مترادف وصایت : سرپرستی، قیمومت، کفالت، ولایت، سفارش، وصیت
وصایت
مترادف وصایت : سرپرستی، قیمومت، کفالت، ولایت، سفارش، وصیت
فارسی به انگلیسی
executorship
administration
فارسی به عربی
ادارة
مترادف و متضاد
سفارش، وصیت
اجرا، حکومت، سیاست، وصایت، ادارهء کل، الغاء، تصفیه، فرم اداری
سرپرستی، قیمومت، کفالت، ولایت
۱. سرپرستی، قیمومت، کفالت، ولایت
۲. سفارش، وصیت
فرهنگ فارسی
وصیت، پند، اندر ، سفارش
(اسم ) عمل وصی کردن : ویک نفس بمنزل. وصایت است . ۲ - نصیحت . ۳ - وصیت سفارش .
(اسم ) عمل وصی کردن : ویک نفس بمنزل. وصایت است . ۲ - نصیحت . ۳ - وصیت سفارش .
فرهنگ معین
(وَ یا وِ یَ ) [ ع . وصایة ] (اِ. ) پند، نصیحت .
لغت نامه دهخدا
وصایت. [ وَ / وِ ی َ ] ( ع اِ ) وصایة. پند و اندرز و نصیحت. || فرموده و فرمان و وصیت. ( ناظم الاطباء ) : در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را میگفت. ( کلیله و دمنه ). در مواسات و مراعات اوقاف اقوات او وصایت فرمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
- وصایت کردن ؛ وصیت کردن. ( ناظم الاطباء ).
وصایة. [ وَ / وِ ی َ ] ( ع اِ ) اندرز. ( منتهی الارب ). وصیت. ( اقرب الموارد ). || شاخ خرما که بدان پشتواره بندند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، وَصا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص )وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن. ( ناظم الاطباء ).
وصایة. [ وُ ی َ ] ( ع اِمص ) اسم است وصیت را. ( منتهی الارب ). وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وصیت شود.
- وصایت کردن ؛ وصیت کردن. ( ناظم الاطباء ).
وصایة. [ وَ / وِ ی َ ] ( ع اِ ) اندرز. ( منتهی الارب ). وصیت. ( اقرب الموارد ). || شاخ خرما که بدان پشتواره بندند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، وَصا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص )وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن. ( ناظم الاطباء ).
وصایة. [ وُ ی َ ] ( ع اِمص ) اسم است وصیت را. ( منتهی الارب ). وصی گردانیدگی و عمل وصی گردانیدن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وصیت شود.
وصایت . [ وَ / وِ ی َ ] (ع اِ) وصایة. پند و اندرز و نصیحت . || فرموده و فرمان و وصیت . (ناظم الاطباء) : در اثنای وصایت پسر خویش مهدی را میگفت . (کلیله و دمنه ). در مواسات و مراعات اوقاف اقوات او وصایت فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- وصایت کردن ؛ وصیت کردن . (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
عملی که شخص به واسطۀ آن برای انجام اموری پس از مرگش سفارش می کند.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] وصایت به معنای تعیین جانشین از سوی پیامبر یا امام (علیه السلام) می باشد.
«وصایت» در لغت، سفارش کردن است.
معنای اصطلاحی وصایت
این واژه اصطلاحی کلامی و فقهی است.
← در فقه
اینکه انسان، کسی را برای حفظ آنچه از خویش بر جای می گذارد، به وصایت تعیین کند، مقبول عقل و فطرت انسانی است و همه شریعت ها و دین ها آن را پسندیده اند.شریعت اسلام نیز برای وصایت حدود و قوانینی مشخّص برنهاده است.
وصایت پیامبران پیشین
...
«وصایت» در لغت، سفارش کردن است.
معنای اصطلاحی وصایت
این واژه اصطلاحی کلامی و فقهی است.
← در فقه
اینکه انسان، کسی را برای حفظ آنچه از خویش بر جای می گذارد، به وصایت تعیین کند، مقبول عقل و فطرت انسانی است و همه شریعت ها و دین ها آن را پسندیده اند.شریعت اسلام نیز برای وصایت حدود و قوانینی مشخّص برنهاده است.
وصایت پیامبران پیشین
...
wikifeqh: وصایت
کلمات دیگر: