کلمه جو
صفحه اصلی

میرفندرسکی

لغت نامه دهخدا

میرفندرسکی. [ف ِ دِ رِ ] ( اِخ ) رجوع به ابوالقاسم فندرسکی شود.

دانشنامه عمومی

دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
مولانا ابوالقاسم بن ابوطالب میرحسینی فِندِرسکی مشهور به میرفندرسکی (حدود ۱۰۱۹-۹۴۲خورشیدی/۱۰۵۰–۹۷۰ه‍. ق/۱۶۴۰–۱۵۶۳م)، حکیم و دانشمند دوره صفوی است. نیاکان او از سادات بزرگ استرآباد و از نوادگان موسی کاظم بودند و جد وی به نام «میرصدرالدین» در روستای جعفرآباد نامتلو از توابع فندرسک استرآباد صاحب زمین بود و پس از تاجگذاری شاه عباس یکم (۹۹۶ ه‍. ق) به دربار او پیوست. پدرش میرزابیک نیز در دستگاه شاه عباس خدمت می کرده است و مورد احترام بوده است.
ابوالقاسم مقدمات علوم را در استرآباد فراگرفت، ولی بعداً برای تحصیل به قزوین و سپس اصفهان رفت و نزد علامه چلبی بیک تبریزی که از شاگردان افضل الدین محمد ترکه اصفهانی بود به تحصیل فلسفه و علوم دیگر پرداخت. اما بعداً به خاطر اینکه محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادی طلب و تقلیدناپذیر او سازگاری نداشت، مانند استادش چلبی بیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم هندوستان - که دارای محیطی آزاد و به دور از تعصب بود - شد.
میرفندرسکی از معاصران میرداماد و شیخ بهایی و آقا حسین خوانساری و ملاصدرا بوده است و چندین تن از مدرسان حکمت معروف آن دوره، مانند ملاصادق اردستانی، محمدباقر سبزواری، آقاحسین خوانساری، میرزا رفیعای نائینی و شیخ رجبعلی تبریزی از شاگردان او بوده اند.

نقل قول ها

میر ابوالقاسم موسوی فندرسکی (۱۵۶۲، فندرسک - ۱۶۴۰، اصفهان) صوفی، عارف و شاعر ایرانی بود.
• «روزی در اثنای صحبت، شاه به میر گفت که شنیده ام بعضی از طلبهٔ علوم در سلک اوباش حاضر و به مزخرفات ایشان ناظر می شوند. جناب میر، مطلب را دریافته، گفت: من هر روزه در کنار معرکه ها حاضرم. کسی را از طلاب در آنجا نمی بینم. شاه شرمسار شده، دم درکشید.»• «بدو گفتند که چرا به حج نمی روی؟ گفت: در آنجا باید به دست خود گوسفندی کشت و مرا دشوار است که جانداری بی جان کنم.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی مشهور به میر فندرسکی فرزند میرزا بیک بن سید صدر الدین موسوی استر آبادی عالم عارف، حکیم و فیلسوف بزرگ عصر صفوی (معاصر شاه عباس اول و دوم صفوی ) است. به جهت آنکه از سادات موسوی بوده به« میر» و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بود، به فندرسکی مشهور بود.
میر فندرسکی پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود برای تکمیل تحصیلات به مازندران و قزوین و در نهایت به اصفهان سفر کرد.
سیدابوالقاسم، نزد علامه چلبی بیگ تبریزی (م. 1041ق)- که خود از شاگردان افضل الدین محمد ترکه اصفهانی بود- و هم چنین نزد میربرهان الدین محمدباقر اشراق استرآبادی (م. 1041ق) به تحصیل حکمت و علوم پرداخت.
میرفندرسکی در مدرسه خواجوی اصفهان، که به داشتن دانشمندان به نامی چون شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی مشهور بود، به تدریس شفاء و قانون ابن سینا و دروس مختلف دینی، حکمت، کلام و هم چنین ملل و نحل شهرستانی مبادرت ورزید. جلسه درس او مشهور و زبانزد خاص و عام بود و علاقه مندان به حکمت، از دورترین نقاط، در درس او حاضر می شدند.
میرفندرسکی در حکمت طبیعی، الهی و ریاضی و همه علوم عقلی و شعر و ادبیات تبحر بسیار داشت و از لحاظ جامعیت علمی از نوادر روزگار بوده و در عبارت و ریاضت اهتمام بسیار داشت و اوقات را به تدریس علوم عقلی و نقلی، تحقیق مسائل علمی و سرودن شعر سپری می نمود. بسیاری از دانشمندان نامدار همچون "آقا حسین خوانساری"، "ملا محمد باقر محقق سبزواری"، "میرزا رفیعای نائینی" و" ملا حسنعلی شوشتری" از شاگردان اویند.
وی معاصر فلاسفه بزرگی همچون شیخ بهایی، میر داماد و ملاصدرا بود. وی همراه این بزرگان مکتب فلسفی اصفهان را پایه ریزی نمود. در کتب عصر صفوی از وی با احترام و تجلیل نام برده شده و فضایل علمی و ملکات نفسانی او مورد ستایش قرارگرفته است .
در مورد تبحر او در ریاضیات گفته می شود مشکلترین معادلات ریاضی و مسائل غامض هندسی که به عصر خواجه طوسی بدون حل مانده بود بالبداهه به برهان آن پاسخ می داد.
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست «صلح کل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.


کلمات دیگر: