گرجی
فارسی به انگلیسی
Georgian
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به گرج : ۱ - از قوم گرج گرجستانی . ۲ - زبان مردم گرجستان . ۳ - خط مردم گرجستان .
لغت نامه دهخدا
گرجی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه ٔ نو شهرستان شاهرود، واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری قلعه ٔ نو و 3هزارگزی راه شوسه ٔ شاهرود به گرگان . هوای آن معتدل و دارای 30 تن جمعیت است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، بنشن و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه فرعی به راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گرجی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد، واقع در 3هزارگزی شمال خاوری مشهد، کنار راه مشهد به اندرخ . هوای آن معتدل و دارای 198 تن سکنه است . آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زین گرجی طره برکشیده
شد روس چو طره سر بریده .
نظامی .
از خاص و خرجی و خون دل مسلمان و گرجی . (نفثةالمصدور از سبک شناسی بهار ج 3 ص 11).
زین گرجی طره برکشیده
شد روس چو طره سر بریده.
گرجی. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 20هزارگزی باختر الیگودرز و 6هزارگزی جنوب خاور شوسه ازنا به دورود. هوای آن معتدل و دارای 1032 تن جمعیت است. آب آنجا از قنات و چاه است. محصول آن غلات ، پنبه و چغندرمیباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
گرجی. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ارداک شهرستان مشهد، واقع در 3هزارگزی شمال خاوری مشهد، کنار راه مشهد به اندرخ. هوای آن معتدل و دارای 198 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرجی. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو و 3هزارگزی راه شوسه شاهرود به گرگان. هوای آن معتدل و دارای 30 تن جمعیت است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، بنشن و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی به راه شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
گرجی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 20هزارگزی باختر الیگودرز و 6هزارگزی جنوب خاور شوسه ٔ ازنا به دورود. هوای آن معتدل و دارای 1032 تن جمعیت است . آب آنجا از قنات و چاه است . محصول آن غلات ، پنبه و چغندرمیباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) زبان قوم گرج.
دانشنامه عمومی
گجنیوست.
صدخه
مردم گرجی: مردم بومی کشور گرجستان
زبان گرجی: زبان مردم گرجی
رقص گرجی: رقص فولکوریک مردم گرجی
خط گرجی: سیستم نوشتاری زبان گرجی
جمعیت روستای گرجی بر پایه نتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۹۶ نفر (۴۸ خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
از اقوام بزرگ قفقازی. ترکیبی است از اقوام هند و اروپایی، آسیای صغیر و قفقازی نظیر تائوخوها، تبالی ها، سرمت ها، کولخاها، لازها، موسونویک ها و موشکی ها، موسوم به کارتولابی، برگرفته از نام کارتلوس، خدای اساطیری و نیای افسانه ای گرجی ها؛ پیرو مسیحیت ارتدوکس یونانی و صاحب کلیسای مستقل و زبانی مخصوص به خود که تنها با زبان منفرد باسک های اسپانیا و فرانسه قابل مقایسه است. گرجی ها تا قرن ۵م فاقد خط مخصوص خود بودند و عمدتاً از خطوط ایرانی ـ آرامی و یونانی استفاده می کردند. خطوط گرجی و ارمنی، در اوایل قرن ۵م به تشویق کلیسای بیزانس و به همت کشیش ارمنی، مسروپ مقدس، و بر پایه آواهای همان زبان ها و نظام الفبایی یونانی ساخته شد. خط اولیۀ گرجی را خوتسوری (کتاب کلیسایی) می نامیدند. در قرن ۱۱م خط کنونی گرجی، مخدرولی (کتاب غیرروحانی، لائیک)، جایگزین خط قبلی شد. گرجی ها تا پیش از قرن ۴م بت پرست بودند و به دلیل مناسبات خود با ایرانیان و یونانیان، پاره ای از افکار و عقاید این اقوام را در آیین ها و آداب دینی خود پذیرفته بودند. اما در اوایل قرن ۴م به مسیحیت گرویدند و این مذهب به دست کنیزکی از مردم کاپادوکیه به نام نینو، از مقدسین مسیحیت ارتدوکس گرجی، در میان این مردم استقرار یافت. فرهنگ و هنر و ادبیات گرجی پس از رسمیت یافتن مسیحیت و پیدایش خط مخصوص آن ها، آشکار شد و رو به توسعه و تکامل نهاد. از نخستین متون ادبی زبان گرجی که پیش از مسیحیت نوشته شده، سنگ نوشته های دوزبانۀ ایرانی ـ یونانی«گور شاهزاده خانم سراپیتا» است (۱۵۰م). کتاب حماسی پلنگینه پوش نوشتۀ شوتا روستاولی در اوایل قرن ۱۲م، از بزرگ ترین آثار ادبی گرجیان به شمار می رود. بسیاری از مضامین و موضوعات ادب فارسی در ادبیات گرجی راه یافته و به داستانی بومی تبدیل شده است. شاهنامه فردوسی از همان آغاز با نام «رستمیانی» در میان گرجیان آوازه داشت. نویسندگان گرجی تا پیش از انقراض نهایی دولت بومی گرجستان، نسبتاً با بخشی از معارف زمانه آشنا بودند و برخی از آن دانش ها را به میان مردم گرجی انتقال دادند. گروهی از گرجی ها و بخشی از موطن آن ها از دورۀ اشکانی تابع دولت ایران بودند. واختانگ گورگسلانی (حک: ۴۴۶ـ۵۱۰م)، پادشاه و قهرمان ملی گرجستان، دولت قومی گرجیان را احیا کرد، اما پس از درگذشت او، خسرو انوشیروان ساسانی ناحیۀ ایبریا را دوباره به تصرف درآورد. گرجستان در ۳۳ـ۳۴ق/۶۵۴م به تصرف مسلمانان درآمد. از قرن ۳ق، حکومت گرجستان عملاً میان دو خاندان مسیحی و مسلمان بگراتی و بنی جعفر تقسیم شد. جعفر بن علی در ۲۹۹ق/۹۱۲م حاکم تفلیس شد و این حکومت تا ۵۱۶ق/۱۱۲۲م در خاندانش باقی بود. آشوت، از بگراتیان ارمنستان، در نیمۀ دوم قرن ۲ق/۸م به جنوب غربی گرجستان مهاجرت کرد و به خدمت امپراتوری روم درآمد. آدارناس چهارم، از بگراتیان گرجستان، در ۲۷۵ق/۸۸۸م با لقب شاه گرجیان به سلطنت ناحیۀ ایبریایی گرجستان نشست و فرزندان او یک قرن بر قسمت بزرگی از گرجستان تسلط یافتند. بزرگ ترین شاهان این سلسله، داود فرزند، گئورکی دوم، معروف به داود سازنده (حک: ۱۰۸۹ـ ۱۱۲۵م/۴۸۲ـ ۵۱۹ق)، و ملکه تامارا (حک: ۱۱۸۴ـ۱۲۱۳م/۵۸۰ـ۶۱۰ق) بودند. داود بر وسعت گرجستان افزود و سلسلۀ بنی جعفر را از حکومت تفلیس برانداخت و قسمتی از قلمرو سلاجقه را اشغال کرد. او از حامیان علم و هنر و ادبیات و تجارت بود و با اخراج گروهی از روحانیون فاسد و خلع ید از آن ها بر قدرت دولت خود افزود. در عهد ملکه تامارا، عظمت گرجستان به عالی ترین حد خود رسید و از بلاد چرکس تا آذربایجان و از گنجه تا ارزروم امتداد یافت. دولت کومننی طرابوزان با حمایت ملکه تامارا تأسیس شد و ناحیۀ شروان تحت حمایت دولت گرجستان قرار گرفت و حکومت خاندان گرجی آل بیشتکین در ارسباران و اهر تحکیم شد. جنگ های سلطان جلال الدین خوارزمشاه و پس از آن ورود مغولان به آذربایجان و قفقاز دولت بگراتی گرجستان را به مرز نابودی کشاند، اما حکام بگراتی به انحای مختلف در بعضی مناطق گرجستان باقی ماندند و در دورۀ صفویه اقتدار بیشتری یافتند. طهمورث بگراتی/تیموراز به فرمان نادرشاه افشار، حاکم ناحیۀ کاخت گرجستان شد (حک: ۱۱۵۷ـ ۱۱۷۵ق/۱۷۴۴ـ۱۷۶۲) و پس از او فرزندش، هراکلیوس دوم ( ـ۱۲۱۳ق/۱۷۹۸)، نواحی کارتیل و کاخت را متحد کرد و دولتی یک پارچه به وجود آورد. او برای مقابله با تجاوزهای لزگی ها در ۱۱۹۷ق/۱۷۹۳، قراردادی با ملکه کاترین دوم، امپراتریس روسیه، منعقد کرد و طبق آن تحت الحمایۀ دولت روسیه شد. آقامحمدخان قاجار در ۱۲۰۹ق/۱۷۹۵ هراکلیوس را شکست داد و پس از تصرف تفلیس مظالم فراوانی مرتکب شد. پس از مرگ هراکلیوس، الکساندر اول، امپراتور روسیه، به استناد قرارداد هراکلیوس و کاترین، کشور گرجستان را به اشغال خود درآورد (۱۲۱۶ق/۱۸۰۱) و دولت هزارسالۀ بگراتیان گرجستان را برانداخت. بسیاری از شاهزادگان گرجی ناگزیر به اطاعت دولت روسیه درآمدند و گروهی نیز به دولت ایران پیوستند. گرجی ها پس از انقلاب اکتبر و سقوط دولت تزاری (۱۹۱۷)، از دولت روسیه مستقل شدند، اما در ۱۹۲۱، دو تن از رهبران گرجی انقلاب اکتبر، یوسیف استالین و ارد جونیکیدزه با ارتش سرخ وارد گرجستان شدند و جمهوری شوروی را برپا کردند. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری گرجستان نیز مستقل شد. اغلب گرجیان در جمهوری گرجستان و جماعاتی از آنان نیز در دیگر نواحی شوروی سابق سکونت دارند. در دورۀ صفویه و اوایل دورۀ قاجاریه، گروه های کثیری از گرجیان به اصفهان و مازندران تبعید شدند که اعقاب آنان در شهرستان های فریدن، بهشهر، بابل، تهران و کوه های لاریجان سکونت دارند. نیز ← گرجستان
گویش مازنی
قوم گرجی از اقوام همسایه ی ایران و در ادوار گذشته خاک آنان ...
۱آبله گون ۲زندگی
پیشنهاد کاربران
او پس از فتح گرجستان به کاید گرجی مشهور شد
در شهر مصیری
نام اولین جد خود را کی گرجی می دانند
این طایفه خود را لر بختیاری می دانند
تیره های این طایفه
مصیری
شاه حسینی
هارونی
تاجی
خلیلی
عبدالهی
****
شجرنامه تیره آشتیانی و شاهمنصوری
ایل منجزی
شاه حسین بختیاروند
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
*طهماسب قلی. پیلتن*
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
*شامصیر. مصیر*
آقاسی خان بختیاروند
تاج الدین امیر قنبر بختیاروند
**
عالی ویسی خان بختیاروند
مهمد خان بختیاروند
*****
عبدالله خان بختیاروند پسر شاهمنصور
قاسم خان بختیاروند ایلخان
پسر شاه منصور خان
احمد خان بختیاروند پسر قاسم خان بختیاروند *جد طایفه تش مال احمدی
منجزی **
علی صالح خان بختیاروند ایلخان
*پسر یوسف خان پسر تمبرخان پسر
شاه منصور خان *
ملکشاه بختیاروند پسر شاه منصورخان
بختیاروند بانی دژ ملکان در اندیکا
جد تیره ملکشاه وند*مل شه وند، میشه وند*طایفه لملمی منجزی
****
در پی شکست شاه طهماسب صفوی از
عثمانی و پناه آوردن به کوه های لرستان
جهانگیر خان بختیاروند با سپاه بختیاری لشگر عثمانی را شکست داد
شاه صفوی نیروهای بختیاری را پسران
معجزه گر خواند
که در زبان لری بختیاری
کران منجزی
ایل منجزی بختیاروند
طایفه کران بختیاروند در فارسان
تیره کروکران بختیاروند در بخش منج لردگان
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی
طایفه خلیلی طهماسبی بختیاروند در بخش منج لردگان
طایفه جلیلی طهماسبی بختیاروند در بخش منج لردگان تیره ها
*ویسی. مصیری. ملکی. مقدم*
طایفه بویر منجی و بویر حسنی بختیاروند در بخش منج لردگان
طایفه ابوالحسنی منجزی
طایفه مال احمدی منجزی در بخش
مال خلیفه و فلارد و دره نامداری. رستم بیگ
طایفه عبدالهی بختیاروند در شهر هارونی
شهرکرد
طایفه مال احمدی منجزی در خوزستان
تیره مال احمدی منجزی در ایل قشقایی
در فارس
تیره زیلایی رستمی در طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی
تیره زیلایی رستمی در ایل قشقایی
معروف به پلنگ در فارس
تش ابوالحسنی در قشقایی و خمسه
تش کلبی در طایفه ترک لر کی قشقایی در هفتکل معروف به ابوالحسنی
روستای کلبی سوزه ابوالحسنی در
شهر ترکالکی گتوند محل سکونت
طایفه ابوالحسنی منجزی
ترکالکی::مسیر کوچ الکی*طایفه اولکی بختیاروند ساکن در گتوند*
تش شیخ ابوالحسنی در طایفه اورک ایذه
تیره شیخ در طایفه ابوالحسنی در اندیکا . مسجدسلیمان و شوشتر
هنوز در ایل منجزی به آقاسی خان
کاخداوردی می گویند *
الله وردی*
****
هفت پسر خلیل در طایفه خلیلی بیگیوند
به هفت کر بیگی معروف هستند
مهدی خان بختیاروند
شاه منصور خان بختیاروند
احمد خان بختیاروند
بلی خان بختیاروند
تاج الدین خان بختیاروند
اردشیر خان بختیاروند
سیاه منصور خان*خیرالدین*
تیره های اصلی
مهدی وند*مهدی پور*
آشتیانی*آتش بیگان*
بلیگیوند*بلیتیوند. بلی گی *
تاجدی وند
شیروند*شروند*
خیری وند*سیاه وند*
احمد وند
****تیره های فرعی
چهاربنیچه
تپایی
پدبنی
غریبی اردشیری
اسماعیل وند
صالح وند
امید وند
کوزری
تاجمیری بازفتی
تاجمیری جهانگیری
بیرگانی
بخشی
هارونی
رستمی
زیلایی
گیلاوند
****&&&&&&
شجرنامه طایفه رستم ممسنی
گی گرجی*رستم خان آقاسی *
امام قلی خان
حسین قلی خان
الله قلی رستم خان
امام قلی خان پسر الله وردی خان بختیاروند بیگلربیگی استان فارس بود
محل سکونت طایفه رستم
در استان فارس است
ارامنه ی بختیاری
غربت های بختیاری
گروزی*گروسی*
تمام ایلخان های ایل بختیاری در دوره
صفوی. افشار. زندیه از این ایل بودند
رستم بیگ بختیاروند پلنگ پدر شاه حسین خان بختیاروند در زمان شاه اسماعیل صفوی
رستم بیگ گروزی پسر شاه حسین خان بختیاروند در زمان شاه طهماسب صفوی
رستم بیگ آقاسی بختیاروند گروزی
در زمان شاه عباس صفوی
کیخسرو بیگ بختیاروند گرزی
( ( رستم بیگ گرجی.
رستم بیگ گرجی ساآکادز
. الله وردی خان قول لر آقاسی گرجی سپهسالار اوندیلادزه
کیخسرو بیگ گرجی
) )
ایل منجزی به دلیل استفاده از سلاح گرز در قدیم به این نام شهرت داشت
که برخی از تاریخدانان با استناد به
کلمه گرزی. بزرگان این ایل را گرجی معرفی کردند
معنی نام خاندان اوندیلادزه
( ( اوندیکالادزه. شهر اندیکا*اوندیکا*
مسجدسلیمان منطقه لادزه
::دز ملکان محل سکونت ایل منجزی
) (
معنی ساآکادز ::شاه آندیکا دز
خاندان باگراتیونی خسروانی حاکم بر گرجستان ایرانی اصل بود
*بغدادی *
نام برخی پادشاهان
داویت *داوود*
آشوت
واختانگ *بختیار *
لوراساب *لهراسب *
رستم بیگ آقاسی قوللر بختیاروند بعد از پی بردن به این قضیه دیگر در حمله به گرجستان شرکت نکرد
قوللر::قوی لر
:::::
طایفه آشتیانی خلیلی *آشتی. آشوت. آشترکی*خلیلی منجزی
شاهمنصور خان بختیاروند معروف به آشتی
تیرهای مستقل
آقاسی وند
شامصیر وند
ویسی
داویت
عالی کرم بخش
باقروند
کاظم وند
قلی وند
خسرو وند
قبادوند
امید وند
نجفقلی وند
شاهمراد وند
حیدروند
مهمدوند
قنبر وند
تاجمیر وند
تاجدی وند
شاهسوار
قیصر وند
زاهدی
شاسوند
بخشی
عبدالله وند
فاتح گرجستان
الله وردی خان از قوم بزرگ لر بودند
استان لری*لوری*در شمال کشور ارمنستان هم
مرز با گرجستان
شهر آلاوردی در استان لری ارمنستان
**
در جنوب ارمنستان منطقه کردستان سرخ وجود دارد محل سکونت قوم کرد و قوم لر
**
منطقه لکزی ( لگزی ) در جنوب داغستان محل
سکونت لر های لک
زندگی میکردند
و فریدن اصفهان است
طوایف بختیاری مانند طایفه روا جهانگیری و طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ از ایل منجزی
از قدیم در این دو شهر زندگی می کردند
تکلم نمی کنیم
سرگذشت گرجی های ایران
در زمان صفوی با حمله الله وردی خان
فرمانده لشگر صفوی
و تسخیر گرجستان
اولین گروه گرجستانی ها را به عباس آباد
اصفهان کوچ دادند
بعد از مدتی آنها را به شهر جدید
نجف آباد کوچ دادند
و در آخر به دو روستای آخوره بالا و
آخوره پایین شهر فریدن بختیاری
کوچ دادند
و امروزه این دو روستا
شهر فریدونشهر را تشکیل دادند
در آخوره بالا گرجی ها ساکن هستند
و در آخوره پایین لر بختیاری ساکن هستند
زبان میانجی بین گرجی ها و بختیاری ها
تا چند سال گذشته، لری بختیاری بود
و با شهر شدن این منطقه
زبان فارسی جای آن را گرفت
تمام رسم و رسومات گرجی های فریدونشهر
از ایل لر بختیاری سرچشمه می گرفت
به طوری که به گرجی ها
گرجی بختیاری و به ارمنی ها
ارمنی بختیاری می گفتند
لباس اکثر گرجی ها و ارامنه
لباس مردان و زنان لر بختیاری بود
و در عکس های قدیمی کاملا دیده
می شود
در زمانی که گرجی ها در حکومت عثمانی
و شوروی وضع زندگی خوبی نداشتند
ما در بین قوم لر بختیاری
زندگی خوبی شروع کردیم
دین امروزی ما به دلیل روابط تاریخی با ایل
لر بختیاری
دین اسلام است
زبان ترکی با هجوم قوم مغول در گرجستان
رایج شد
پرویز خان گرجی ایل جد طایفه سرچرم ایل ساکی قوم لر آریایی
گرجی ایل ( یک مقام نظامی است )
یکی از بزرگان ایل ساکی در لشکرکشی صفوی به گرجستان شرکت کردند ولی در گرجستان ساکن شدند
در کتاب شهرهای ساسانی اکرم بهرامی اشاره شده که باب ممسنی را انوشیروان بنانهاد و همچنین دژ دربند چول ( شول ) را محکم ساخت. هرچند که به نام خسروانوشیروان اشاره شده ولی این دژها معمولا از روزگار هخامنشی برپاشده بودند و این همان ناحیه اییست که در تاریخ ایران نام آلبانیان قفقاز دارد و همیشه در فرماندهی دودمان های شاهی ایران بوده است از جمله آرته بازان فرزند ارشد داریوش شاه.
باب ممسنی که امروزه به نام گذرگاه ممیسینی مشهور است براساس نوشته های شهرهای ساسانی و متون دیگر که به خاندان های ایرانی قفقاز اشاره کرده اند دولت های مرزی از خاندان های شاهی ایران بوده است.
منوچهر خان معتمد الدوله گرجی که ولی خان ممسنی و محمدتقی خان بختیاری را سرکوب کرد بر اساس کتاب تذکره معتمدی از طایفه ممکان گرجستان بوده که طایفه مماکانیان در دوره حکومت شاخه اشکانی ارمنستان و گرجستان فرماندهی سپاه را به عهده داشتند. سیروس ایزدی در کتاب کردها ممیکانیان و ممسنی ها را هم ریشه پنداشته است.
همه رزم جویان ممسن تبار بمانند در صفحه روزگار.
بر گرجستان حکومت می کرده
و دست نشانده ی دولت صفوی بود
این سلسله ایرانی اصل بوده
در ایل ساکی*بساکی*
لرستان
مادر یکی از خوانین گرجی بوده
بعد این خان به گرجی معروف شده
روستای گرجی درود
گرجی های تبعیدی در ایران هنوز به زبان گرجی صحبت می کنند
این در حالی است که ایل منجزی و ایل رستم ممسنی کاملا لری صحبت می کنند
و یک کلمه ی ترکی و عربی در زبان خود
به کار نمی برند
ایل شول یکی از ایل های قوم لر بود
که در لرستان. خوزستان. کهگیلویه.
فارس زندگی میکرد
ایل کر شولی در فارس زبان لری بختیاری جدا شده از ایل قشقایی
طایفه دره شولی*داره شولی*در ایل قشقایی
معنی داره به لری::نژاد
بیش از 50 تیره از ایل قشقایی از قوم لر
هستند مانند ( شول. لک. لک زندی. لک نیازی. چگنلو*چگنی* - زنگنه. احمد محمودی. آردکپان. مال احمدی. زیلایی. زیلابلو. طیبی. شبانکاره. لر. فیلی. فیلوند. گشتاسب. وند. وندا. جامه بزرگی. لشنی. صفی خانی. کوهوا. کرانی. . . . . .
****
طایفه بزرگ کوسه لر لک در ایل شاهسون بغدادی
طایفه آلوار کارون*الوار کارون. لر های کارون* در ایل شاهسون بغدادی
****
جمعیت ایل کیانرسی*کندل زی. کنرسی. گندل زی*چهارلنگ لر بختیاری بیش از
یک میلیون نفر است
گندل گیاهی است که در خوزستان و لرستان می روید برای رنگرزی
( ( طایفه گندزلو تبعیدی از خوزستان در زمان صفوی به ارومیه و بعد به خراسان
جمعیت ایل افشار*اوشار* در کشور 300 هزار نفر است ) )
معنی کلمه لری اوشار *اوشر* ::آبشار
افشار طایفه ایی از
ایل کیانرسی* گندل زی* بختیاری
بود که به دلیل زندگی کردن در کنار
آبشار های لرستان و شوشتر. کهگیلویه
این طایفه به اوشار معروف شد ) )
تاریخ دان ها به دلیل کوچ این طایفه از ارومیه به خراسان
مسکن این طایفه را آناتولی ترکیه می دانند )
تیره تک لو افشار
بکیشلو افشار
له راز افشار
پاپالو افشار
زنگلو
****
طایفه تکی بختیاروند
ایل بکش *بکیش*لر ممسنی
طایفه له دراز چهارلنگ
ایل پاپی *پاپا* لرستان
طایفه گندلی ایل دورکی
طایفه گندلی وند ایل عالی جمالی
طایفه زنگنه و کر زنگنه ایل چهارلنگ
***
یکی از سکونتگاه های ایل کیانرسی *گندلزی*بختیاری شهر دورک بود