pull
کشنه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
نوعی سماروغ است و آن رستنی باشد که از جاهای نمناک و بد بو و دیوار های حمام روید و بعضی گویند گیاهی است که سماروغ نامند.یا گشنیز
لغت نامه دهخدا
کشنه . [ ک َ / ک ُ / ک ِش ْ / ش َ ن ِ ] (اِ) نخود. || کرسنه . گاودانه . کشنک . || باقلا. (ناظم الاطباء).
کشنه. [ ک َ / ک ُ / ک ِش ْ / ش َ ن ِ ] ( اِ ) نخود. || کرسنه. گاودانه. کشنک. || باقلا. ( ناظم الاطباء ).
کشنه. [ ک ُ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نمشیر بخش بانه سقز واقع در 34هزارگزی شمال باختری بانه و10هزارگزی شمال خاوری شوسه بانه به سردشت. آب آن از چشمه سار و محصول آن زراعت و میوه است. شغل اهالی کشاورزی و از صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی است و راه آن مالرو می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کشنه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) نوعی سماروغ است و آن رستنی باشد که از جاهای نمناک و بدبو و دیوارهای حمام روید و بعضی گویند گیاهی است که سماروغ نامند. (برهان ). قسمی از سماروغ شبیه به تخم مرغ . (ناظم الاطباء) (رشیدی ). || دارویی مانند سماروغ . (ناظم الاطباء). || داروئی است که آن را شش پنجه گویند. (برهان ). || گشنیز. (ناظم الاطباء). || سهولت . آسانی . مقابل دشواری . (برهان ).
کشنه . [ ک ُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نمشیر بخش بانه ٔ سقز واقع در 34هزارگزی شمال باختری بانه و10هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ بانه به سردشت . آب آن از چشمه سار و محصول آن زراعت و میوه است . شغل اهالی کشاورزی و از صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی است و راه آن مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان نمه شیر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۵ نفر (۲۳خانوار) بوده است.