کلمه جو
صفحه اصلی

ترکان خاتون

فرهنگ فارسی

عصمه الدین قتلغ ترکان معروف به ترکان خاتون نخست زن براق حاجب حاکم کرمان بودوسپس زن برادر زاده او قطب الدین جانشین براق حاجب گردید و پس از مرگ شوهر سفیری نزد هولاکو فرستاد و فرمان سلطنت رابنام پسر خردسالش ( حجاج ) گرفت و دختر خود(پادشاه خاتون ) را بهمسری به آباقاخان داد و بدین وسیله حکومت خود را مستحکم کرد . حکومت وی تاسال ۶۸۱ ه.ق .طول کشید و درین مدت کاروانسراها قنوات مساجد و مدارس متعدد در کرمان برپا کرد.
قتلق ترکان دختر براق حاجب و زوج. قطب الدین سلطان بود و پس از درگذشت شوهرش قطب الدین محمد سلطان بن حمیر تاینکو بامر هلاکو تاج ایالت کرمان را به فرزند خود حجاج سلطان تفویض کرد و خود به ضبط امور ملک و مال پرداخت تا آنگاه حجاج سلطان نسبت به ترکان خاتون بی حرمتی آغاز نهاد ترکان خاتون متوجه اردو گشت و حجاج سلطان متوحش و متواری شد و به هند روی آورد و با سپاهی از هندیان متوجه کرمان گشت و در بین راه درگذشت و ترکان خاتون نزدیک بیست و شش سال حکومت کرمان را در دست داشت .

لغت نامه دهخدا

ترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) بنت طغماج خان بن بوغراخان و زوجه ٔ ملکشاه سلجوقی بود. چون وی خواهان آن بود که فرزندش محمود با وجود صغر سن به ولایت عهدی ملکشاه برگزیده شود و خواجه نظام الملک وزیر به فرزند دیگر ملکشاه ، برکیارق نظر داشت غبار کدورت و نزاع میان خواجه و ترکان خاتون برخاست . وی زبان به سعایت و بدگویی از خواجه بگشاد و در ملکشاه مؤثر افتادتا آنکه تاج الملک ابوالغنایم قمی را که صاحب دیوان ترکان خاتون بود بجای نظام الملک برگماشت و ترکان خاتون بسال 480 هَ . ق . همراه دخترش که بعقد مقتدی خلیفه ٔ عباسی درآمده بود به بغداد رفت و خلیفه او را با اعزاز و اکرام بسیار پذیرفت و چون ملکشاه سلجوقی درگذشت برکیارق در اصفهان افسر پادشاهی بر سر نهاد. اماترکان خاتون از خلیفه التماس نمود که محمود فرزندش را قایم مقام پدر گرداند. نخست خلیفه بسبب صغر سن ازاین کار اعراض نمود ولی بالاخره اصرار و الحاح ترکان خاتون مؤثر شد ترکان خاتون سرهنگی باصفهان روان کرد برکیارق به ری گریخت و چون ترکان خاتون این خبر بشنید به اصفهان شتافت و محمود را به سلطنت رسانید. برکیارق پس از چندی باصفهان حمله برد و ترکان خاتون پانصد هزار دینار از متروکات ملکشاه بوی تسلیم کرد که دست از محاصره و جدال بردارد. ترکان خاتون در حدود سنه ٔ 486 هَ . ق . درگذشت . و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 314، 493 و 501. و تاریخ الخلفا ص 282 شود.


ترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) خواهر اتابک یزد علأالدین و زوجه ٔ اتابک محمدبن سعدبن ابی بکر (658 - 660 هَ . ق .) بود چون ابوسعد درگذشت پسر صغیرش محمد نامزداتابکی شد و بعلت خردسال بودن مادر او ترکان خاتون بتدبیر ملک قیام کرد و با کفایت بسیار زمام امور مملکت اتابکان سلغوری را در دست گرفت و به هلاکوخان مغول اظهار خدمت نمود و هلاکو هم فرمان حکومت فارس را بنام پسرش محمد صادر کرد ولی محمد بعد از دو سال درگذشت ترکان خاتون و امرای دولت محمدبن سلغوربن سعد زنگی را به اتابکی برداشتند و چون دست به ستم و لهو و لعب گشاد ترکان خاتون با آنکه دختر خود را بعقد وی درآورده بود با امرای قوم همدست شد و محمد را دستگیر کردو بخدمت هلاکو فرستاد و امرا را به آوردن سلجوقشاه که در قلعه اصطخر محبوس بود گسیل داشت سلجوقشاه با احترام به شیراز آمد و بر کرسی اتابکی نشست و ترکان خاتون را بزوجیت گرفت و بهنگام مستی غلامی را به کشتن ترکان خاتون که خیال نفاق در سر داشت مأمور کرد و غلام هم ترکان خاتون را بقتل رسانید. و رجوع به تاریخ مغول اقبال و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 564 - 567 شود.


ترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) دختر سلطان جلال الدین منکبرنی بود که هلاکوخان مغول در سال 656 هَ . ق . بپاس خدمات الملک الصالح پسر بدرالدین لؤلؤ یکی از ملوک ایوبی ، او را بزوجیت به الملک الصالح داد. هنگامی که قوبیلای قاآن بر تخت خانی مغول جلوس کرد و سلطنت ممالک بین جیحون و شام و مصر را به هلاکوخان سپرد، هلاکوخان حکومت کرمان را به ترکان خاتون داد. و رجوع به تاریخ مغول اقبال و حبیب السیر ج 3 ص 97 شود.


ترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) قتلق ترکان ، دختربراق حاجب و زوجه ٔ قطب الدین سلطان بود و پس از درگذشت شوهرش قطب الدین محمد سلطان بن حمیر تاینکو بامر هلاکو تاج ایالت کرمان را به فرزند خود حجاج سلطان تفویض کرد و خود به ضبط امور ملک و مال پرداخت تا آنگاه که حجاج سلطان نسبت به ترکان خاتون بی حرمتی آغاز نهاد ترکان خاتون متوجه اردو گشت و حجاج سلطان متوحش و متواری شد و به هند روی آورد و با سپاهی از هندیان متوجه کرمان گشت و در بین راه درگذشت و ترکان خاتون نزدیک بیست و شش سال حکومت کرمان را در دست داشت . (656 - 682 هَ . ق .). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 268 - 269 و قتلق ترکان و جهانگشای جوینی ج 2 شود.


ترکان خاتون. [ ت َ ] ( اِخ ) بنت طغماج خان بن بوغراخان و زوجه ملکشاه سلجوقی بود. چون وی خواهان آن بود که فرزندش محمود با وجود صغر سن به ولایت عهدی ملکشاه برگزیده شود و خواجه نظام الملک وزیر به فرزند دیگر ملکشاه ، برکیارق نظر داشت غبار کدورت و نزاع میان خواجه و ترکان خاتون برخاست. وی زبان به سعایت و بدگویی از خواجه بگشاد و در ملکشاه مؤثر افتادتا آنکه تاج الملک ابوالغنایم قمی را که صاحب دیوان ترکان خاتون بود بجای نظام الملک برگماشت و ترکان خاتون بسال 480 هَ. ق. همراه دخترش که بعقد مقتدی خلیفه عباسی درآمده بود به بغداد رفت و خلیفه او را با اعزاز و اکرام بسیار پذیرفت و چون ملکشاه سلجوقی درگذشت برکیارق در اصفهان افسر پادشاهی بر سر نهاد. اماترکان خاتون از خلیفه التماس نمود که محمود فرزندش را قایم مقام پدر گرداند. نخست خلیفه بسبب صغر سن ازاین کار اعراض نمود ولی بالاخره اصرار و الحاح ترکان خاتون مؤثر شد ترکان خاتون سرهنگی باصفهان روان کرد برکیارق به ری گریخت و چون ترکان خاتون این خبر بشنید به اصفهان شتافت و محمود را به سلطنت رسانید. برکیارق پس از چندی باصفهان حمله برد و ترکان خاتون پانصد هزار دینار از متروکات ملکشاه بوی تسلیم کرد که دست از محاصره و جدال بردارد. ترکان خاتون در حدود سنه 486 هَ. ق. درگذشت. و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 314، 493 و 501. و تاریخ الخلفا ص 282 شود.

ترکان خاتون. [ ت َ ] ( اِخ )دختر ارسلان خان و زوجه سلطان سنجربن ملکشاه سلجوقی بود که بسال 535 هَ. ق. پس از استیلای گورخان پادشاه قراختای بر سنجر، باسارت گورخان درآمد و گورخان او را حریف مجلس بزم خویش ساخت وی بسال 551 هَ. ق. در اسارت ترکان درگذشت. و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2ص 509 و 512. و اخبار دولت سلجوقی ص 92 و 94 شود.

ترکان خاتون. [ ت َ ] ( اِخ ) مادر سلطان محمد خوارزمشاه دختر یکی از امرای ترک بود و چون قبول همسری سلطان تکش نمود کسان و نزدیکان خود را در کارهای دولتی دخالت داد و هر ناحیه ای که بدست تکش یا سلطان محمد گشوده می شد، یکی از خواص ترکان خاتون بحکومت آن منسوب می گشت. این زن با آنکه از کفایت و تدبیر بهره کافی داشت بواسطه قرابت با ترکان قنقلی و دخالت دادن ایشان در امور مملکت و استبداد رای و علاقه ای که به خونریزی و عیاشی داشت موجبات زوال دولت سلطان محمد خوارزمشاه را فراهم می ساخت. خاصه آنکه غایرخان که گویا برادرزاده ترکان خاتون و از نزدیکان وی بود بکمک عمه خود تجار مغول را بکشت و اموال آنان را تصرف کرد و موجب شعله ور ساختن آتش جنگ چنگیزخان در ایران گردید و هم این زن خونریز و خودخواه و اقارب وی بودند که اسباب عمده شکست کار خوارزمشاه را فراهم ساخته اند ترکان خاتون پس از انهزام سلطان محمدو فرار وی به جزیره آبسکون از خوارزم حرکت کرده به خراسان و سپس به مازندران گریخت و در قلعه ایلال ازقلاع ولایت لاریجان متحصن گردید. مغول این قلعه را در سال 617 هَ. ق. محاصره کرد و پس از چهار سال ترکان خاتون تسلیم گردید و باسارت لشکریان چنگیزخان درآمد و بامر چنگیزخان به قراقروم گسیل گردید و در آن شهر بسال 630 هَ. ق. درگذشت. و رجوع به تاریخ مغول اقبال و حبیب السیر ج 2 ص 650، 652، 653 و ج 3 ص 45 شود.

ترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ ) مادر سلطان محمد خوارزمشاه دختر یکی از امرای ترک بود و چون قبول همسری سلطان تکش نمود کسان و نزدیکان خود را در کارهای دولتی دخالت داد و هر ناحیه ای که بدست تکش یا سلطان محمد گشوده می شد، یکی از خواص ترکان خاتون بحکومت آن منسوب می گشت . این زن با آنکه از کفایت و تدبیر بهره ٔ کافی داشت بواسطه ٔ قرابت با ترکان قنقلی و دخالت دادن ایشان در امور مملکت و استبداد رای و علاقه ای که به خونریزی و عیاشی داشت موجبات زوال دولت سلطان محمد خوارزمشاه را فراهم می ساخت . خاصه آنکه غایرخان که گویا برادرزاده ٔ ترکان خاتون و از نزدیکان وی بود بکمک عمه ٔ خود تجار مغول را بکشت و اموال آنان را تصرف کرد و موجب شعله ور ساختن آتش جنگ چنگیزخان در ایران گردید و هم این زن خونریز و خودخواه و اقارب وی بودند که اسباب عمده ٔ شکست کار خوارزمشاه را فراهم ساخته اند ترکان خاتون پس از انهزام سلطان محمدو فرار وی به جزیره ٔ آبسکون از خوارزم حرکت کرده به خراسان و سپس به مازندران گریخت و در قلعه ٔ ایلال ازقلاع ولایت لاریجان متحصن گردید. مغول این قلعه را در سال 617 هَ . ق . محاصره کرد و پس از چهار سال ترکان خاتون تسلیم گردید و باسارت لشکریان چنگیزخان درآمد و بامر چنگیزخان به قراقروم گسیل گردید و در آن شهر بسال 630 هَ . ق . درگذشت . و رجوع به تاریخ مغول اقبال و حبیب السیر ج 2 ص 650، 652، 653 و ج 3 ص 45 شود.


ترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ )دختر ارسلان خان و زوجه ٔ سلطان سنجربن ملکشاه سلجوقی بود که بسال 535 هَ . ق . پس از استیلای گورخان پادشاه قراختای بر سنجر، باسارت گورخان درآمد و گورخان او را حریف مجلس بزم خویش ساخت وی بسال 551 هَ . ق . در اسارت ترکان درگذشت . و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2ص 509 و 512. و اخبار دولت سلجوقی ص 92 و 94 شود.


دانشنامه عمومی

ترکان خاتون نام چند تن از ملکه های ترک بخصوص قبل از دوران مغول بود. ترکان (در ترکی باستان : تَرکَن ) عنوانی اشرافی بود که اغلب در مورد زنان به کار می رفت و تقریباً معادل «ملکه » بود. در دورة سلجوقیان و خوارزمشاهیان، ترکن گاهی جزو نام مردان نیز بود. ترکن احتمالاً از زبان قومِ ختای یا سلسلهٔ لیائوی غربی (قراختائیان متأخر آسیای مرکزی) وارد زبان ترکی شده است. خاتون نیز به معنای «همسر شاه یا حاکم » بود که در ترکی قاتون و در عربی خاتون تلفظ می شده است. چند تن از زنان مشهور تاریخ ایران که دارای این عنوان بوده اند، عبارت اند از:
ترکان خاتون (همسر ملکشاه سلجوقی)، همسر ملکشاه سلجوقی
ترکان خاتون، همسر سلطان سنجر
ترکان خاتون، همسر ایل ارسلان
ترکان خاتون (مادر محمد خوارزمشاه)، همسر سلطان تکش و مادر سلطان محمد خوارزمشاه
ترکان خاتون، دختر جلال الدین خوارزمشاه و همسر ملک صالح
ترکان خاتون (همسر سعد بن ابوبکر)، همسر سعد بن ابوبکر از اتابکان فارس

ترکان خاتون (مادر محمد خوارزمشاه). حمله مغول به ایران
ترکان خاتون همسر رسمی سلطان تکش و مادر قدرتمند سلطان محمد خوارزمشاه است، او دختر یکی از امرای قدرتمند ترک بود و پس از ازدواج با سلطان تکش تمام کسان و نزدیکان خویش را در اداره کارهای دولتی و نظامی دخالت داد و هر ناحیه ای که به دست سلطان تکش یا پسرش سلطان محمد فتح می شد یکی از افراد مورد نظر ترکان خاتون به حکومت آن منسوب می شد و به همین دلیل تمام قلمرو وسعی خوارزمشاه را در دست گرفت و فرمان های ترکان خاتون از فرمان همسر و پسرش بالاتر بود. یکی از دلایل فروپاشی خوارزمشاهیان وجود دخالت های بسیار ترکان خاتون در امور سیاسی و نفوذ فوق العاده اش و در سلطنت شریک بودنش با سلطان محمد دانسته می شود. گویا غایرخان عامل حمله مغول به ایران برادرزادهٔ ترکان خاتون و تحت حمایت او بوده است. غایرخان شخصی بود که با کشتن تاجران مغولی و تصرف اموال آنان آتش جنگ بین ایران و مغولان را شعله ور کرد.
ملکه خوارزمشاه
ترکان خاتون دیوان و اقطاعات و لشکر جداگانه داشت و وزیر مخصوص و مشاوره و فرمانده سپاه داشت و مُهرش «عصمت الدنیا والدین اُلُغ تَرکان ملکة نساءالعالمین» با علامت «اعتصمت باللّه وحده» بود. او از دورهٔ حکومت سلطان تکش و سلطان محمد با حمایت امرا و درباریان ترک بتدریج قدرت گرفت و بر امور کشور مسلط شد او زنی حکومتگر و مقتدر بود و بر کشور به صورت مستقل و مطلق سلطه داشت و با اقتدار بر ایران حاکمیت کرد. او زنی خوشگذران ولخرج بود و در نهان مجالس عیش و طرب داشت. تا جایی که از ارتباط و ازدواج پنهانی او با شیخ مجدالدین بغدادی، صوفی و عارف قرن ششم و هفتم، خبر داده اند؛ حتی گفته شده است که قتل مجدالدین به فرمان سلطان محمد و به سبب رابطهٔ او با ترکان خاتون بوده است.

ترکان خاتون (همسر ایل ارسلان). ترکان خاتون همسر ایل ارسلان، یکی از پادشاهان معروف دوره خوارزمشاهیان بود. علاءالدین تکش پس از مرگ پدرش ایل ارسلان، مخالف به سلطنت رسیدن برادر کوچکترش، جلال الدین محمود سلطانشاه بود. او با قبول خراجی سالیانه از قراختائیان، به کمک آن ها توانست نامادری خود ترکان خاتون و برادرش سلطانشاه را از خوارزم بیرون کند. آن ها نیز به پیش مویدآی ابه در خراسان رفتند و ترکان خاتون به کمک طلا ها و جواهراتی که از خوارزم آورده بود مویدآی ابه را وادار حمله به خوارزم کرد. مویدآی ابه هم توانست از اطراف سپاهی تشکیل دهد و همراه با ترکان خاتون و سلطانشاه به طرف خوارزم حرکت کرد اما در نزدیکی خوارزم سپاه تکش به آن ها حمله کرد و لشگرشان را نابود و خود مویدآی ابه را دستگیر کرد و کشت ولی ترکان خاتون و سلطانشاه توانستند به دهستان فرار کنند؛ تکش هم در پشت سر آن ها به دهستان آمد و توانست به ترکان خاتون دست یابد و او را بکشد.

ترکان خاتون (همسر سعد بن ابوبکر). ترکان خاتون همسر سعد بن ابوبکر و مادر اتابک محمد بن سعد و خواهر اتابک یزد بود. پس از مرگ پسرش در سال ۶۶۰ هجری ترکان خاتون کارها را زیر نظر داشت و داماد خود را یعنی محمد بن سلغور را که نوادهٔ سعد بن زنگی بود به امارت برداشت اما چندی بعد او را به اتهام افراط در ظلم و عیاشی در رمضان ۶۶۱ هجری معزول کرد و به اردوی خان مغول روانه داشت. بعد از او هم برادر محمد بن سلغور بنام سلجوقشاه بن سنقر را که در زندان بود بیرون آورد و به امارت نشاند و با او ازدواج کرد.
حمله مغول به ایران
در مورد مرگ چند روایت وجود دارد نخست اینکه چون سلجوقشاه از تسلط ترکان خاتون بر کارها، نگرانی و ناخرسندی داشت وی را کشت و داعیهٔ استقلال یافت. روایت دیگر اینست که پس از چندی از حکمرانی سلجوقشاه در ۶۰۱ هجری او در حال مستی و به سبب سوءظنی که به همسرش داشت ، فرمان قتل ترکان خاتون را صادر کرد و در نوشتهٔ حمدالله مستوفی آمده، ترکان خاتون در جنگی که سلجوقشاه به خونخواهی برادرش برپا داشت، کشته شد. پس از مرگ ترکان خاتون در جنگی که برای دفع سلجوقشاه بن سنقر و انتقام خون او بر ضد سلجوقشاه و تا حدی به اصرار اتابک یزد که به خونخواهی خواهر خود ترکان خاتون برخاسته بود درگرفت، در سال ۶۶۲ هجری خود او نیز شکست خورد و به قتل رسید.

دانشنامه آزاد فارسی

تَرکان خاتون ( ـ۴۸۷ق)
از زنان متنفذ و نیکوکار دورۀ سلجوقی. دختر طفغاج خان، حاکم سمرقند، و همسر ملک شاه سلجوقی بود و به ولایتعهدی فرزند خود محمود تمایل داشت . به این سبب، از خواجه نظام الملک طوسی که خواهان ولایتعهدی برکیارق، فرزند بزرگ ملک شاه ، بود، سعایت و بدگویی کرد و بالاخره نیز شاه تحت تأثیر او، نظام الملک را عزل نمود و تاج الملک ، صاحب دیوان ترکان خاتون، را به وزارت برگزید. پس از مرگ ملک شاه (۴۸۵ق) با اصرار و پافشاری ترکان خاتون ، خلیفه، محمود را به سلطنت برگزید که دو سال حکومت کرد، اما رسماً ترکان خاتون بر اصفهان حکومت می راند. پس از حملۀ برکیارق به اصفهان و محاصرۀ آن شهر، ترکان خاتون با پرداخت ۵۰۰هزار دینار او را از ادامۀ محاصره منصرف کرد. ترکان خاتون بناهای ارزنده ای مانند مدارس دینی و مساجد و بیمارستان و دیگر آثار باقیه از خود به جای گذاشت. مورخان وی را از زنان شیعه دانسته اند و نام و شرح زندگانی اش در اکثر تواریخ عربی مانند ابن العبری، المنتظم ابن جوزی، ابن الفداء و ابن الاثیر ضبط شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَرْکانْ خاتون، ترکان یا درست تر ترکن (د ح۶۳۰ق/ ۱۲۳۳م)، نام یا لقب همسر سلطان تکش و مادر سلطان محمد خوارزمشاه بود. وی از سوی تاریخ نویسان به خردمندی، حسن تدبیر و بخشندگی و در عین حال، به سنگ دلی، خون ریزی، خودخواهی، قدرت جویی و خوش گذرانی مشهور و منسوب شده است. سرانجام چنگیزخان در پی حمله به ایران ترکان خاتون را با خود به مغولستان برد و او سال ها در مغولستان در سختی و دشواری بسیار زندگی کرد و در ۶۳۰ ق در آن سرزمین درگذشت.
واژۀ ترکان، که در برخی نوشته ها به صورت تُرکان و یا تورگان ضبط شده است، از جمله در ترجمۀ کتاب چنگیزخان ولادیمیرتسف
ولادیمیرتسف، ب، چنگیزخان، ج۱، ص۱۵۷، ترجمۀ شیرین بیانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
تکش (ه م) پس از ایل ارسلان این رابطۀ دوستانه را ادامه داد و تقویت کرد و دختری از آنان به زنی گرفت که این زن ترکان خاتون بود، یا پس از ازدواج چنین نامیده شد و لقب یافت.
قبیله ترکان خاتون
اما در باب این که پدر وی چه نام و جایگاهی داشت و به کدام قبیلۀ ترک منسوب بود، نظر تاریخ نویسان (دست کم به ظاهر) گوناگون است.
← دیدگاه منهاج سراج
...


کلمات دیگر: