهنگ عمید

۱. = گستردن
۲. گسترنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): دادگستر، سایه گستر.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۵°۲۷′۵۰″ شمالی ۴۸°۵۲′۳۵″ شرقی / ۳۵٫۴۶۳۸۹°شمالی ۴۸٫۸۷۶۳۹°شرقی / 35.46389; 48.87639
این یک مقالهٔ خرد پیرامون یک روستا است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
گستر، روستایی از توابع بخش سردرود شهرستان رزن در استان همدان ایران است.
این روستا در دهستان سردرودسفلی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۸۳ نفر (۳۲خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

توان گستر


کلمات دیگر: