توحید. [ ت َ ] (ع مص ) یگانه گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکی کردن . (دهار). در لغت ، حکم به
واحد بودن شی ٔ است . (از تعریفات جرجانی ). || یکی گفتن .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). یکی دانستن و یکی گفتن خدای را و گرویدن به
یگانگی او تعالی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکی گفتن و یکی دانستن و یکی در دل اعتقاد کردن . (آنندراج ). یگانگی و اقرار به وحدانیت خدای تعالی جل شأنه . (ناظم الاطباء). به خدای یگانه ایمان داشتن . یگانه پرستی .
یکتاپرستی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). علم به اینکه او [خدا] یکتاست . (از تعریفات جرجانی )
: ز جنی سخن گفت و از آدمی
ز گفتار پیغمبر هاشمی
ز توحید و
قرآن و وعد و وعید
ز تهدید و از رسمهای جدید.
فردوسی .
سخن هیچ بهتر ز توحید نیست
به ناگفتن و گفتن ، ایزد یکی است .
فردوسی .
وآنانکه مفسدان جهانند و مرتدان
از ملت
محمد و توحید کردگار.
منوچهری .
توحید تو تمام بدو گردد
دانستی ار تو واحد یکتا را.
ناصرخسرو.
آنها که نشنوند سخن زین پیمبران
نزدیک اهل حکمت و توحید کافرند.
ناصرخسرو.
از ثنای تو خرک بی خبر است
همچنان چون ثنوی از توحید.
سوزنی .
فرمانْت حرز توحید، اندر میان جانها
جان بر میان زمانه از بهر امتثالش .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 230).
علم تعطیل مشنوید از غیر
سرّ توحید را خلل منهید.
خاقانی .
خلق تو اکسیر عدل ، نطق تو تفسیر عقل
مدح تو توحید محض ،خصم تو مخصوص ذم .
خاقانی .
در توحید زن کآوازه داری
چرا رسم مغان را تازه داری ؟
نظامی .
|| در اصطلاح سالکان ، تخلیص دل و تجرید او از آگاهی به غیر حق سبحانه و تعالی ... (آنندراج )
: طریق درویشان ذکر است و شکر و خدمت و طاعت وایثار و قناعت و توحید و توکل .... (گلستان ).
امید و هراسش نباشد ز کس
بر اینست بنیاد توحید و بس .
سعدی (گلستان ).
روی از خدا به هرچه کنی شرک خالص است
توحید محض کز همه رو در خدا کنیم .
سعدی .
|| (اصطلاح فلسفه ) توحید در لغت یگانه کردن و به یگانگی وصف نمودن و علم توحید علمی است که بدان شناخته شود که غیر خدا وجود حقیقی نیست و اشیاء مظاهر اویند و علم به تفرید وجود محض است و به معنای یگانه دانستن پروردگار است و تنزیه خداست از حدثان و از شریک و بالاخره حکم کردن بر یگانگی خداست اندر ذات و
صفات و افعال ... و توحید را اقسام و انواع و مراتبی است از این قرار: توحید اخص الخواص ، توحید افعالی ، توحید
الهی ، توحید حالی ، توحید خاص ، توحید خواص ، توحید ذاتی ، توحید شهودی ، توحید صفاتی ، توحید علمی ، توحید عیانی ، توحید عیانی کشفی . (از فرهنگ علوم
عقلی ).
-
اهل توحید، اصحاب عدل و توحید ؛ معتزله . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به خاندان نوبختی اقبال شود.
-
کلمه ٔ توحید ؛ لااله الااﷲ است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
رجوع به دیگر
ترکیبهای این کلمه در جای خود شود.