کلمه جو
صفحه اصلی

خواجه نصیرالدین طوسی

لغت نامه دهخدا

خواجه نصیرالدین طوسی . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ن َ رُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) رجوع به نصیرالدین بن محمدبن محمدبن الحسن الطوسی شود : و در آن وقت مولانا سعید خواجه نصیرالدین طوسی که اکمل و اعقل عالم بود و جماعت اطباء روزگار رئیس الدوله و فرزندان ایشان . (جامع رشیدی ).


دانشنامه عمومی

ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن توسی مشهور به خواجه نصیرالدین (زادهٔ شنبه ۵ اسفند ۵۷۹ در توس - درگذشتهٔ دوشنبه ۱۱ تیر ۶۵۳ در بغداد) شاعر، همه چیزدان، فیلسوف، متکلم، فقیه، ستاره شناس، اندیشمند، ریاضیدان، منجم، پزشک و معمار ایرانی قرن هفتم قمری است. کنیه اش «ابوجعفر» و به القابی چون «نصیرالدین»، «محقق طوسی»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت دارد.
جمال الدین حسن بن یوسف مطهر حلی (علامه حلی، درگذشته ۷۲۶ ه‍.ق) او از دانشوران بزرگ شیعه بود که آثار گران سنگی از خود به جای نهاد. وی شرح هایی نیز بر کتاب های خواجه نگاشت.
کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (ابن میثم بحرانی، درگذشته ۶۷۹ یا ۶۹۹ ه‍.ق) او حکیم، ریاضیدان، متکلم و فقیه بود و عالمان بزرگی از محضرش استفاده کردند. وی گرچه در رشته حکمت زانوی ادب و شاگردی در مقابل خواجه بر زمین زد، از آن سو خواجه از درس فقه وی بهره مند شد. این محقق بحرینی شرح مفصلی بر نهج البلاغه نوشته که به شرح نهج البلاغه ابن میثم معروف است.
محمود بن مسعود بن مصلح کازرونی (قطب الدین شیرازی، درگذشته ۷۱۰ ه‍.ق) او از شاگردان ممتاز خواجه است وی در چهارده سالگی به جای پدر نشست و در بیمارستان به طبابت پرداخت. سپس به شهرهای مختلفی سفر کرد و علم هیئت و اشارات ابوعلی را از محضر خواجه نصیر فرا گرفت. قطب الدین کتاب هایی در شرح قانون ابن سینا و در تفسیر قرآن نوشته است.
کمال الدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی (ابن فوطی، درگذشته ۷۲۳ ه‍.ق) او مذهب حنبلی داشت و معروف به ابن الفُوَطی بود. این دانشمند مدت زیادی در محضر خواجه علم آموخته است. وی از تاریخ نویسان معروف سده هفتم است و کتابهای معجم الآداب، الحوادث الجامعه و تلخیص معجم الالقاب از آثار اوست.
سید رکن الدین استرآبادی (متوفی ۷۱۵ ه‍.ق) از شاگردان و همراهان خاص خواجه بوده و شرح هایی بر کتابهای استاد خویش نوشته و علاوه بر تواضع و بردباری، از احترامی افزون برخوردار بوده است. وی در تبریز به خاک سپرده شده است.
وی سنت فلسفه مشایی را که پس از ابن سینا در ایران رو به افول گذاشته بود، بار دیگر احیا کرد. وی مجموعه آرا و دیدگاه های کلامی شیعه را در کتاب تجرید الاعتقاد گرد آورد.
او رصدخانه مراغه را ساخت و در کنار آن کتابخانه ای بوجود آورد که نزدیک به چهل هزار جلد کتاب در آن بوده است. او با پرورش شاگردانی (همچون قطب الدین شیرازی) و گردآوری دانشمندان ایرانی عامل انتقال تمدن و دانش های ایران پیش از مغول به آیندگان شد.
وی یکی از گسترش دهندگان علم مثلثات است که در سده ۱۶ میلادی کتاب های مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه گردید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] محمد بن محمد بن حسن معروف به خواجه نصیر الدین طوسی در صبحگاه یازدهم جمادی الاول سال ۵۹۷ ق، به هنگام طلوع آفتاب در طوس پا به عرصه وجود نهاد. پدر با تفأل به قرآن کریم نوزاد را که سومین فرزندش بود «محمد» نامید. او بعدها کنیه اش «ابوجعفر» گشته، به القابی چون «نصرالدین»، «محقق طوسی»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت یافت.
پدرش شیخ وجیه الدین که از علماء شهر قم بود، به همراه خانواده به شوق زیارت امام رضا (علیه السّلام)، به مشهد عزیمت نمود و پس از زیارت در هنگام بازگشت به وطن به علت بیماری همسرش در یکی از محله های شهر طوس ساکن شد و خواجه نصیر، در همان شهر متولد شد. ایام کودکی و نوجوانی محمد در شهر طوس سپری شد.ایام کودکی و نوجوانی محمد در شهر طوس سپری شد. وی در این ایام پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و فارسی، معانی و بیان و حدیث را نزد پدر خویش آموخت.مادرش نیز وی را در خواندن قرآن و متون فارسی کمک می کرد. پس از آن به توصیه پدر، نزد دایی اش «نورالدین علی بن محمد شیعی» که از دانشمندان نامور در ریاضیات، حکمت و منطق بود، به فراگیری آن علوم پرداخت.عطش علمی محمد در نزد دایی اش چندان برطرف نشد و بدین سبب با راهنمایی پدر در محضر «کمال الدین محمد حاسب» که از دانشوران نامی در ریاضیات بود، به تحصیل پرداخت اما هنوز چند ماهی نگذشته بود که استاد قصد سفر کرد و آورده اند که وی به پدر او چنین گفت: من آنچه می دانستم به او (خواجه نصیر) آموختم و اکنون سؤال هایی می کند که گاه پاسخش را نمی دانم!پس از چندی آن نوجوان سعادتمند از فیض وجود استاد بی بهره شده بود دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» که تبحر ویژه ای در علوم رجال، درایه و حدیث داشت، به طوس آمد و محمد که هر لحظه، عطش علمی اش افزون می گردید در نزد او به کسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونه ای که به او توصیه کرد تا به منظور استفاده های علمی بیشتر به نیشابور مهاجرت کند.او در شهر طوس و به دست استادش «نصیر الدین عبدالله بن حمزه» لباس مقدس عالمان دین را بر تن کرد و از آن پس به لقب «نصیرالدین» از سوی استاد افتخاری جاویدان یافت.وی در این ایام پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و فارسی، معانی و بیان و حدیث را نزد پدر آموخت. پس از آن به توصیه پدر نزد دایی خود "نورالدین علی بن محمد شیعی" که از دانشمندان به نام در ریاضیات، حکمت و منطق بود به فراگیری آن علوم پرداخت. سپس به نیشابور مهاجرت کرد و از محضر اساتید بزرگی مثل "فرید الدین داماد نیشابوری"، "اشارات بوعلی" و از "قطب الدین مصری"، «قانون ابن سینا» را فرا گرفت. وی علاوه بر کتاب های فوق از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» نیز بهره مند شد. خواجه نصیر پس از کسب علوم مختلف در خراسان به دیار ری شتافت و پس از آنجا به قم سپس به اصفهان و از آنجا به عراق رفت. او فقه را از محضر "معین الدین سالم مصری" از شاگردان "ابن ادریس حلی" و "ابن زهره حلبی" فرا گرفت و در سال ۶۱۹ قمری از استاد خود اجازه نقل روایت دریافت کرد. او همچنین مدتی در محضر "علامه حلی" فقه آموخت. "کمال الدین موصلی" ساکن شهر موصل دیگر دانشمندی بود که علم نجوم و ریاضی را به خواجه آموخت. خواجه پس از سالها کسب علم و معرفت و طی کردن درجات علمی و سیر و سلوک معنوی در دیار غربت، عزم وطن کرد و از عراق به سمت خراسان رهسپار شد.
خواجه در قلعه های اسماعیلیه
خواجه نصیر در سفری که از عراق به خراسان باز می گشت طی برخوردی با داعیان اسماعیلی، قسمتی از زندگانی خود را در قلعه های اسماعیلیان گذراند. آنچه که از تاریخ بر می آید این است که خواجه نصیر از سال ۶۳۳ در نزد اسماعیلیان می زیسته است. اگر چه در باب رفتن او به قلعه های اسماعیلیان علل مختلفی نقل کرده اند، اما علت عمده، آشفتگی اوضاع کشور بر اثر حمله مغول و امنیت قلعه های اسماعیلیه بوده است.در این مدت که خواجه نصیر در "قلعه قهستان" بود، بیشتر مورد احترام و تکریم قرار می گرفت و آزادانه به شهر قاین رفت و آمد داشته و به امور مردم رسیدگی می نمود، در همین زمان بود که به درخواست میزبان خود در "قلعه ناصر الدین"، کتاب "طهارة الاعراق ابن مسکویه" را از عربی به فارسی ترجمه کرد و نام آن را "اخلاق ناصری" گذاشت. خواجه حدود ۲۶ سال در قلعه های اسماعیلیه به سر برد و در این مدت دست به تالیف و تحریر کتاب های متعددی زد. شرح اشارات ابن سینا، اخلاق ناصری، رساله معینیه، مطلوب المؤمنین، روضه القلوب، تجرید الاعتقاد، رساله تولی و تبری، نمونه ای از آثار خواجه در این مدت است. خواجه در این دوره از زندگی پر ماجرای خویش از کتابخانه های غنی اسماعیلیان بهره فراوان برد و به علت نبوغ فکری، معروف و سرشناس گشت.ناسازگاری اعتقادی خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامه ای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد. در این میان حاکم قلعه از ماجرای نامه خبردار شد و دستور داد تا خواجه را دستگیر و زندانی کنند. پس از چندی خواجه نصیر به "قلعه الموت" منتقل شد. ولی حاکم قلعه که از دانش او اطلاع پیدا کرده بود، با او رفتاری مناسب در پیش گرفت.
خواجه نصیر و مغولان
هلاکوخان مغول که از خطر اسماعیلیان کاملا واقف بود به قلعه های اسماعیلیه حمله کرد و پس از چند بار حمله و محاصره طولانی مدت، با درایت خواجه نصیر اهل قلعه بدون خونریزی و کشت و کشتار خود را تسلیم خان مغول کردند و این کار باعث جلوگیری از یک فاجعه انسانی شد.خان مغول که از جریان خواجه و زندانی شدن او با خبر شد، خواجه را گرامی داشت و این علاقه به خواجه زمانی بیشتر شد که خان مغول از علم و دانش خواجه و تسلط بر علوم مختلف مخصوصا علم نجوم آگاهی یافت؛ چون مغولان اعتقاد زیادی به ستاره و صور فلکی و طالع بینی آینده داشتند. حتی برخی از محققان، مغولان را خورشید و ماه پرست می دانستند و شاید همین امر باعث بناگزاری رصد خانه مراغه شد.
داوری تاریخ درباره خواجه نصیر
...


کلمات دیگر: