جبرگرایی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
جبر گرایی، فلسفه جبری، فلسفه تقدیری
دانشنامه عمومی
جبرگرایی، تعیین گرایی یا دترمنیسم (به انگلیسی: Determinism) یک نظریه فلسفی است که بر طبق آن هر رویدادی از جمله رفتارها و کنش های انسان، به صورت عِلّی (علت و معلول) بدست زنجیرهٔ پیوسته ای از رخدادهای پیشین به طور کامل تعیین شده است. به عبارت دیگر بر اساس جبرگرایی، سیستم جهان دارای نظمی عِلّی و جبری می باشد که سرانجام آن تنها به یک نتیجه واحد منتهی خواهد شد.
جبرگرایی علمی
جبرگرایی، برخلاف سرنوشت گرایی یا Fatalism، معمولاً در مقابل اراده آزاد قرار ندارند.
تصور غلط بسیار رایجی که در مورد جبرگرایی وجود دارد این است که بسیاری گمان می کنند جبرگرایی لزوماً گویای این است که بشر یا افراد هیچ تأثیری بر آینده و رویدادهای آینده ندارند. به این دیدگاه سرنوشت گرایی یا تقدیر گرایی (fatalism) گفته می شود. در حالی که جبر گرایان عقیده دارند که آدمی بر آینده و رویدادهای آینده تأثیر دارد، اما میزانِ تأثیر فرد، خود به رویدادهای گذشته و آینده بستگی دارد. به عبارت دقیق تر جبرگرایی سببی (عِلّی) به ایده های ماتریالیسم و علیت مربوط می شود. از فیلسوفانی که با این مسئله درگیر بوده اند می توان به ابن عربی، توماس هابز، اسپینوزا، لایب نیتس، دیوید هیوم، کانت، شوپنهاور، نیچه و اخیراً جان سیرله، تد هاندریخ و دانیل دنت اشاره کرد. طبق جبرگراییِ مکانیستی هر رویدادی حلقه ای از یک زنجیرهٔ پیوسته و ناگسستنی از رویدادهای پیشین است در حالی که مدل احتمالی یا انتخابی شرایط را این چنین در نظر نمی گیرد.
معنی دقیق واژهٔ جبرگرایی در طول تاریخ به شکل های مختلفی شرح و تفسیر شده است. برخی که به آن ها «ناسازگاران» گفته می شود به جبرگرایی و ارادهٔ آزاد به عنوان دو پدیدهٔ ناسازگار نگاه می کنند. به دیدگاهی که به وجود چیزی به نام ارادهٔ آزاد اعتقاد ندارند و آن را تنها یک توهم می دانند اصطلاحاً جبرگرایی سخت گفته می شود. برخی دیگر که به آن ها سازگاران یا جبرگراهای نرم گفته می شود عقیده دارند که این دو ایده را می توان با یکدیگر مربوط ساخت و ارادهٔ آزاد و جبرگرایی منافاتی با یکدیگر ندارند. به ناسازگارانی که وجود ارادهٔ آزاد را می پذیرند اما جبرگرایی به کلی رد می کنند، طرفدارانِ آزادی اراده گفته می شود که البته نباید با تعاریف سیاسیِ آن اشتباه گرفته شود. بیشتر اختلاف نظرها به این دلیل است که تعریف واژهٔ «ارادهٔ آزاد» همانند واژهٔ «جبرگرایی» مبهم و متغیر است. برخی گمان می کنند که ارادهٔ آزاد مربوط به یک حقیقت متافیزیکی از وساطت مستقل می شود، در حالی که از نظر برخی دیگر ارادهٔ آزاد تنها به عنوان یک حس وساطت در نظر گرفته می شود که انسان ها در حین عمل تجربه می کنند. برای مثال هیوم عنوان می کند که تا زمانی که امکان دارد یک فرد به طور آزادانه به دسته ای از تمایلات و عقاید نرسد، تنها تعبیر معنادار از آزادی مربوط می شود به توانایی یک فرد در ترجمهٔ تمایلات و باورها به اعمال اختیاری.
جبرگرایی علمی
جبرگرایی، برخلاف سرنوشت گرایی یا Fatalism، معمولاً در مقابل اراده آزاد قرار ندارند.
تصور غلط بسیار رایجی که در مورد جبرگرایی وجود دارد این است که بسیاری گمان می کنند جبرگرایی لزوماً گویای این است که بشر یا افراد هیچ تأثیری بر آینده و رویدادهای آینده ندارند. به این دیدگاه سرنوشت گرایی یا تقدیر گرایی (fatalism) گفته می شود. در حالی که جبر گرایان عقیده دارند که آدمی بر آینده و رویدادهای آینده تأثیر دارد، اما میزانِ تأثیر فرد، خود به رویدادهای گذشته و آینده بستگی دارد. به عبارت دقیق تر جبرگرایی سببی (عِلّی) به ایده های ماتریالیسم و علیت مربوط می شود. از فیلسوفانی که با این مسئله درگیر بوده اند می توان به ابن عربی، توماس هابز، اسپینوزا، لایب نیتس، دیوید هیوم، کانت، شوپنهاور، نیچه و اخیراً جان سیرله، تد هاندریخ و دانیل دنت اشاره کرد. طبق جبرگراییِ مکانیستی هر رویدادی حلقه ای از یک زنجیرهٔ پیوسته و ناگسستنی از رویدادهای پیشین است در حالی که مدل احتمالی یا انتخابی شرایط را این چنین در نظر نمی گیرد.
معنی دقیق واژهٔ جبرگرایی در طول تاریخ به شکل های مختلفی شرح و تفسیر شده است. برخی که به آن ها «ناسازگاران» گفته می شود به جبرگرایی و ارادهٔ آزاد به عنوان دو پدیدهٔ ناسازگار نگاه می کنند. به دیدگاهی که به وجود چیزی به نام ارادهٔ آزاد اعتقاد ندارند و آن را تنها یک توهم می دانند اصطلاحاً جبرگرایی سخت گفته می شود. برخی دیگر که به آن ها سازگاران یا جبرگراهای نرم گفته می شود عقیده دارند که این دو ایده را می توان با یکدیگر مربوط ساخت و ارادهٔ آزاد و جبرگرایی منافاتی با یکدیگر ندارند. به ناسازگارانی که وجود ارادهٔ آزاد را می پذیرند اما جبرگرایی به کلی رد می کنند، طرفدارانِ آزادی اراده گفته می شود که البته نباید با تعاریف سیاسیِ آن اشتباه گرفته شود. بیشتر اختلاف نظرها به این دلیل است که تعریف واژهٔ «ارادهٔ آزاد» همانند واژهٔ «جبرگرایی» مبهم و متغیر است. برخی گمان می کنند که ارادهٔ آزاد مربوط به یک حقیقت متافیزیکی از وساطت مستقل می شود، در حالی که از نظر برخی دیگر ارادهٔ آزاد تنها به عنوان یک حس وساطت در نظر گرفته می شود که انسان ها در حین عمل تجربه می کنند. برای مثال هیوم عنوان می کند که تا زمانی که امکان دارد یک فرد به طور آزادانه به دسته ای از تمایلات و عقاید نرسد، تنها تعبیر معنادار از آزادی مربوط می شود به توانایی یک فرد در ترجمهٔ تمایلات و باورها به اعمال اختیاری.
wiki: جبرگرایی
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: موجَبیّت؛ جبر عِلّی؛ دترمینیسم) نظریۀ قائل به ایجاب و تعیین اعمال به واسطۀ رویدادهای قبلی و بیرون از ارادۀ آدمی. این نظریه در فلسفه بر اصلی استوار است که حدوث رویداد بدون علت را ناممکن می داند. توفیق دانشمندان در کشف علل بعضی رفتارها و در مواردی هدایت آن ها این اصل را تقویت می کند. دربارۀ تعریف دقیق این اصطلاح همواره اختلاف نظرها و مناقشاتی وجود داشته است. جبرگرایی فیزیکی۱، که از ذره باوری (اتمیسم)۲ دموکریتوس۳ و لوکرتیوس۴ سرچشمه می گیرد، نظریه ای است که به موجب آن واکنش های انسانی را می توان به روابطی میان عوامل و عناصر زیست شناختی، شیمیایی یا فیزیکی تحویل کرد؛ این صورت بندی از جبرگرایی برای زیست شناسی اجتماعی و روان شناسی اعصاب نقشی بنیادی دارد. برعکس، جبرگرایی تاریخی۵ کارل مارکس۶ فراشخصی و عمدتاً اقتصادی است. برخلاف این دو دیدگاه، جبرگرایی روان شناختی۷، که شالودۀ فلسفی روان کاوی را تشکیل می دهد، بر این باور است که نیات، نیازها و امیال افراد در تبیین رفتار انسانی جنبۀ اصلی و اساسی دارند. جبرگرایی رفتارگر۸ ی بوروس اسکینر۹ با تعدیل این دیدگاه همۀ حالات روان شناختی درونی را به رفتارهای آشکارا مشاهده شدنی تحویل می کند. او در شرح خود از نظریه محرک ـ پاسخ از تحلیل های جدید آمار و احتمالات در زمینۀ علیت استفاده می کند. ژان پل سارتر۱۰ و بعضی دیگر از فیلسوفان معاصر معتقدند که درون نگری۱۱، جبرگرایی را رد می کند زیرا با نگاه به درون خود متوجه می شویم که اعمال ما نتیجۀ انتخاب خود ما هستند و رویدادهای قبلی یا عوامل خارجی آن ها را ایجاب نکرده اند. اما جبرگرایان در پاسخ می گویند که چنین تجربه هایی از آزادی اوهامی بیش نیستند و درون نگری روشی اعتمادناپذیر و غیرعلمی برای فهم رفتار انسانی است. با این حال، این دیدگاه در درون جامعۀ علمی با بیان اصلعدم حتمیّت۱۲ ورنر هایزنبرگ۱۳ تعدیل یافته است. پژوهش های هایزنبرگ در مکانیک کوانتومی۱۴ او را به این نتیجه رساند که دانشمند هم مشاهده گر است و هم شرکت کنندۀ فعال، و این امر با خنثی بودن در تزاحم است و در ذات موضوع مورد مطالعه تأثیر می گذارد. او در این نیز تردید کرد که آیا تعیین چارچوبی عینی برای تمایز علت از معلول ممکن است و آیا می توان یک معلول عینی، درحالی که شخص همیشه جزیی از علت آن است، را شناخت؟ جبرگرایی را گاهی با اعتقاد به تقدیر خلط می کنند، اما جبرگرایی هرگز بر این عقیده نیست که اعمال و امور بشری را موجودی خارج از نظم علّی قبلاً تعیین کرده و سرنوشت انسان از پیش به گونه ای اجتناب ناپذیر مقرر شده است.
wikijoo: جبرگرایی
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] جبرگرایی، مکتبی فلسفی یا کلامی است که انسان را فاعل مختار نمی داند. جبرگرایی انواع مختلفی دارد: جبرگرایی علمی؛ جبرگرایی فلسفی؛ جبرگرایی کلامی. منتقدان جبرگرایی معتقدند که دستِ کم برخی از افعال آدمی جبری نیست و آدمی در انجام آن ها می تواند تامل و تفکر نموده و تصمیم بگیرد و آن ها را انجام بدهد و یا ترک کند. امامیه نیز منتقد جبرگرایی است و به نظریه أمر بین الأمرین قائل است.
مکتبی فلسفی یا کلامی است که انسان را فاعل مختار نمی داند؛ بدین معنا که هر فعلی که به انسان نسبت داده می شود، همسان با افعال طبیعی انسان همچون تنفس کردن و تپش قلب است و هیچ فرقی میان آنها نیست. برخی از جبرگرایان منکر فاعل بودن انسان هستند و برخی نیز منکر مختار بودن انسان.
جبرگرایی انواع مختلفی دارد: برخی از جبرگرایان مستند به فلسفه یا علم جدید، افعال آدمی را کاملا در چارچوب قوانین موجود در طبیعت توضیح می دهند و در نتیجه، آنها را جبری و ضرورت یافته و از پیش تعیین شده می دانند. این گروه از جبرگرایان، انسان را فاعل غیر مختار می دانند. اما برخی دیگر از جبرگرایان مستند به مبانی کلامی و الهیاتی -همچون علم مطلق الهی یا قدرت مطلق الهی یا توحید در فاعلیت و خالقیت خداوند و غیره- معتقدند که آدمی اصلا فاعلیت ندارد تا جبری یا اختیاری باشد. با این حال، این گروه از متفکران را نیز جبرگرا می نامند. متفکران امامیه با جبرگرایی مخالفند و نظریه أمر بین الأمرین را نظریه درست می دانند.
مکتبی فلسفی یا کلامی است که انسان را فاعل مختار نمی داند؛ بدین معنا که هر فعلی که به انسان نسبت داده می شود، همسان با افعال طبیعی انسان همچون تنفس کردن و تپش قلب است و هیچ فرقی میان آنها نیست. برخی از جبرگرایان منکر فاعل بودن انسان هستند و برخی نیز منکر مختار بودن انسان.
جبرگرایی انواع مختلفی دارد: برخی از جبرگرایان مستند به فلسفه یا علم جدید، افعال آدمی را کاملا در چارچوب قوانین موجود در طبیعت توضیح می دهند و در نتیجه، آنها را جبری و ضرورت یافته و از پیش تعیین شده می دانند. این گروه از جبرگرایان، انسان را فاعل غیر مختار می دانند. اما برخی دیگر از جبرگرایان مستند به مبانی کلامی و الهیاتی -همچون علم مطلق الهی یا قدرت مطلق الهی یا توحید در فاعلیت و خالقیت خداوند و غیره- معتقدند که آدمی اصلا فاعلیت ندارد تا جبری یا اختیاری باشد. با این حال، این گروه از متفکران را نیز جبرگرا می نامند. متفکران امامیه با جبرگرایی مخالفند و نظریه أمر بین الأمرین را نظریه درست می دانند.
wikishia: جبرگرایی
پیشنهاد کاربران
نصیبه ازلی ، حکمت ازلی ، نفی اختیار
سرنوشت، اعتقاد به سرنوشت
جبرگرایی، تعین گرایی یا دترمینیسم ( به انگلیسی: determinism ) مبحثی فلسفی ست که بر طبق آن هر رویدادی از جمله شناخت، رفتار، تصمیمات و کنش های آدمی به صورت علی توسط زنجیرهٔ پیوسته ای از رخدادهای پیشین تعیین شده است. جبرگرایی را به شکل دیگری نیز می توان تعریف نمود: فرضیه ای که بر طبق آن در هر لحظه یک و تنها یک آیندهٔ فیزیکی ممکن و شدنی وجود دارد. در نتیجهٔ جدال های تاریخی بیشماری که بر سر مساله جبرگرایی صورت گرفته است دیدگاه های فلسفی گوناگونی در این باره وجود دارد.
تصور غلط بسیار رایجی که در مورد جبرگرایی وجود دارد اینست که بسیاری گمان می کنند جبرگرایی لزوماً گویای اینست که بشر یا افراد هیچ تأثیری بر آینده و رویدادهای آینده ندارند. به این دیدگاه سرنوشت گرایی یا تقدیر گرایی ( fatalism ) گفته می شود. در حالی که جبر گرایان عقیده دارند که آدمی بر آینده و رویدادهای آینده تأثیر دارد اما میزان ِ تأثیر فرد، خود به رویدادهای گذشته و آینده بستگی دارد. به عبارت دقیق تر جبرگرایی عِلّی ( سببی ) به ایده ها ی ماتریالیسم و علیت مربوط می شود. از فیلسوفانی که با این مساله درگیر بوده اند می توان به توماس هابز، اسپینوزا، لایب نیتس، دیوید هیوم، کانت، شوپنهاور، نیچه و اخیراً جان سیرله، تد هاندریخ و دانیل دنت اشاره کرد.
همانطور که پیش تر گفتیم طبق جبرگرایی مکانیستی هر رویدادی حلقه ای از یک زنجیرهٔ پیوسته و ناگسستنی از رویدادهای پیشین است در حالی که مدل احتمالی یا انتخابی شرایط را این چنین در نظر نمی گیرد.
ماهیت جبرگرایی
معنی دقیق واژهٔ جبرگرایی در طول تاریخ به شکل های مختلفی شرح و تفسیر شده است. برخی که به آنها «ناسازگاران Incompatibilists» گفته می شود به جبرگرایی و ارادهٔ آزاد به عنوان دو پدیدهٔ ناسازگار و مانعة الجمع نگاه می کنند. به دیدگاهی که به وجود چیزی به نام ارادهٔ آزاد اعتقاد ندارند و آن را تنها یک توهم می دانند اصطلاحاً جبرگرایی سخت گفته می شود. برخی دیگر که به آنها سازگاران یا جبرگراهای نرم گفته می شود عقیده دارند که این دو ایده را می توان با یکدیگر مربوط ساخت و ارادهٔ آزاد و جبرگرایی منافاتی با یکدیگر ندارند. به ناسازگارانی که وجود ارادهٔ آزاد را می پذیرند اما جبرگرایی را به کلی رد می کنند طرفداران آزادی اراده Libertarians گفته می شود. ( نباید با تعاریف سیاسی اشتباه گرفته شود ) . بیشتر اختلاف نظرها به این دلیل است که تعریف واژهٔ «ارادهٔ آزاد» همانند واژهٔ «جبرگرایی» مبهم و متغیر است. برخی گمان می کنند که ارادهٔ آزاد مربوط به یک حقیقت متافیزیکی از وساطت مستقل می شود، در حالی که از نظر برخی دیگر ارادهٔ آزاد تنها به عنوان یک حس وساطت در نظر گرفته می شود که انسان ها در حین عمل تجربه می کنند. برای مثال هیوم عنوان می کند که تا زمانی که امکان دارد یک فرد به طور آزادانه به دسته ای از تمایلات و عقاید نرسد، تنها تعبیر معنادار از آزادی مربوط می شود به توانایی یک فرد در ترجمهٔ تمایلات و باورها به اعمال اختیاری.
تنوع جبرگرایی
جبرگرایی علی ( یا وابسته به قانون ) فرضیه ایست که بر مبنای آن رویدادهای آینده از طریق ترکیب رویدادهای گذشته و حال با قوانین طبیعت مستلزم و بایسته می شود. این چنین جبرگرایی را می توان در تجارب فکری دیو لاپلاس مشاهده کرد. یک وجود را در نظر بگیرید که از تمامی حقایق گذشته و حال و تمامی قوانین طبیعی که هستی را هدایت می کند با خبر است. این چنین وجودی ممکن است تحت شرایط معینی قادر باشد تا از این دانش برای پیش بینی آینده، حتی تا کوچک ترین جزئیات استفاده کند. جبرگرایی جزمی لاپلاس ( از نظر استفن هاوکین ) اصولاً به عنوان جبرگرایی علمی در نظر گرفته می شود. بر مبنای این فرض بنا شده است که تمامی رویدادها دارای علت و اثر می باشند و ترکیب دقیقی از رویدادها در یک زمان خاص باعث تولید یک نتیجهٔ خاص می شود. این جبرگرایی علی رابطهٔ مستقیمی با پیش بینی پذیری دارد. پیش بینی پذیری بی عیب و نقص به طور کامل بر جبرگرایی دلالت دارد. اما نبود پیش بینی پذیری لزوماً به معنای نبود جبرگرایی نیست. ( به عبارت دیگر می توان جبرگرا بود اما توانایی پیش بینی نداشت ) . عدم توانایی پیش بینی می تواند به علل دیگری نظیر کمبود اطلاعات، پیچیدگی بیش از حد و غیره مربوط باشد. برای مثال بمبی را در نظر بگیرید که در حال فرود آمدن بر روی زمین می باشد. با استفاده از ریاضیات می توانیم زمانی که بمب به زمین می رسد را محاسبه کنیم. همچنین با استفاده از رویدادهای گذشته می دانیم که با منفجر شدن بمب چه اتفاقی خواهد افتاد.
جبرگرایی منطقی نوعی از جبرگرایی است که بر طبق آن همهٔ قضایا خواه مربوط به گذشته باشند یا حال یا آینده هم غلط و هم درست هستند. مسالهٔ ارادهٔ آزاد دراین دیدگاه، اینست که چگونه انتخاب ها می توانند آزادانه باشند، آنچه که فرد در آینده انجام خواهد داد از قبل به عنوان درست یا غلط در حال حاضر تعیین شده است.
علاوه بر این ها جبرگرایی محیطی نیز وجود دارد که به آن جبر جغرافیایی یا آب و هوایی نیز گفته می شود که بر طبق آن محیط طبیعی بیشتر از محیط اجتماعی تعیین کنندهٔ فرهنگ می باشد. کسانی که به این نوع جرگرایی عقیده دارند عنوان می کنند که بشر به شدت توسط محرک – پاسخ ( رفتار محیطی ) محدود شده است و هیچ گونه توانایی برای انحراف از ان ندارد. طرفداران کلیدی این دیدگاه عبارت اند از الن چرچیل سمپل، السورت هانتینگتون، توماس گریفیت تایلر و تا اندازه ای جیرد دیاموند ( هر چند که بر سر اینکه او یک جبرگرایی محیطی هست یا نه اختلافاتی وجود دارد. )
جبرگرایی زیستی دیدگاه ِ دیگری ست که بر مبنای آن تمامی رفتارها، عقاید و تمایلات از طریق ژنتیک فرد تعیین و ثابت شده است. علاوه بر این ها، انواع دیگری از جبرگرایی نیز وجود دارد که از بین آنها می توان به جبرگرایی فرهنگی، جبرگرایی روانشناختی اشاره کرد. ترکیب و تلفیق دیدگاه های جبرگرایی نیز متداول است. مثلاً جبرگرایی زیستی . . .
تصور غلط بسیار رایجی که در مورد جبرگرایی وجود دارد اینست که بسیاری گمان می کنند جبرگرایی لزوماً گویای اینست که بشر یا افراد هیچ تأثیری بر آینده و رویدادهای آینده ندارند. به این دیدگاه سرنوشت گرایی یا تقدیر گرایی ( fatalism ) گفته می شود. در حالی که جبر گرایان عقیده دارند که آدمی بر آینده و رویدادهای آینده تأثیر دارد اما میزان ِ تأثیر فرد، خود به رویدادهای گذشته و آینده بستگی دارد. به عبارت دقیق تر جبرگرایی عِلّی ( سببی ) به ایده ها ی ماتریالیسم و علیت مربوط می شود. از فیلسوفانی که با این مساله درگیر بوده اند می توان به توماس هابز، اسپینوزا، لایب نیتس، دیوید هیوم، کانت، شوپنهاور، نیچه و اخیراً جان سیرله، تد هاندریخ و دانیل دنت اشاره کرد.
همانطور که پیش تر گفتیم طبق جبرگرایی مکانیستی هر رویدادی حلقه ای از یک زنجیرهٔ پیوسته و ناگسستنی از رویدادهای پیشین است در حالی که مدل احتمالی یا انتخابی شرایط را این چنین در نظر نمی گیرد.
ماهیت جبرگرایی
معنی دقیق واژهٔ جبرگرایی در طول تاریخ به شکل های مختلفی شرح و تفسیر شده است. برخی که به آنها «ناسازگاران Incompatibilists» گفته می شود به جبرگرایی و ارادهٔ آزاد به عنوان دو پدیدهٔ ناسازگار و مانعة الجمع نگاه می کنند. به دیدگاهی که به وجود چیزی به نام ارادهٔ آزاد اعتقاد ندارند و آن را تنها یک توهم می دانند اصطلاحاً جبرگرایی سخت گفته می شود. برخی دیگر که به آنها سازگاران یا جبرگراهای نرم گفته می شود عقیده دارند که این دو ایده را می توان با یکدیگر مربوط ساخت و ارادهٔ آزاد و جبرگرایی منافاتی با یکدیگر ندارند. به ناسازگارانی که وجود ارادهٔ آزاد را می پذیرند اما جبرگرایی را به کلی رد می کنند طرفداران آزادی اراده Libertarians گفته می شود. ( نباید با تعاریف سیاسی اشتباه گرفته شود ) . بیشتر اختلاف نظرها به این دلیل است که تعریف واژهٔ «ارادهٔ آزاد» همانند واژهٔ «جبرگرایی» مبهم و متغیر است. برخی گمان می کنند که ارادهٔ آزاد مربوط به یک حقیقت متافیزیکی از وساطت مستقل می شود، در حالی که از نظر برخی دیگر ارادهٔ آزاد تنها به عنوان یک حس وساطت در نظر گرفته می شود که انسان ها در حین عمل تجربه می کنند. برای مثال هیوم عنوان می کند که تا زمانی که امکان دارد یک فرد به طور آزادانه به دسته ای از تمایلات و عقاید نرسد، تنها تعبیر معنادار از آزادی مربوط می شود به توانایی یک فرد در ترجمهٔ تمایلات و باورها به اعمال اختیاری.
تنوع جبرگرایی
جبرگرایی علی ( یا وابسته به قانون ) فرضیه ایست که بر مبنای آن رویدادهای آینده از طریق ترکیب رویدادهای گذشته و حال با قوانین طبیعت مستلزم و بایسته می شود. این چنین جبرگرایی را می توان در تجارب فکری دیو لاپلاس مشاهده کرد. یک وجود را در نظر بگیرید که از تمامی حقایق گذشته و حال و تمامی قوانین طبیعی که هستی را هدایت می کند با خبر است. این چنین وجودی ممکن است تحت شرایط معینی قادر باشد تا از این دانش برای پیش بینی آینده، حتی تا کوچک ترین جزئیات استفاده کند. جبرگرایی جزمی لاپلاس ( از نظر استفن هاوکین ) اصولاً به عنوان جبرگرایی علمی در نظر گرفته می شود. بر مبنای این فرض بنا شده است که تمامی رویدادها دارای علت و اثر می باشند و ترکیب دقیقی از رویدادها در یک زمان خاص باعث تولید یک نتیجهٔ خاص می شود. این جبرگرایی علی رابطهٔ مستقیمی با پیش بینی پذیری دارد. پیش بینی پذیری بی عیب و نقص به طور کامل بر جبرگرایی دلالت دارد. اما نبود پیش بینی پذیری لزوماً به معنای نبود جبرگرایی نیست. ( به عبارت دیگر می توان جبرگرا بود اما توانایی پیش بینی نداشت ) . عدم توانایی پیش بینی می تواند به علل دیگری نظیر کمبود اطلاعات، پیچیدگی بیش از حد و غیره مربوط باشد. برای مثال بمبی را در نظر بگیرید که در حال فرود آمدن بر روی زمین می باشد. با استفاده از ریاضیات می توانیم زمانی که بمب به زمین می رسد را محاسبه کنیم. همچنین با استفاده از رویدادهای گذشته می دانیم که با منفجر شدن بمب چه اتفاقی خواهد افتاد.
جبرگرایی منطقی نوعی از جبرگرایی است که بر طبق آن همهٔ قضایا خواه مربوط به گذشته باشند یا حال یا آینده هم غلط و هم درست هستند. مسالهٔ ارادهٔ آزاد دراین دیدگاه، اینست که چگونه انتخاب ها می توانند آزادانه باشند، آنچه که فرد در آینده انجام خواهد داد از قبل به عنوان درست یا غلط در حال حاضر تعیین شده است.
علاوه بر این ها جبرگرایی محیطی نیز وجود دارد که به آن جبر جغرافیایی یا آب و هوایی نیز گفته می شود که بر طبق آن محیط طبیعی بیشتر از محیط اجتماعی تعیین کنندهٔ فرهنگ می باشد. کسانی که به این نوع جرگرایی عقیده دارند عنوان می کنند که بشر به شدت توسط محرک – پاسخ ( رفتار محیطی ) محدود شده است و هیچ گونه توانایی برای انحراف از ان ندارد. طرفداران کلیدی این دیدگاه عبارت اند از الن چرچیل سمپل، السورت هانتینگتون، توماس گریفیت تایلر و تا اندازه ای جیرد دیاموند ( هر چند که بر سر اینکه او یک جبرگرایی محیطی هست یا نه اختلافاتی وجود دارد. )
جبرگرایی زیستی دیدگاه ِ دیگری ست که بر مبنای آن تمامی رفتارها، عقاید و تمایلات از طریق ژنتیک فرد تعیین و ثابت شده است. علاوه بر این ها، انواع دیگری از جبرگرایی نیز وجود دارد که از بین آنها می توان به جبرگرایی فرهنگی، جبرگرایی روانشناختی اشاره کرد. ترکیب و تلفیق دیدگاه های جبرگرایی نیز متداول است. مثلاً جبرگرایی زیستی . . .
کلمات دیگر: