۱ - ( مصدر ) قصاص گرفتن . ۲ - قصاص خواستن . ۳ - قصه گفتن روایت کردن .
اقتصاص
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . )۱ - قصاص کردن . ۲ - قصه گفتن .
لغت نامه دهخدا
اقتصاص. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بر پی کسی رفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). از پی فراشدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || قصاص دادن خواستن. || در پی قصاص شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || قصاص گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قصاص بستدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || روایت کردن سخن را بر روش آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). روایت کردن سخن بر وجه. ( تاج المصادر بیهقی ). قصه گفتن. ( آنندراج ). || ( اصطلاح منطق ) ایراد قصه ای بود که چه رفته است و چه بوده است و خاص بود بمشاجرات و منافرات ، چه قصه یا مشتمل بر امری ماضی بود، و خواهند که آنرا به عدل و جور نسبت دهند. و یا مشتمل بر امری حاضر بود و خواهندکه آنرا بحسن و قبح نسبت دهند. و در مشاورت چون دلالت بر مصلحتی به مستقبل بود، اقتصاص صورت نبندد و اقتصاص متعذر باید که بطریق تلطف بود، و آمیخته به خلقیات. و بعد از اقتصاص ایراد بیان باید کرد تا اقناع حاصل آید و آن تصدیق حاکم بود. ( اساس الاقتباس ص 580 ).
فرهنگ عمید
۱. قصاص گرفتن.
۲. قصاص خواستن.
۳. قصه گفتن، روایت کردن.
۲. قصاص خواستن.
۳. قصه گفتن، روایت کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اقتصاص (ابهام زدایی). واژه اقتصاص ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اقتصاص (علوم قرآنی)، اخذ مضمون آیه ای در آیه دیگر• اقتصاص (منطق)، ایراد جریان واقع شده در سابق و یا در حال وقوع در زمان حال
...
...
wikifeqh: اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای شرحی کوتاه (بیشتر در قالب داستان) از وقایع گذشته و حال در ابتدای خطابه است.
از توابع خطابه، نظم و ترتیب گفتارهای خطابی است. نظم و ترتیب سخنان خطابی به این است که آن گفته ها دارای تصدیر، بیان مقصود، اقتصاص و خاتمه باشد.
توضیح اصطلاح
اقتصاص عبارت از این است که در اثبات و تایید مطلوب، شرح کوتاهی از جریانی که در سابق واقع شده و یا اکنون در حال وقوع است بیان شود که می تواند در قالب داستان ذکر شود. ذکر داستان از بهترین چیزهایی است که به قانع کردن شنونده کمک می کند و مقصود گوینده را به اذهان نزدیک می کند، حتی نزد عامه، ذکر داستان از قوی ترین شیوه هاست.
راز اقتصاص
راز مطلب این است که انسان دوست دارد مطالب را به صورت داستان بشنود و از آن لذت ببرد. این اشتیاق یا برای سیر کردن تمایل فطری به کسب اطلاع و آگاهی است و یا برای ارضای غرایز دیگر، و بی گمان ذکر داستان به عنوان یک تجربه موفق، دلیل و شاهد گویایی برای ادای مقصود است. بعد از ذکر اقتصاص، خطیب یا نویسنده شروع می کند به بحث در اصل مطلب تا شنوندگان را خرسند کند. خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: «و اما اقتصاص، رسم و نشان تصدیق باشد و آن، ایراد قصه بود که چه رفته است و چه بوده است و خاص بود به مشاجرات و منافرات».
مستندات مقاله
...
از توابع خطابه، نظم و ترتیب گفتارهای خطابی است. نظم و ترتیب سخنان خطابی به این است که آن گفته ها دارای تصدیر، بیان مقصود، اقتصاص و خاتمه باشد.
توضیح اصطلاح
اقتصاص عبارت از این است که در اثبات و تایید مطلوب، شرح کوتاهی از جریانی که در سابق واقع شده و یا اکنون در حال وقوع است بیان شود که می تواند در قالب داستان ذکر شود. ذکر داستان از بهترین چیزهایی است که به قانع کردن شنونده کمک می کند و مقصود گوینده را به اذهان نزدیک می کند، حتی نزد عامه، ذکر داستان از قوی ترین شیوه هاست.
راز اقتصاص
راز مطلب این است که انسان دوست دارد مطالب را به صورت داستان بشنود و از آن لذت ببرد. این اشتیاق یا برای سیر کردن تمایل فطری به کسب اطلاع و آگاهی است و یا برای ارضای غرایز دیگر، و بی گمان ذکر داستان به عنوان یک تجربه موفق، دلیل و شاهد گویایی برای ادای مقصود است. بعد از ذکر اقتصاص، خطیب یا نویسنده شروع می کند به بحث در اصل مطلب تا شنوندگان را خرسند کند. خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: «و اما اقتصاص، رسم و نشان تصدیق باشد و آن، ایراد قصه بود که چه رفته است و چه بوده است و خاص بود به مشاجرات و منافرات».
مستندات مقاله
...
wikifeqh: اقتصاص_(منطق)
کلمات دیگر: