کلمه جو
صفحه اصلی

ولایت فقیه

دانشنامه عمومی

حکومت و اداره جامعه اسلامی توسط فقیه جامع الشرایط


سرپرستی دین شناس.


ولایت فقیه نظریه ای در فقه شیعه است که نظام سیاسی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان می کند. نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شده است.
ولایت محدود فقیه از جمله حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح و مورد بحث بوده و در ارتباط نزدیک با نهاد مرجعیت است. اما در نظریهٔ ولایت سیاسی فقیه که بیش از همه توسط روح الله خمینی مطرح و تشریح شده، این ولایت اساس نظم سیاسی دورهٔ غیبت را تشکیل می دهد و فقیهان جانشین امام در اجرای سیاست ها و مسائل حکومتی و سایر امور مربوط به امام معصوم (به جز جهاد ابتدایی) محسوب می شوند.
در این عقیده، فقیه در فضیلت و شخصیّت دینی و اخلاقی و علمی همپای امام معصوم نیست. چراکه ولی فقیه، جدا از شخصیت حقوقی خویش، دارای شخصیت حقیقی نیز هست که از این نظر با دیگر مردم برابر است. ویژگی های ولی فقیه و حاکم اسلامی همانند عدالت، تقوا و پرهیزگاری او را از لغزیدن به ورطه استبداد و خودرأیی بازمی دارد.
آیت الله خمینی، و به پیروی از او آیت الله خامنه ای، همان ولایتی را که پیامبر و امام معصوم دارا هستند برای فقیه جامع الشرائط ثابت می داند و این عصاره نظریه «ولایت مطلقه فقیه» است؛ ولی آیت الله خوانساری، درست در نقطه مقابل نظریه «ولایت مطلقه فقیه»، هیچ ولایتی را برای فقیه، به غیر از مقام فتوا دادن، ثابت نمی داند، چه رسد به حکومت گری.

دانشنامه آزاد فارسی

اختیار تصرّف فقیه در امور؛ و در نظریۀ امام خمینی (ره) اختیار تصرّف فقیه در همۀ امور که از آن به ولایت مطلقۀ فقیه تعبیر شده است. در متون کهن فقهی، نیابت فقیه از امام معصوم (ع) مطرح بوده، و مثلاً پرداخت کردن زکات، خمس و دیگر واجبات مالی (به ویژه خمس) به فقیه، به نیابت از امام و یا دست کم از این نظر که او به مصارف آن ها داناتر است، طرفدارانی داشته است. البته برخی از فقیهان، ضمن تفکیک مفهوم نیابت از ولایت، پرداخت آن بخش از خمس، که مال امام معصوم (ع) است، به فقیهان را تنها از باب نیابت امام قبول داشتند. مانند میرزای قمی در جامع الشّتات که ضمن پذیرش نیابت فقیه، ولایت او را بر مال امام به گونه ای که بتواند در آن ها تصرف مالکانه کند، نپذیرفته است. محقق ثانی در جامع المقاصد نوشته است: «اصحاب ما اتفاق نظر دارند که فقیه عادل جامع الشرایط، در عصر غیبت، در همۀ اموری که نیابت پذیر است، نایب امامان هدایت (ع) به شمار می رود مگر عده ای که نیابت فقیه را در قتل و حدود استثنا کرده اند». او بدون توضیح دربارۀ تفاوت مفهومی میان واژۀ نیابت و ولایت، سعی کرد که با اعتضاد از نظریۀ پیشینیان در باب نیابت، نظریۀ ولایت مطلقۀ فقیه را مدلَّل سازد. گویا از نظر تاریخی، قدیمی ترین بحث دربارۀ ولایت فقیه، به شکل مبسوط و منسجم، در عوایدالایام ملااحمد نراقی (۱۱۸۵ـ۱۲۴۵ق) مطرح شده است. او و دو فقیه دیگر عهد قاجار، میرزای قمی و شیخ جعفر کاشف الغطا، گرچه در مقام عمل، فتحعلی شاه قاجار را تأیید می کردند، اما در نظر، به حکومت فقیهان در عصر غیبت امام زمان (عج) عقیده داشتند. در دورۀ مشروطه، میرزای نائینی را نیز باید ازجمله طرفداران ولایت فقیه بشماریم. در یک قرن اخیر غالباً بحث ولایت فقیه در باب تجارت مطرح شده که گویا این امر تبعیّتی از بحث تقریباً مبسوط شیخ انصاری در باب بیع در این باره بوده است. گفتنی است که دربارۀ ولایت فقیه در امر فتوا و قضاوت و یا ولایت وی در امور حسبی ظاهراً هیچ اختلافی بین فقیهان مطرح نبوده است. از فتوا، قضاوت و دیگر اموری که فقیه اختیار تصرف در آن ها را دارد، به عنوان «مناصب فقیه» نیز یاد می شود. نظریۀ ولایت فقیه قبل از امام خمینی(ره) به طور جدی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته بود. با امام خمینی (ره) و کتاب ولایت فقیه وی عقیده به دخالتِ روحانیت در امر سیاست و حکومت در قالب نظریۀ ولایت فقیه مطرح شد. آنچه قبلاً نوعی نظارت از سوی روحانیت در امر حکومت تلقی می شد، اینک به صورت حکومت مستقیم روحانیت درآمد. در آغاز، این نظریه صرفاً بر دو اصل مبتنی بود: ۱. طرح اصل وجود ولایت فقیه و اثبات آن؛ ۲. منصب ولایت فقیه نَصبی، و حاکمْ منصوب از جانب خداست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این نظریه گسترش، و رأی مردم در نصب ولی فقیه موضوعیت یافت. امام خمینی (ره) در واپسین سال های عمر خود نظریۀ ولایت مطلقۀ فقیه را مطرح کرد. در تجدیدنظر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چنین آمده است: «ولایت امر و امامت امت برعهدۀ فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبّر است». ازجمله اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی است: تعیین سیاست های کلی نظام، فرماندهی کل نیروهای مسلح، نصب و عزل فقهای شورای نگهبان و عالی ترین مقام قوۀ قضائیه، امضای حکم ریاست جمهوری و عزل او، و نیز کلاً حل معضلات نظام.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بنابر ادله و شواهد دینی، تشکیل حکومت اسلامی یعنی حکومتی که بر مبنای احکام خداوندی باشد لازم است؛ در رأس این حکومت باید کسی قرار بگیرد که در فهم احکام الهی صاحب نظر و متخصص بوده و دارای امتیازاتی باشد که بتواند مشکلات جامعه را حل و فصل کند؛ به این انسان ولی فقیه می گویند و این یعنی ولایت فقیه.
سرپرستی فقیه جامع الشرائط در عصر غیبت را ولایت فقه می گویند.در عصر غیبت کبری که مردم از نعمت حضور امام معصوم (علیه السلام)در جامعه انسانی و راهبری او در عرصه های گوناگون همانند معرفت، حکومت و قضاوت محروم اند، فقیه عادل دارای شرایط فتوا بر آنان ولایت دارد. (امامت؛ اجتهاد؛ غیبت کبری) ولایت فقیه، در حقیقت نیابت عام از امام معصوم (علیه السلام)است و به معنای سرپرستی امور شیعیان در عصر غیبت کبری است.
ضرورت ولایت فقیه
این بدان سبب است که حضور کامل دین در جامعه انسانی در گرو برپایی حکومت اسلامی است. ضرورت وجود حکومت اسلامی محدود به عصر پیامبر (صلی الله علیه وآْله) یا روزگار حضور امام معصوم (علیه السلام)نیست.
سند روایی ولایت فقیه
پشتوانه روایی ولایت فقیه، مقبوله عمر بن حنظله است. بنابراین روایت، فقیه دارای صلاحیّت را امامان معصوم (علیه السلام)به نیابت نصب کرده اند و این نیابت به گونه عامّ است.
اختیارات فقیه
...

پیشنهاد کاربران

حاکمیت یک مجتهد عادل و شجاع

سرپرستی دانشمند

سرپرستی دانشمند، رهبری دانشمند
رهبری آنکه به احکام شرع عالم است
سرپرستی آنکه به احکام شرع عالم است


کلمات دیگر: