کلمه جو
صفحه اصلی

هندسه


برابر پارسی : هَندَچَک، اندازه، اندازه گیری

فارسی به انگلیسی

geometry

عربی به فارسی

علم هندسه


فرهنگ فارسی

۱- ( اسم ) اندازه مقدار .۲- ( مصدر ) اندازه گرفتن تقدیر. ۳ - ( اسم ) اندازه گیری . ۴- کارشناسی مجاری قنوات . ۵- نقشه برداری اراضی ومزارع وابنیه . ۶ - معماری . ۷ - ( نزد قدما ) یکی از شعب ریاضی است و موضوع آن معرفت مقادیر و احکام ولو حق آنست - ( امروزه ) علمی است که در آن از فضا و بعدها( طول عرض ارتفاع ) وشکلها ( نقطه خط سطح جسم ) بحث میشود : محمدمیرزا معلم علم هندسه . یا هندس. ترسیمی . بخشی است از هندسه که هدف آن مشخص کردن شکل فضایی است با تصویرهای آن درروی سطحی مستوی یایک صفحه . برای این کار دستگاهی مرکب از دو صفح. عمود برهم را بکار میبرند یکی ازاین دوصفح. افقی است که معمولا بموازات صفح. افقی وصل میشود ودیگری قایم که عمود بر صفح. اول است . این دو را صفحات تصویر نمایند. یا هندس. تحلیلی . یکی از رشته های ریاضی است که در آن برای مطالع. خواص هندسی ازروشهای جبری استفاده می کنند وهمچنین دراین رشته دیده میشود که منحنیات نمایشگر تغییرات توابع ریاضی مختلفند. یا هندس. رقومی . بخشی ازهندسه که در آن هر نقطه را بوسیل. تصویر و فاصله اش از صفح. تصویر(رقوم نقطه ) مشخص سازند.یا هندس. فضایی . بخشی است از هندسه که در آن از خاصیتهای اشکال فضایی - که دارای سه بعد هستند - بحث میشود. یا هندس. مسطحه . بخشی است از هندسه که در آن از خاصیتهای اشکالی که دریک صفح. مستوی وجود دارند گفتگو میشود. ۸- کتابی که در آن علم هندسه بحث شده .

فرهنگ معین

(هِ دِ س ) [ ع . هندسة ] (اِ. ) معرُبِ اندازه . علمی که دربارة اشکال ، ابعاد و اندازه گیری ها بحث می کند.

لغت نامه دهخدا

هندسه. [ هََ دَ / هَِ دِس َ / س ِ ] ( معرب ، اِ ) و در عربی به فتح اول به معنی اندازه و شکل باشد. ( برهان ). از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). دانستن اندازه ها است و چندی یک از دیگر و خاصیت صورتها و شکلها که اندر جسم موجود است. ( التفهیم ابوریحان بیرونی ص 3 ). هندسه آن رشته از ریاضیات است که مطالعه در فضا و اشکال و اجسام قابل تصور در این فضا می نماید :
ستاره شمر نیست از ما کسی
که از هندسه بهره دارد بسی.
فردوسی.
در چنین ادوات خصوصاً در هندسه آیتی بود. ( تاریخ بیهقی ). و هیچ پادشاه چنین بنا نفرمود و همه به دانش و هندسه خویش ساخت. ( تاریخ بیهقی ).
به علم هندسه سر برکشیده
به سند و هند و اطراف خراسان.
ناصرخسرو.
جمشید ملک هیأت ، خورشید فلک هیبت
یک هندسه رایش معمار همه عالم.
خاقانی.
گر به زمین افتدی هندسه رای تو
قوس قزح سازدی طاق پل رود زم.
خاقانی.
ترکیب ها:
- هندسه باز. هندسه تحلیلی. هندسه ترسیمی. هندسه دیفرانسیل. هندسه رقومی. هندسه سینماتیک. هندسه غیراقلیدسی. هندسه فضایی. هندسه مسطحه. هندسه مقدماتی. رجوع به این مدخل ها شود.

فرهنگ عمید

علمی که دربارۀ اشکال و ابعاد و اندازه گیری بحث می کند.

دانشنامه عمومی

هندسه ((به یونانی: γεωμετρία)؛ ژئو "زمین"، -مترون "اندازه گیری") شاخه ای از ریاضیات است که با شکل، اندازه، موقعیت نسبی اشکال و ویژگی های فضا سروکار دارد. ریاضیدانی که در شاخهٔ هندسه کار می کند هندسه دان نامیده می شود. هندسه به طور مستقلی در پاره ای از تمدنهای اولیه به شکل بدنه ای از دانش عملی در مورد طول، مساحت و حجم ظهور کرد و پایه ریزی آن به عنوان یک دانش رسمی ریاضی در زمان تالس (قرن ششم پیش از میلاد) در غرب آغاز شد. در قرن سوم پیش از میلاد هندسه توسط اقلیدس به شکل اصل موضوعی در آمده بود و کار اقلیدس - هندسه اقلیدسی - استانداردی را پایه ریزی نمود که قرنها دنبال شد. ارشمیدس روش های هوشمندانه ای برای محاسبهٔ مساحت و حجم ارائه داد که در بسیاری موارد پیشرو حساب انتگرال جدید محسوب می شوند. دانش اخترشناسی و به ویژه نگاشتن مکان ستاره ها و سیاره ها روی کره آسمان و توصیف رابطهٔ بین حرکت اجسام آسمانی تا هزار و پانصد سال بعد منشا بسیاری از پرسشهای هندسی بود. هر دوی هندسه و اخترشناسی در دنیای کلاسیک بخشی از کوادریویم بودند که خود زیرمجموعه ای از علوم مقدماتی هفتگانه بود که یادگیری آن ها برای هر شهروند آزادی ضروری می نمود.
هندسه مسطحه
هندسه فضایی
هندسه خطی.
هندسه پویا
معرفی دستگاه مختصات توسط رنه دکارت و توسعه هم زمان در جبر، مرحله تازه ای را در هندسه آغاز کرد؛ زیرا اشکال هندسی همچون منحنی های رویه ای را می شد به شکل تحلیلی یعنی با توابع و معادلات نمایش داد. این موضوع نقش کلیدی در پیدایش حساب بی نهایت کوچک در قرن هفدهم داشت. علاوه براین نظریه ژرفانمایی نیز نشان داد که در هندسه چیزی بیش از ویژگی های متریک اشکال وجود دارد. نظریه ژرفانمایی بنیان هندسه تصویری را بنا نهاد. موضوع هندسه با مطالعه ساختار ذاتی اجسام هندسی و با شروع از کارهای لئونارد اویلر و گاوس، غنی تر گردید و به پیدایش توپولوژی و هندسه دیفرانسیل انجامید.
در دوران اقلیدس تمایز آشکاری بین فضای فیزیکی و فضای هندسی وجود نداشت. از قرن نوزدهم و کشف هندسه نااقلیدسی مفهوم فضا دستخوش تغییرات اساسی شده است و پرسشی پدید آمده است: کدام فضای هندسی تطابق بیشتری با فضای فیزیکی دارد؟ امروزه باید بین فضای فیزیکی، فضای هندسی (که در آن هنوز خط و نقطه معانی حسی خود را دارا هستند) و فضاهای انتزاعی تمایز قائل شد. هندسه معاصر امروز با خمینه ها سر و کار دارد؛ فضاهایی که از فضای اقلیدسی آشنا بسیار انتزاعی تر است. می توان به این فضاها ساختارهایی افزود که بتوانیم در مورد طول در این فضاها صحبت کنیم. هندسه مدرن پیوندهای مستحکمی با فیزیک دارد که به طور نمونه می توان به هندسه شبه ریمانی و نسبیت عام اشاره نمود. یکی از جوانترین نظریه های فیزیکی یعنی نظریه ریسمان نیز حال و هوایی هندسی دارد.
اگرچه ماهیت تصویری هندسه آن را در ابتدا از سایر شاخه های ریاضیات مانند جبر و نظریه اعداد قابل درک تر می نماید، زبان هندسی نیز در زمینه هایی که بسیار با حالت سنتی اقلیدسی آن تفاوت دارد به کار رفته است (مثلاً هندسه فراکتالی یا هندسه جبری).

دانشنامه آزاد فارسی

هِندسه (geometry)
انواع حجم های سه بعدی
انواع حجم های سه بعدی
شاخه ای از ریاضیات، برای بررسی ویژگی های شکل های مسطح (واقع در صفحۀ دوبعدی) یا فضایی (واقع در فضای سه بعدی). این موضوع را به دو نوع اصلی تقسیم می کنند: هندسۀ محضکه نوع سنتی هندسه و تقریباً شامل هندسۀ مسطحه و فضایی مورد بحث در کتاب اصولاقلیدس، ریاضی دان یونانی، است (← اقلیدس)، و هندسۀ تحلیلییا هندسۀ مختصاتیکه در آن مسئله ها را با روش های جبریحل می کنند. نوع سوم، که نوع کاملاً متفاوتی از هندسه است، شامل هندسه های نااقلیدسیاست که با کنارگذاشتن اصل موضوع پنجم اقلیدس، اصل موضوع توازی، شکل گرفته اند. ازجمله هندسه های مهم و مفید جدید هندسۀ دیفرانسیلیاست که با روش های حساب دیفرانسیل و انتگرالبه مطالعۀ منحنی هاو سطح ها می پردازد.هندسۀ محض. عمدتاً با ویژگی های قابل اندازه گیری اشکال سروکار دارد، ازجمله طول، مساحتو زاویه. بنابراین، از لحاظ عملی اهمیت زیادی دارد. انطباق پذیری یا هم نهشتیمفهوم مهمی در هندسۀ اقلیدسی است. دو شکل را انطباق پذیر می گویند، اگر همانند، هم اندازه، و هم مساحت باشند. اگر یکی از دو شکل را به صورت شیء صلبی در نظر بگیریم که بتوان آن‎ را برداشت، حرکت داد، و روی شکل دیگر قرار داد؛ آن گاه اگر دقیقاً بر هم منطبق شوند، آن دو شکل انطباق پذیرند. چند قاعدۀ ساده دربارۀ انطباق پذیری: (۱) دو پاره خط انطباق پذیرند، اگر طول آن ها برابر باشد؛ (۲) دو مثلث انطباق پذیرند، اگر یکی از حالت های زیر برقرار باشد: (الف) اضلاعدو مثلث دوبه دو برابر باشند، (ب) دو ضلع و زاویۀ بین آن ها از یک مثلث با دو ضلع و زاویۀ بین آن ها از مثلث دیگر برابر باشند، و (ج) دو زاویه و ضلع بین آن ها از یک مثلث با دو زاویه و ضلع بین آن ها از مثلث دیگر برابر باشند. (۳) دو چندضلعیانطباق پذیرند، اگر بتوان آن ها را به مثلث هایی تجزیه کرد، به طوری که هر مثلث از یکی بر مثلث متناظر از دیگری انطباق پذیر باشد. مفهوم جابه جایی یک شیء صلبرا برای آزمودن انطباق پذیری آن با شیء دیگر می توان دقیق تر و برحسب حرکت هایا تبدیل های مقدماتی شکل ها بیان کرد: (۱) انتقالکه در آن، همۀ نقاط یک فاصله را در یک جهت روی خط های متوازیطی می کنند؛ (۲) دورانبا یک زاویۀ معیّن حول یک نقطۀ ثابت؛ (۳) تقارن یا قرینه یابیکه مستلزم «پشت وروکردن» شکل است، یعنی حرکتی که شامل خروج از صفحه می شود. حال دو شکل انطباق پذیر با یکدیگرند، اگر یکی از آن ها را بتوان با رشته ای از این حرکت های مقدماتی به دیگری تبدیلکرد. در هندسۀ اقلیدسی، نوع چهارم حرکت را هم بررسی می کنند که عبارت است از تجانس، یعنی بزرگ یا کوچک کردن شکل در همۀ جهات با ضریبی یکسان. اگر شکلی را بتوان با ترکیبی از انتقال، دوران، تقارن، و تجانس به شکل دیگری تبدیل کرد، آن دو شکل متشابه اند. همۀ دایره ها و همۀ مربع هامتشابه اند. دو مثلث متشابه اند، اگر هر زاویه از یکی با زاویه ای از دیگری برابر باشد.
هندسۀ تحلیلی یا هندسۀ مختصاتی. دستگاهی هندسی است که در آن خط های راست، منحنی ها، سطح ها (رویه ها) و کلاً شکل های هندسی با عبارات جبری نشان داده می شوند. در هندسۀ تحلیلی مسطحه) دوبعدی (صفحه را معمولاً با دو محور عمود برهم تعریف می کنند: یکی محور افقی x و دیگری محور قائم y که یکدیگر را در مبدأ O قطع می کنند. هر نقطۀ واقع بر این صفحه را می توان با یک جفت مختصات دکارتینمایش داد که مکان نقطه را بر حسب فاصله اش از محورهای y و x مشخص می کند. این فاصله ها به ترتیب مختصات x و yنقطه اند. در این جا، خط ها و منحنی ها را با معادله هایشان نمایش می دهند. مثلاًy = ۲x + ۱ معادلۀ یک خط راستو y = ۳x۲ + ۲x معادلۀ یک سهمیاست. برای ترسیم نمودار معادله، نقاطی را که مختصاتشان در معادله صادق اند مشخص، و آن ها را به هم وصل می کنند. یکی از مزایای هندسۀ تحلیلی این است که راه حل مسئلۀ هندسی بدون ترسیم و با عملیاتی روی عبارت های جبری به دست می آید. مثلاً، مختصات نقطۀ تقاطع دو خط راست را می توان با یافتن مقادیر یکتای x وyای که در معادلۀ هر دو خط صدق کنند، یعنی با حل دستگاه معادلات متشکل از آن دو، به دست آورد. منحنی هایی که در هندسۀ تحلیلی مقدماتی مطالعه می شوند عبارت اند از مقاطع مخروطی، شامل دایره، بیضی، سهمی، و هذلولی. هر یک از این مقاطع معادلۀ مشخصۀخاصی دارد. هندسه احتمالاً در مصر باستان پدید آمد و نخست برای اندازه گیری زمین هایی به کار می رفت که به سبب طغیان های متناوب رودخانۀ نیل تغییر می کردند. سپس، کاربرد آن به مساحی و دریانوردیهم تسری یافت. نخستین ریاضی دانانی که آثاری از آن ها به جای مانده است عبارت اند از ریاضی دانان یونانی، طالس، فیثاغورس، و اقلیدس. هندسۀ تحلیلی را فیلسوف فرانسوی، رنه دکارت، در قرن ۱۷ ابداع کرد. در قرن ۱۹، کارل فریدریش گاوس، یانوش بویویی، نیکُلای لُباچفسکی، و برنهارد ریمانچندین هندسۀ نااقلیدسی عرضه کردند که مبتنی بر نفی اصل موضوع توازی اقلیدس اند. این اصل معادل با این گزاره است که از نقطه ای خارج یک خط، فقط یک خط می توان به موازات آن رسم کرد. از آن جا که این اصل مانند سایر اصول موضوع هندسۀ اقلیدسی بدیهی به نظر نمی رسید، محل مناقشات فراوان بود و طی قرن ها، ریاضی دانان بسیاری در شرق و غرب بیهوده کوشیدند آن را اثبات و به صورت قضیه از اصول موضوع دیگر استنتاج کنند. در قرن ۱۹، مشخص شد می توان هندسه های دیگری ساخت که به این اصل وابسته نباشند .این هندسه ها بعدها در نظریۀ نسبیتکاربرد یافت.

فرهنگ فارسی ساره

دیوان


پیشنهاد کاربران

پیکر سنجی ( پیکر. . ، ، شکل )

سنجش

پیمایش

Geometry

هندسه اقلیدسی و نا اقلیدسی: توضیح می دهد که چطور دو خط موازی در شرایط خاص همدیگر را قطع می کنند.

علم کاملی که جهان را فرا گرفته است و ما از ان هیچ چیر نمی دانیم.
انسان در هندسه غرق است متاسفانه از مغروق خود هیچ چیز نمی داند.
من در هندسه مدرن تا کنون 18 جلد کتاب علمی فنی تحقیقی تخصصی منتشر کرده ام.

هندسه : تازی شده واژه " هندازه ، اندازه" پارسی است که در پهلوی به گونه " هندازگ " آمده و به معنای اندازه گرفتن است و واژه "هندازگر ، اندازه گر " به مهندس در زبان تازی دگرگون شده .

اندازش، چینِش

"هندسه"با تلفظ/hendese/ ، معرب هست یعنی در زبان
عربی وجود دارد ؛وبه معنای اندازه ، اندازه گرفتن هست . 🧐
❗برای همین درریاضیات علمی که در مورد اندازه &
اندازه گیری هست هندسه نامیده می شود ؛❗


هندسه:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "هندسه " می نویسد : ( ( هندسه بازخوانده به" هندسه" است و" هندسه" ریخت تاریکانه ی هنداچک handāčag پهلوی است، از مصدر هنداختن handāxtan ( =انداختن ) که در پارسی " اندازه "شده است، از هندسه که در زبان تازی، "چارگانه ی پیراسته" ( = رباعی مجرد ) پنداشته آمده است، "مهندس" و واژگانی دیگر بر آمده اند. ) )
( ( به سنگ و به گچ، دیو دیوار کرد؛
نخست ، از بَرَش هندسی کار کرد ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 268. )
پس واژه ی " هندسه " همان واژه ی " اندازه ی " فارسی می باشد که پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی دوباره به زبان فارسی بازگشته است .

آخه چطور هندسه از انداختن میاد. واقعا که اصلا هیچ طوری نمی شه ثابت کرد. اصلا معنی نمی ده. بعضی استاد نماها ادبیات فارسی رو خیلی عوض کردن. خوانندگان گرامی حواستون باشه.

مستوی تغریف
مخروط تغریف

اندازه

واژه ی اندازه ( پارسی ) همان واژه ی �هندسه� به زبان تازی است که هم دانشش و هم واژه اش از ایران به تازیان رسیده و سپس دوباره به شکلی کژ و کوله ( هندسه ) به ما برگردانده شده است.

برگرفته از پانوشت یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ششم تیر ماه ۱۳۹۲
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/06/blog - post_9322. html


این واژه از زبان سانسکریت گرفته شده.

بعید نیست که این واژه از هندیزه به هندسه تغییر کرده باشد.

بی گمان این واژه از هندچک گرفته شده خیلی تابلو هست. انکارش مانند انکار شب و روزه


کلمات دیگر: