کلمه جو
صفحه اصلی

گرجی

فارسی به انگلیسی

georgian

Georgian


مترادف و متضاد

georgian (صفت)
گرجی، گرجستانی، اهل جرجیا

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در ۲٠ کیلومتری باختر الیگودرز و ۶ کیلومتری جنوب خاور شوسه از نا- درود . معتدل دارای ۱٠۳۲ تن سکنه محصول غلات پنبه چغندر صنعت دستی جاجیم بافی .
( صفت ) منسوب به گرج : ۱ - از قوم گرج گرجستانی . ۲ - زبان مردم گرجستان . ۳ - خط مردم گرجستان .

لغت نامه دهخدا

گرجی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه ٔ نو شهرستان شاهرود، واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری قلعه ٔ نو و 3هزارگزی راه شوسه ٔ شاهرود به گرگان . هوای آن معتدل و دارای 30 تن جمعیت است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، بنشن و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه فرعی به راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


گرجی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد، واقع در 3هزارگزی شمال خاوری مشهد، کنار راه مشهد به اندرخ . هوای آن معتدل و دارای 198 تن سکنه است . آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


گرجی . [ گ ُ ] (اِخ ) نام قومی از اقوام قفقاز است که به نام محل خود خوانده میشوند. زنان گرجی به تناسب اندام ، حسن جمال ، ظرافت و لطافت مشهورند. زبانشان به دو قسمت تقسیم میشود: یکی زبان تحریری و ادبی که برای همگی یکسان است و زبان دیگری که نسبت به محل های مختلف تغییر یافته و به شش قسمت تقسیم میگردد. خط آنان از چپ به راست نوشته میشود و به سال 1802 م .روسیه ، گرجستان را به تصرف خود درآورد. (از قاموس الاعلام ترکی ) : و فرزندان ایشان شاهان گرجی وملک زادگان . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 60).
زین گرجی طره برکشیده
شد روس چو طره سر بریده .

نظامی .


از خاص و خرجی و خون دل مسلمان و گرجی . (نفثةالمصدور از سبک شناسی بهار ج 3 ص 11).

گرجی. [ گ ُ ] ( اِخ ) نام قومی از اقوام قفقاز است که به نام محل خود خوانده میشوند. زنان گرجی به تناسب اندام ، حسن جمال ، ظرافت و لطافت مشهورند. زبانشان به دو قسمت تقسیم میشود: یکی زبان تحریری و ادبی که برای همگی یکسان است و زبان دیگری که نسبت به محل های مختلف تغییر یافته و به شش قسمت تقسیم میگردد. خط آنان از چپ به راست نوشته میشود و به سال 1802 م.روسیه ، گرجستان را به تصرف خود درآورد. ( از قاموس الاعلام ترکی ) : و فرزندان ایشان شاهان گرجی وملک زادگان. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 60 ).
زین گرجی طره برکشیده
شد روس چو طره سر بریده.
نظامی.
از خاص و خرجی و خون دل مسلمان و گرجی. ( نفثةالمصدور از سبک شناسی بهار ج 3 ص 11 ).

گرجی. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 20هزارگزی باختر الیگودرز و 6هزارگزی جنوب خاور شوسه ازنا به دورود. هوای آن معتدل و دارای 1032 تن جمعیت است. آب آنجا از قنات و چاه است. محصول آن غلات ، پنبه و چغندرمیباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

گرجی. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ارداک شهرستان مشهد، واقع در 3هزارگزی شمال خاوری مشهد، کنار راه مشهد به اندرخ. هوای آن معتدل و دارای 198 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

گرجی. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو و 3هزارگزی راه شوسه شاهرود به گرگان. هوای آن معتدل و دارای 30 تن جمعیت است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، بنشن و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی به راه شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

گرجی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 20هزارگزی باختر الیگودرز و 6هزارگزی جنوب خاور شوسه ٔ ازنا به دورود. هوای آن معتدل و دارای 1032 تن جمعیت است . آب آنجا از قنات و چاه است . محصول آن غلات ، پنبه و چغندرمیباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


فرهنگ عمید

۱. از مردم گرجستان، از قوم گرج.
۲. (اسم ) زبان قوم گرج.

دانشنامه عمومی

گجنیوست.


صدخه


کلمهٔ گُرجی در معانی زیر کاربرد دارد:
مردم گرجی: مردم بومی کشور گرجستان
زبان گرجی: زبان مردم گرجی
رقص گرجی: رقص فولکوریک مردم گرجی
خط گرجی: سیستم نوشتاری زبان گرجی

دانشنامه آزاد فارسی

گُرجی
از اقوام بزرگ قفقازی. ترکیبی است از اقوام هند و اروپایی، آسیای صغیر و قفقازی نظیر تائوخوها، تبالی ها، سرمت ها، کولخاها، لازها، موسونویک ها و موشکی ها، موسوم به کارتولابی، برگرفته از نام کارتلوس، خدای اساطیری و نیای افسانه ای گرجی ها؛ پیرو مسیحیت ارتدوکس یونانی و صاحب کلیسای مستقل و زبانی مخصوص به خود که تنها با زبان منفرد باسک های اسپانیا و فرانسه قابل مقایسه است. گرجی ها تا قرن ۵م فاقد خط مخصوص خود بودند و عمدتاً از خطوط ایرانی ـ آرامی و یونانی استفاده می کردند. خطوط گرجی و ارمنی، در اوایل قرن ۵م به تشویق کلیسای بیزانس و به همت کشیش ارمنی، مسروپ مقدس، و بر پایه آواهای همان زبان ها و نظام الفبایی یونانی ساخته شد. خط اولیۀ گرجی را خوتسوری (کتاب کلیسایی) می نامیدند. در قرن ۱۱م خط کنونی گرجی، مخدرولی (کتاب غیرروحانی، لائیک)، جایگزین خط قبلی شد. گرجی ها تا پیش از قرن ۴م بت پرست بودند و به دلیل مناسبات خود با ایرانیان و یونانیان، پاره ای از افکار و عقاید این اقوام را در آیین ها و آداب دینی خود پذیرفته بودند. اما در اوایل قرن ۴م به مسیحیت گرویدند و این مذهب به دست کنیزکی از مردم کاپادوکیه به نام نینو، از مقدسین مسیحیت ارتدوکس گرجی، در میان این مردم استقرار یافت. فرهنگ و هنر و ادبیات گرجی پس از رسمیت یافتن مسیحیت و پیدایش خط مخصوص آن ها، آشکار شد و رو به توسعه و تکامل نهاد. از نخستین متون ادبی زبان گرجی که پیش از مسیحیت نوشته شده، سنگ نوشته های دوزبانۀ ایرانی ـ یونانی«گور شاهزاده خانم سراپیتا» است (۱۵۰م). کتاب حماسی پلنگینه پوش نوشتۀ شوتا روستاولی در اوایل قرن ۱۲م، از بزرگ ترین آثار ادبی گرجیان به شمار می رود. بسیاری از مضامین و موضوعات ادب فارسی در ادبیات گرجی راه یافته و به داستانی بومی تبدیل شده است. شاهنامه فردوسی از همان آغاز با نام «رستمیانی» در میان گرجیان آوازه داشت. نویسندگان گرجی تا پیش از انقراض نهایی دولت بومی گرجستان، نسبتاً با بخشی از معارف زمانه آشنا بودند و برخی از آن دانش ها را به میان مردم گرجی انتقال دادند. گروهی از گرجی ها و بخشی از موطن آن ها از دورۀ اشکانی تابع دولت ایران بودند. واختانگ گورگسلانی (حک: ۴۴۶ـ۵۱۰م)، پادشاه و قهرمان ملی گرجستان، دولت قومی گرجیان را احیا کرد، اما پس از درگذشت او، خسرو انوشیروان ساسانی ناحیۀ ایبریا را دوباره به تصرف درآورد. گرجستان در ۳۳ـ۳۴ق/۶۵۴م به تصرف مسلمانان درآمد. از قرن ۳ق، حکومت گرجستان عملاً میان دو خاندان مسیحی و مسلمان بگراتی و بنی جعفر تقسیم شد. جعفر بن علی در ۲۹۹ق/۹۱۲م حاکم تفلیس شد و این حکومت تا ۵۱۶ق/۱۱۲۲م در خاندانش باقی بود. آشوت، از بگراتیان ارمنستان، در نیمۀ دوم قرن ۲ق/۸م به جنوب غربی گرجستان مهاجرت کرد و به خدمت امپراتوری روم درآمد. آدارناس چهارم، از بگراتیان گرجستان، در ۲۷۵ق/۸۸۸م با لقب شاه گرجیان به سلطنت ناحیۀ ایبریایی گرجستان نشست و فرزندان او یک قرن بر قسمت بزرگی از گرجستان تسلط یافتند. بزرگ ترین شاهان این سلسله، داود فرزند، گئورکی دوم، معروف به داود سازنده (حک: ۱۰۸۹ـ ۱۱۲۵م/۴۸۲ـ ۵۱۹ق)، و ملکه تامارا (حک: ۱۱۸۴ـ۱۲۱۳م/۵۸۰ـ۶۱۰ق) بودند. داود بر وسعت گرجستان افزود و سلسلۀ بنی جعفر را از حکومت تفلیس برانداخت و قسمتی از قلمرو سلاجقه را اشغال کرد. او از حامیان علم و هنر و ادبیات و تجارت بود و با اخراج گروهی از روحانیون فاسد و خلع ید از آن ها بر قدرت دولت خود افزود. در عهد ملکه تامارا، عظمت گرجستان به عالی ترین حد خود رسید و از بلاد چرکس تا آذربایجان و از گنجه تا ارزروم امتداد یافت. دولت کومننی طرابوزان با حمایت ملکه تامارا تأسیس شد و ناحیۀ شروان تحت حمایت دولت گرجستان قرار گرفت و حکومت خاندان گرجی آل بیشتکین در ارسباران و اهر تحکیم شد. جنگ های سلطان جلال الدین خوارزمشاه و پس از آن ورود مغولان به آذربایجان و قفقاز دولت بگراتی گرجستان را به مرز نابودی کشاند، اما حکام بگراتی به انحای مختلف در بعضی مناطق گرجستان باقی ماندند و در دورۀ صفویه اقتدار بیشتری یافتند. طهمورث بگراتی/تیموراز به فرمان نادرشاه افشار، حاکم ناحیۀ کاخت گرجستان شد (حک: ۱۱۵۷ـ ۱۱۷۵ق/۱۷۴۴ـ۱۷۶۲) و پس از او فرزندش، هراکلیوس دوم ( ـ۱۲۱۳ق/۱۷۹۸)، نواحی کارتیل و کاخت را متحد کرد و دولتی یک پارچه به وجود آورد. او برای مقابله با تجاوزهای لزگی ها در ۱۱۹۷ق/۱۷۹۳، قراردادی با ملکه کاترین دوم، امپراتریس روسیه، منعقد کرد و طبق آن تحت الحمایۀ دولت روسیه شد. آقامحمدخان قاجار در ۱۲۰۹ق/۱۷۹۵ هراکلیوس را شکست داد و پس از تصرف تفلیس مظالم فراوانی مرتکب شد. پس از مرگ هراکلیوس، الکساندر اول، امپراتور روسیه، به استناد قرارداد هراکلیوس و کاترین، کشور گرجستان را به اشغال خود درآورد (۱۲۱۶ق/۱۸۰۱) و دولت هزارسالۀ بگراتیان گرجستان را برانداخت. بسیاری از شاهزادگان گرجی ناگزیر به اطاعت دولت روسیه درآمدند و گروهی نیز به دولت ایران پیوستند. گرجی ها پس از انقلاب اکتبر و سقوط دولت تزاری (۱۹۱۷)، از دولت روسیه مستقل شدند، اما در ۱۹۲۱، دو تن از رهبران گرجی انقلاب اکتبر، یوسیف استالین و ارد جونیکیدزه با ارتش سرخ وارد گرجستان شدند و جمهوری شوروی را برپا کردند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری گرجستان نیز مستقل شد. اغلب گرجیان در جمهوری گرجستان و جماعاتی از آنان نیز در دیگر نواحی شوروی سابق سکونت دارند. در دورۀ صفویه و اوایل دورۀ قاجاریه، گروه های کثیری از گرجیان به اصفهان و مازندران تبعید شدند که اعقاب آنان در شهرستان های فریدن، بهشهر، بابل، تهران و کوه های لاریجان سکونت دارند. نیز ← گرجستان

گرجی (گویش). گویش روستاهای آغچه، میان دشت، داش کَسَن و بوُبین واقع در دهستان گرجی شهرستان فریدن اصفهان که در کنار لهجه های فارسی، ترکی، ارمنی و لُری رواج دارد. به نظر می رسد به دلیل مهاجرت شماری از گرجی های گرجستان به مناطق مزبور، زبان گرجی با خط فارسی در این جا رواج یافته باشد. زبان گرجی از گروه کارتْوِلی مربوط به خانوادة ایبری قفقازی است که در گرجستان سخنگو دارد. خط گرجی در گرجستان مخِدْرولی است و شامل 28 صامت و 5 مصوت است. همچنین در میان صامت های آن صامت dz را می توان یافت. برخی از واژه های گرجی فریدن تحت تأثیر فارسی و ترکی و لری تغییر یافته است. در این گویش ضمیرهای فاعلی همانند فارسی است.

گویش مازنی

/gorji/ قوم گرجی از اقوام همسایه ی ایران و در ادوار گذشته خاک آنان گرجستان از سرزمین های متعلق به ایران بوده استپس از همسایگی روم شرقی با ایران و نفوذ عیسویت در میان این قوم، گرایش آنان به تحت الحمایگی آن دولت و خارج شدن از دائره ی نفوذ سیاسی ایرانیان آغاز گردیدپس از فتوحات اعراب مسلمان در میان ملل قفقاز و ماورالنهر آن ها به ناچار مدتها تحت نفوذ خلافت اسلامی و سپس دولتهای پاگرفته در ایران قرار گرفتنددر زمان صفویه در لشگرکشی ها و رقابت سیاسی میان ایران و دولت عثمانی خسارت فراوان دیدند و در زمان شاه عباس آول گرجستان به قهر و غلبه فتح گردید و اسرای فراوانی به ایران آورده شدگرجی محله های مازندران یادآور اسارت این ملت و اسکان آنان به صورت کلنی های گرجی نشین در نقاط مختلف مازندران بوده استاین کار در زمان نادرشاه و آقامحمدخان تکرار شد و صفحات خونین و ملال آوری در روابط تاریخی دو ملت بعد از قرنها زندگی مسالمت آمیز دنیای باستان پدید آمداشرفی های بهشهر اخلاف مهاجر گرجستانی می باشند & آبله گون - زندگی

قوم گرجی از اقوام همسایه ی ایران و در ادوار گذشته خاک آنان ...


۱آبله گون ۲زندگی


پیشنهاد کاربران

کاید رستم خان لر ممسنی فاتح گرجستان

او پس از فتح گرجستان به کاید گرجی مشهور شد

دوستان عزیز، خانوادهای گرجی ساکن در گل گیر مسجد سلیمان استان خوزستان از کدام تبار هستند، لطفأ اگر کسی اطلاعاتی دارد ، لطفأ نگارش بفرمائید

طایفه رستم در ایل لر ممسنی
در شهر مصیری
نام اولین جد خود را کی گرجی می دانند
این طایفه خود را لر بختیاری می دانند

تیره های این طایفه
مصیری
شاه حسینی
هارونی
تاجی
خلیلی
عبدالهی
****
شجرنامه تیره آشتیانی و شاهمنصوری
ایل منجزی
شاه حسین بختیاروند
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
*طهماسب قلی. پیلتن*
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
*شامصیر. مصیر*
آقاسی خان بختیاروند
تاج الدین امیر قنبر بختیاروند
**
عالی ویسی خان بختیاروند
مهمد خان بختیاروند
*****
عبدالله خان بختیاروند پسر شاهمنصور
قاسم خان بختیاروند ایلخان
پسر شاه منصور خان

احمد خان بختیاروند پسر قاسم خان بختیاروند *جد طایفه تش مال احمدی
منجزی **
علی صالح خان بختیاروند ایلخان
*پسر یوسف خان پسر تمبرخان پسر
شاه منصور خان *
ملکشاه بختیاروند پسر شاه منصورخان
بختیاروند بانی دژ ملکان در اندیکا
جد تیره ملکشاه وند*مل شه وند، میشه وند*طایفه لملمی منجزی
****
در پی شکست شاه طهماسب صفوی از
عثمانی و پناه آوردن به کوه های لرستان
جهانگیر خان بختیاروند با سپاه بختیاری لشگر عثمانی را شکست داد
شاه صفوی نیروهای بختیاری را پسران
معجزه گر خواند
که در زبان لری بختیاری
کران منجزی
ایل منجزی بختیاروند
طایفه کران بختیاروند در فارسان
تیره کروکران بختیاروند در بخش منج لردگان
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی
طایفه خلیلی طهماسبی بختیاروند در بخش منج لردگان
طایفه جلیلی طهماسبی بختیاروند در بخش منج لردگان تیره ها
*ویسی. مصیری. ملکی. مقدم*

طایفه بویر منجی و بویر حسنی بختیاروند در بخش منج لردگان
طایفه ابوالحسنی منجزی
طایفه مال احمدی منجزی در بخش
مال خلیفه و فلارد و دره نامداری. رستم بیگ
طایفه عبدالهی بختیاروند در شهر هارونی
شهرکرد

طایفه مال احمدی منجزی در خوزستان

تیره مال احمدی منجزی در ایل قشقایی
در فارس
تیره زیلایی رستمی در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی
تیره زیلایی رستمی در ایل قشقایی
معروف به پلنگ در فارس

تش ابوالحسنی در قشقایی و خمسه

تش کلبی در طایفه ترک لر کی قشقایی در هفتکل معروف به ابوالحسنی

روستای کلبی سوزه ابوالحسنی در
شهر ترکالکی گتوند محل سکونت
طایفه ابوالحسنی منجزی
ترکالکی::مسیر کوچ الکی*طایفه اولکی بختیاروند ساکن در گتوند*
تش شیخ ابوالحسنی در طایفه اورک ایذه

تیره شیخ در طایفه ابوالحسنی در اندیکا . مسجدسلیمان و شوشتر

هنوز در ایل منجزی به آقاسی خان
کاخداوردی می گویند *
الله وردی*
****
هفت پسر خلیل در طایفه خلیلی بیگیوند
به هفت کر بیگی معروف هستند
مهدی خان بختیاروند
شاه منصور خان بختیاروند
احمد خان بختیاروند
بلی خان بختیاروند
تاج الدین خان بختیاروند
اردشیر خان بختیاروند
سیاه منصور خان*خیرالدین*
تیره های اصلی
مهدی وند*مهدی پور*
آشتیانی*آتش بیگان*
بلیگیوند*بلیتیوند. بلی گی *
تاجدی وند
شیروند*شروند*
خیری وند*سیاه وند*
احمد وند
****تیره های فرعی
چهاربنیچه
تپایی
پدبنی
غریبی اردشیری
اسماعیل وند
صالح وند
امید وند
کوزری
تاجمیری بازفتی
تاجمیری جهانگیری
بیرگانی
بخشی
هارونی
رستمی
زیلایی
گیلاوند
****&&&&&&
شجرنامه طایفه رستم ممسنی
گی گرجی*رستم خان آقاسی *
امام قلی خان
حسین قلی خان
الله قلی رستم خان

امام قلی خان پسر الله وردی خان بختیاروند بیگلربیگی استان فارس بود
محل سکونت طایفه رستم
در استان فارس است


وهمینطور

ارامنه ی بختیاری

غربت های بختیاری



ایل منجزی بختیاروند معروف به
گروزی*گروسی*
تمام ایلخان های ایل بختیاری در دوره
صفوی. افشار. زندیه از این ایل بودند

رستم بیگ بختیاروند پلنگ پدر شاه حسین خان بختیاروند در زمان شاه اسماعیل صفوی

رستم بیگ گروزی پسر شاه حسین خان بختیاروند در زمان شاه طهماسب صفوی

رستم بیگ آقاسی بختیاروند گروزی
در زمان شاه عباس صفوی
کیخسرو بیگ بختیاروند گرزی
( ( رستم بیگ گرجی.
رستم بیگ گرجی ساآکادز
. الله وردی خان قول لر آقاسی گرجی سپهسالار اوندیلادزه
کیخسرو بیگ گرجی
) )
ایل منجزی به دلیل استفاده از سلاح گرز در قدیم به این نام شهرت داشت
که برخی از تاریخدانان با استناد به
کلمه گرزی. بزرگان این ایل را گرجی معرفی کردند
معنی نام خاندان اوندیلادزه
( ( اوندیکالادزه. شهر اندیکا*اوندیکا*
مسجدسلیمان منطقه لادزه
::دز ملکان محل سکونت ایل منجزی
) (
معنی ساآکادز ::شاه آندیکا دز

خاندان باگراتیونی خسروانی حاکم بر گرجستان ایرانی اصل بود
*بغدادی *
نام برخی پادشاهان
داویت *داوود*
آشوت
واختانگ *بختیار *
لوراساب *لهراسب *

رستم بیگ آقاسی قوللر بختیاروند بعد از پی بردن به این قضیه دیگر در حمله به گرجستان شرکت نکرد
قوللر::قوی لر
:::::
طایفه آشتیانی خلیلی *آشتی. آشوت. آشترکی*خلیلی منجزی
شاهمنصور خان بختیاروند معروف به آشتی
تیرهای مستقل
آقاسی وند
شامصیر وند
ویسی
داویت
عالی کرم بخش
باقروند
کاظم وند
قلی وند
خسرو وند
قبادوند
امید وند
نجفقلی وند
شاهمراد وند
حیدروند
مهمدوند
قنبر وند
تاجمیر وند
تاجدی وند
شاهسوار
قیصر وند
زاهدی
شاسوند
بخشی
عبدالله وند




سلام به عزیزان گرجی در اصل هم شهری گلم اصلا باورم نمیشه که عزیزانی داریم که دونباله داره ایل بختیاری هستند خوشحالم از اینکه پی به شما بردم باعث افتخاره که گرجی های عزیزم را بختیاری میدانم و درود بر همه ی شما


الله وردی خان ( آلاوردی ) سرداری آریایی بود
فاتح گرجستان

الله وردی خان از قوم بزرگ لر بودند

استان لری*لوری*در شمال کشور ارمنستان هم
مرز با گرجستان
شهر آلاوردی در استان لری ارمنستان

**
در جنوب ارمنستان منطقه کردستان سرخ وجود دارد محل سکونت قوم کرد و قوم لر
**
منطقه لکزی ( لگزی ) در جنوب داغستان محل
سکونت لر های لک

با سلام گرجی ها ۴۰۰سال قبل وارد ایران شدن وعده ای از آنان در گیلان مازندران خراسان قزوین و اصفهان ولرستان و. . . ساکن شدن به طوری که گرجی های ساکن مازندران پیرمرد های چند نسل قبل آنها به زبان گرجی صحبت میکردند اما به مرور نسل های بعدی آنهامثل مردم مازندران مازندرانی صحبت کردن و تنها تعدادی از کلمات آنها به صورت گرجی باقی ماند و بقیه فراموش شدن گرجستانی ها خود دارای خط وزبان مخصوص هستند و جزو خالص ترین نژاد های آسیا هستند وتوسط شُعراو سفرنامه نویسان مشهور به مهارت زیبایی وتیر اندازی هوش و موی سیاه قد بلند توصیف شده اند و اسم آنها در مثنوی و شعر های خاقانی و . . . آمده است خواهشا علمی صحبت کنید و هیر چیزی رو به قوم خود نسبت ندین اسم گرجی رو خودشه از این روشن تر ممنون

سلام اگر چیزی که در بالا اومده درست باشه یعنی اون ها در اصل جَدِشون برمیگرده به گرجی ها و گرجی هایی هستند که در ایران ساکن شدن واگر قوم بختیاری رو قومی مستقل بدانیم پس اونا اجدادشون بختیاری نیستند طبق چیزی که در بالا اومده بلکه به مرور ساکن شدن و با قوم بختیاری وصلت کردنداما اگر از طرف دیگر بگویید که آن ها در ابتدا بختیاری هستند پس یعنی قوم بختیاری مهاجرانی هستند که از ابتدا در ایران نبودند که درست نیست و خود هم این عقیده را ندارند بنابرین در این جا نقص بوجود می آید ممنون

سلام طبق سفری که به گرجستان داشتم مقداری کنجکاو شدم باخودم گفتم چهره مردمان گرجی شبه شمالیهای ایران میمونه مخصوصا رنگ پوست وفرم بینی که تو این سایت خوندم پدرجد انها در ایران وشمال کشور ایران و. . .
زندگی میکردند

محل سکونت گرجی ها در فریدونشهر
و فریدن اصفهان است
طوایف بختیاری مانند طایفه روا جهانگیری و طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از ایل منجزی
از قدیم در این دو شهر زندگی می کردند



گرج=گر جستانی ؛ به جانب آذربایجان فرستاد و از آن قلاع ملاحده و روم و گرج و ارمن و لور و کرد همچنین. ( جامعالتواریخ رشیدی ) .


من یک گرجی هستم ولی به زبان گرجی
تکلم نمی کنیم
سرگذشت گرجی های ایران

در زمان صفوی با حمله الله وردی خان
فرمانده لشگر صفوی
و تسخیر گرجستان

اولین گروه گرجستانی ها را به عباس آباد
اصفهان کوچ دادند
بعد از مدتی آنها را به شهر جدید
نجف آباد کوچ دادند

و در آخر به دو روستای آخوره بالا و
آخوره پایین شهر فریدن بختیاری
کوچ دادند
و امروزه این دو روستا
شهر فریدونشهر را تشکیل دادند
در آخوره بالا گرجی ها ساکن هستند
و در آخوره پایین لر بختیاری ساکن هستند

زبان میانجی بین گرجی ها و بختیاری ها

تا چند سال گذشته، لری بختیاری بود
و با شهر شدن این منطقه
زبان فارسی جای آن را گرفت

تمام رسم و رسومات گرجی های فریدونشهر
از ایل لر بختیاری سرچشمه می گرفت
به طوری که به گرجی ها
گرجی بختیاری و به ارمنی ها

ارمنی بختیاری می گفتند

لباس اکثر گرجی ها و ارامنه
لباس مردان و زنان لر بختیاری بود
و در عکس های قدیمی کاملا دیده
می شود


در زمانی که گرجی ها در حکومت عثمانی
و شوروی وضع زندگی خوبی نداشتند
ما در بین قوم لر بختیاری
زندگی خوبی شروع کردیم

دین امروزی ما به دلیل روابط تاریخی با ایل
لر بختیاری
دین اسلام است


گرگین میلاد جد مردم گرجستان آریایی
زبان ترکی با هجوم قوم مغول در گرجستان
رایج شد

من گرجی هستم. از روستای داشکسن بخش فریدن. افتخاره ما اینه که تونستیم قریب به چهار صد سال زبان مادری خودمون رو حفظ کنیم این برای اهالی گرجستان خیلی عجیب و تحسین بر انگیزه. با احترام به قوم بختیاری هر چند گرجی ها و لرها کنار هم زندگی کردند ولی کاملا از نظر نژاد با هم فرق دارند این رو حتی با یک نگاه ساده از به صورت و سیرتشون میشه فهمید. დიდი მადლობა

گرجیهای ایران اکثرا در زمان صفویه به ایران کوچ داده شدند در حدود چهار صد و پنجاه هزار نفر در زمان صفویه به هیران کوچ داده شدند و به خاطر روحیه جنگاوری و رشادت همواره زبده ترین سربازان و فرماندهان ارتش ایران بودند. گرجیها در آذربایجان شمال ایران اصفهان خراسان در لار و شیراز و کلا در استان فارس کرمان و خوزستان پخش شدن که بسیاری از انها در طی چهار صد سال در ایلات ایران و مردم ایران امبخته شدن بخصوص گرجیان ساکن در اقلید و اسپاس در ایل قشقایی که در اصل از تبار مغولها هستند امیخته شدند. گرجیها همواره به زیبایی رشادت و دلیری و سخاوت مشهور بوده اند . سفرنامه پیترو دلاواله . ژان شاردن. سقوط شاه سلطان حسین نوشته لارنس لکهارت و تاریخ مغول در ایران بارتولد اشپولر مطالعه کنید

پرویز خان ساکی معروف به
پرویز خان گرجی ایل جد طایفه سرچرم ایل ساکی قوم لر آریایی

گرجی ایل ( یک مقام نظامی است )

یکی از بزرگان ایل ساکی در لشکرکشی صفوی به گرجستان شرکت کردند ولی در گرجستان ساکن شدند





مبداء تاریخی بروز وجود حیات گرجی ها از دوره اشکانیان وقبل ازآن است وآنها ازآن تاریخ تاکنون حتی گویش الفبای اشکانی را البته با تغییرات در رسم الخط الفبایی حفظ نموده اند وسند حرف اینکه تمدن گرجی ها به عهد اشکانیان وقبل از آن باز می گردد مستندات تاریخی قدیمی ونه تاریخ تحریف شده فعلی است وسند دوم آنکه با زبان گرجی می توان قسمت اعظمی از اسناد مبهم ومجهول وناشناس تاریخ باستانی ایران را کشف وروشن نمودولی اراده ای برای این کار وجود ندارد وآثارباستانی ایران نامکشوف ومبهم برای همیشه خواهد ماند وبا تغییرات فزاینده زبانها، کشف حقایق تاریخی به یک آرزوی ابدی مبدل می شود

وقتی برخی اقوام قرارداد مستند وتاریخی ترکمنچای وگلستان بین ایران وروسیه را دروغ محض تاریخی می دانند وبدیهیات را اکاذیب تلقی می کنند چگونه باید به این اقوام فهماند که گرجی ها قوم باستانی چندهزارسال قبل از میلاد هستند و فقط گناه آنها این بوده که عده ای ازآنها تحت عنوان آریایی ها که نام مقدس تمام اقوام مختلف ایرانی است از ایران به اقصا نقاط عالم وازجمله حاشیه دریای سیاه کوچ نمودند وکوچ کردن که جنایت نیست ولی به خاطر کوچ دهها بار مورد حمله نظامی قرارگرفتند وقضاوت با غرض ورزی هرگز قابل جمع نیست

تا زمانی که گرجی ها درعهد باستان درایران بودند مساحت ایران نیمی از کره زمین را داشت ولی با کوچ گرجی ها ازایران ، ایران سرزمین های زیادی را ازدست داد به نوعی از زمانی که زبان فارسی درایران گسترش یافت دامنه راحت حرف زدن بیشترشد ومتعاقب آن اختلافات عمیق ترگشت وزبان بازبودن مردم، هرکشوری را به خطرها نزدیک می سازد فقط اینکه هرجا قومگرایی داغ شود شکستها محکم تر می شود وتمام سلاحهای مدرن می پوسند ولی آثار تفرقه افکنی باقی الظالمات وعاقبت تفرقه افکنان تا قیامت می ماند.

زبان گُرجی پایه و مادر زبانهای هندی و ایرانی واروپایی وحتی آمریکای جنوبی است وسنداین حرف گنجینه لغوی عظیمی است که این زبان داردزیرا یکی از راههای انتقال وصدورتمدن ایران باستان به سایر مردم دنیا گسترش لغتنامه گرجی ( پارت قدیم ) در جهان است لذا امروز لغات گرجی در زبانهای آذری، فارسی، کُردی و عربی و غیره با تغییرات ساختاری به وفور یافت می شود بعبارتی تمدن گرجی ها ماقبل کوچ اعراب به ایران است وحتی لغات زیادی از زبان گرجی درقرآن وجود دارد که این لغات فقط با زبان گرجی قابلیت ترجمه صحیح را دارد ونه با فرهنگ لغات عربی و لی درک حقیقت برای خیلی ها قابل تحمل نیست.

کلمه گُرجی ازچهار حرف که نماد ۴ کلمه است تشکیل یافته ( ( گ ) ) به معنی گُل ( ( ر ) ) به معنی رو ( چهره ) و ( ( ج ) ) به معنی جوان ( شاداب ) و ( ( ی ) ) به معنی یای نسبت است که تفسیرآن ( ( است ) ) می شودبنابراین گُرجی یعنی فردی که نشاط وشادابی او برچهره اش چون چهره گُل یک جوان آشکار است وطراوت چهره گرجی های قدیمی درتمام شعر شاعران قدیم وتاریخ ایران یک سند انکارناپذیر است گرچه شاید شرایط امروز تغییر کرده باشد وآن طراوتها دیگر کمرنگ شده باشد.

درباره قوم گرجی آنچه صاحب نظران تاکنون بیان فرموده اند فقط نقد تاریخ معاصراست ولی آنچه هزاران سال نسل به نسل ازتاریخ گرجی هاتا به امروز منتقل شده این است که گرجی ها ساکن قدیمی فلات ایران بوده اند وبعدها به گرجستان کوچ کرده اندوطبق کشفیاتی که ازفرهنگ آنها حاصل می شود آنها درعهد باستان پیرو ادیان زرتشتی بودند وبعد ازکوچ به گرجستان تحت تاثیر یونان قرارگرفتند وبه مذهب مسیحی گرایش یافتند و هیچ دلیل متقن تاریخی وجود ندارد که اثبات کند گرجی ها درعهد باستان بت پرست بودند واینهمه قضاوتهای غلط بخاطر آنست که ایرانیان به فرهنگ وتمدن گرجی ها یک درصد هم اشراف وتسلط ندارند و فقط با حدس وگمان قضایا را پیگیری می کنند

‎قلعه باستانی گذرگاه ممیسینی گرجستان ( قفقاز ) .
‎در کتاب شهرهای ساسانی اکرم بهرامی اشاره شده که باب ممسنی را انوشیروان بنانهاد و همچنین دژ دربند چول ( شول ) را محکم ساخت. هرچند که به نام خسروانوشیروان اشاره شده ولی این دژها معمولا از روزگار هخامنشی برپاشده بودند و این همان ناحیه اییست که در تاریخ ایران نام آلبانیان قفقاز دارد و همیشه در فرماندهی دودمان های شاهی ایران بوده است از جمله آرته بازان فرزند ارشد داریوش شاه.
‎باب ممسنی که امروزه به نام گذرگاه ممیسینی مشهور است براساس نوشته های شهرهای ساسانی و متون دیگر که به خاندان های ایرانی قفقاز اشاره کرده اند دولت های مرزی از خاندان های شاهی ایران بوده است.

‎منوچهر خان معتمد الدوله گرجی که ولی خان ممسنی و محمدتقی خان بختیاری را سرکوب کرد بر اساس کتاب تذکره معتمدی از طایفه ممکان گرجستان بوده که طایفه مماکانیان در دوره حکومت شاخه اشکانی ارمنستان و گرجستان فرماندهی سپاه را به عهده داشتند. سیروس ایزدی در کتاب کردها ممیکانیان و ممسنی ها را هم ریشه پنداشته است.
همه رزم جویان ممسن تبار بمانند در صفحه روزگار.

رعایت حق همسایه طبق روایات ازهر اموردیگری دراولویت است و هر شهر وآبادی بطور معروف یا اصالتی دارای اقوام متفاوتی ومختلفی است وعقل وشرع وانسانیت و وجدان آدمیزاد حکم می کند که انسان تمام اقوام شهر وآبادی خودش را صدچندان محترم بشماردبه این دلیل که هرفردی که دریک شهر وآبادی مهاجرت می نماید یا ازقبل ساکن بوده این رفتارش چه بخواهد وچه نخواهد ثابت می نماید که مردم آنجا را دوست دارد وعاشق آنهاست وبه آنها افتخار می ورزد وآنها را تایید می نماید بنابراین بومیان یک شهر یا آبادی باید این فرصت احترام اقوام دیگر را بطور عمیق درک نمایندوبدانند جواب سلام ، علیک است وهیچ شمعی پروانه های اطرافش را از نورش محروم نمی کند واقوام غریبه دریک شهر ملحق شدگان مردم آن شهرند نتیجه آنکه مردم یک شهر همدیگر راباید تن وجان وعضو وخانواده خود بدانند وکسی که به یک شهری پیوسته نباید او را غریبه قلمداد نمودبلکه او عاشق شماست واگر نبود شهرشما را برای سکونت انتخاب نمی نمود وهمین یک جمله را اگر کسی درک نمایدمی بیندکه مردم هرشهری عین برادر وخواهر باهم مثبت اندیش ومحترم می شوند و همه باهم رشد می نمایند ومطمئناً رزق کسی را کس دیگر نمی خورد وهمه باهم زندگی پرازصلح وصفا خواهند داشت.

در فریدونشهر اصفهان چندین طایفه وفامیل هستند که به زبان گرجی مسلطند ولی اصالت گرجی ندارند مانند حسامی، انوری، مقدسی ، جدیدی، هاشمی، برزگر، حسینی ، میکلانی، باتوانی و. . . واینکه گرجیها همه چیز رامی خواهند به نفع خود مصادر ه کنند کارمنطقی نیست بعنوان مثال سه طایفه سادات حسینی وانوری ومقدسی ازطرف مادر گرجی هستند و طبق احکام علما نسل پدر اولیت اول است گرچه برخی ازآنان خود رابه جدمادری نزدیک کرده اند تاخود را به گرجیها نزدیکترنمایند ولی این کارشان بیشتر جنبه کسب محبوبیت نزد گرجیهاست.

تایید و درج نظرات مخاطبین بصورت اسامی فامیلهای بختیاری بی ربط دراین صفحه وتمجید از زنان گرجی درتابلو ترجمه زرشکی رنگ کلمه ( ( گرجی ) ) بی حرمتی آشکار به گرجیها ونقض حقوق اقلیتهاست . آیا این ترجمه را اگر به قوم خودتان نسبت دهند می پسندید؟ ناموس مردم خط قرمز همه است ودرترجمه کلمه گرجی نباید از زنان مطلبی درج گردد اینکارخلاف شرع وانسانیت است

به زبان رسمی مردم گرجستان ( ( گُرجی ) ) می گویند ولی به قومیت آنها ( ( گُرج ) ) و به کل قومیت آنها ( ( گُرج ها ) ) می گویند.

سلسله باگراتونی*بغدادی*در زمان صفوی
بر گرجستان حکومت می کرده
و دست نشانده ی دولت صفوی بود
این سلسله ایرانی اصل بوده



در ایل ساکی*بساکی*
لرستان
مادر یکی از خوانین گرجی بوده
بعد این خان به گرجی معروف شده
روستای گرجی درود


گرجی های تبعیدی در ایران هنوز به زبان گرجی صحبت می کنند


این در حالی است که ایل منجزی و ایل رستم ممسنی کاملا لری صحبت می کنند
و یک کلمه ی ترکی و عربی در زبان خود
به کار نمی برند


ایل شول یکی از ایل های قوم لر بود
که در لرستان. خوزستان. کهگیلویه.
فارس زندگی میکرد
ایل کر شولی در فارس زبان لری بختیاری جدا شده از ایل قشقایی

طایفه دره شولی*داره شولی*در ایل قشقایی
معنی داره به لری::نژاد
بیش از 50 تیره از ایل قشقایی از قوم لر
هستند مانند ( شول. لک. لک زندی. لک نیازی. چگنلو*چگنی* - زنگنه. احمد محمودی. آردکپان. مال احمدی. زیلایی. زیلابلو. طیبی. شبانکاره. لر. فیلی. فیلوند. گشتاسب. وند. وندا. جامه بزرگی. لشنی. صفی خانی. کوهوا. کرانی. . . . . .
****
طایفه بزرگ کوسه لر لک در ایل شاهسون بغدادی
طایفه آلوار کارون*الوار کارون. لر های کارون* در ایل شاهسون بغدادی

****
جمعیت ایل کیانرسی*کندل زی. کنرسی. گندل زی*چهارلنگ لر بختیاری بیش از
یک میلیون نفر است

گندل گیاهی است که در خوزستان و لرستان می روید برای رنگرزی

( ( طایفه گندزلو تبعیدی از خوزستان در زمان صفوی به ارومیه و بعد به خراسان
جمعیت ایل افشار*اوشار* در کشور 300 هزار نفر است ) )

معنی کلمه لری اوشار *اوشر* ::آبشار

افشار طایفه ایی از
ایل کیانرسی* گندل زی* بختیاری
بود که به دلیل زندگی کردن در کنار
آبشار های لرستان و شوشتر. کهگیلویه
این طایفه به اوشار معروف شد ) )

تاریخ دان ها به دلیل کوچ این طایفه از ارومیه به خراسان
مسکن این طایفه را آناتولی ترکیه می دانند )
تیره تک لو افشار
بکیشلو افشار
له راز افشار
پاپالو افشار
زنگلو
****
طایفه تکی بختیاروند
ایل بکش *بکیش*لر ممسنی
طایفه له دراز چهارلنگ
ایل پاپی *پاپا* لرستان
طایفه گندلی ایل دورکی
طایفه گندلی وند ایل عالی جمالی
طایفه زنگنه و کر زنگنه ایل چهارلنگ
***
یکی از سکونتگاه های ایل کیانرسی *گندلزی*بختیاری شهر دورک بود






کلمات دیگر: